احتساب
در سازمان قضائی دورۀ اسلامی ، نظام حسبت با قضا توأم بوجود آمد، و سلطۀ قضا در بین قاضی و محتسب و قضای مظالم مشترک بود. باین معنی که قاضی مناز عات عامه را از روی احکام دین فصل میکرد، ومحتسب نگرانی نظام عام و جلو گیری از جنایات را بوجه سریع می نمود. در حالیکه قاضی مظالم بمنزلت رئیس تمییز و استیناف امروز بود، که شکایات مردم را از قاضی و محتسب و غیر هم شنیدی. گاهی قضا و حسبت با یکنفر بودی، که هم بر حسب وظیفۀ قضا در صدار حکم ،
۱تاریخ التمدن الاسلامی ۱/۱۱۲
۲ترجمه فارسی کتاب الخراج ۲۸۲ طبع کابل ۱۳۳۵ ش
۳تاریخ الاسلام السیاسی ۱/۳۸۳
تحقیق و غور کردی و هم مانند محتسب در فصل قضا با سرعت و شدت نمودی.۱
نظام حسبت را حضرت عمر (رض) نخستین باروضع کرد، و خود وی باین کار قیام فرمود. مثلا وقتی شتربانی را بجرم اینکه شتر خود را سنگین بار کرده چوب زد ، و این عمل حسبت بود. اما نام محتسب در عهد خلیفه مهدی عباسی (۱۵۸/۱۶۹هـ) رواج یافت . ۲
محتسب در نظام قضائی اسلامی و ظایف مختلف قضائی و اجتماعی و تطبیق احکام دینی داشت ف که ابن خلدون کلیات وظایف احتسابی را چنین شمرده است :
۱توضیح منکرات و تادیب وزجر عاملین آن .
۲/وا داشتن مردم برعایت مصالح عامۀ شهری ، مانند بندنینداختن را هها ، و منع حمالان و کشتی بانان از حمل بارهای سنگین و حکم به تخریب میان نو ساختیکه ضرر آن به راهروان متصور باشد.
۳جلوگیری از افراط معلمان در زدن شاگردان و کودکان مکاتب.
۴/نگرانی غش و تدلیس لوازم زندگانی و اوزان واکیال که اکنون از وظایف بلدیات شمرده می شود.
۵/وا داشتن مردم به انصاف و اموریکه دران حکم صریحی موجود نباشد، ولی به اجتماع مفید باشد.
این وظایف اصلا به قاضی تعلق داشت، ولی چون کارهای وی فراوان بود، و به ان رسیدگی کرده نمی توانست بنابرین به محتسب سپرده می شد، و او خادم منصب قضا بود. ۳
وظیفۀ دینی حسبت به رجال معتبر و یا وجاهت مسلمانان سپرده می شد، و او در سایر شهر ها و روستا ها از طرف خود نایبان می گماشت، تا همواره بازراها و اهل
۱احاکم السلطانیه از ما وردی ۶۱ ببعد
۲تاریخ الاسلام السیاسی ۱/۳۸۰
۳مقدمه ابن خلدون ۱۹۶
حرفه را نگرانی کنند، و خود محتسب در مسجد جامع می نشست ووظایف خود را ازینجا اجرا میداشت .۱