زریر و یاتکار زریران
یکی از پهلوانان بزرگ آریائی دورۀ اسپه بلخ "زریر" و یکی از مآخذ قیمتدار ادبی و حماسی و تاریخی افغانستان قدیم "یاتکار زریران" است که در روزگار باستان کشور رولی به سزا بازی کرده و با ارتباطی که میان هر دو قائم است میخواهم در این مقاله چند سطری در اطراف آنها بنویسم زریر پهلوان حماسی میدان نبرد و یاتکار زریران شرح کارنامههای رزمی اوست و هر دو، یعنی شخص با رول شخصی خود در میدان جنگ و صحنه حیات و کارنامه اش بحیث مؤخذ ادبی حماسی و تاریخی و اثراتیکه در دوره های ما بعد افگنده قابل توجه است .
اگر چه قراریکه گفتیم یاتکار زریران شرح کارروائی های "زریر" است به ذات خود خوبتر شخصیت پهلوان را معرفی میکند و به این جهت باید اول از کتاب و باز در پرتو معلومات آن پهلوان را مطالعه کنیم، ولی چون زریر در پارۀ مواخذ دیگر هم اسم برده شده و کتاب را شخصیت او بمیان آورده اول به معرفی او میپردازیم .
مسبوقیم که یکی از پادشاهان اسپه بلخی حتی معروفترین آنها "ویست اسپه" یا "ویشتاسپه" است که در ادبیات دری بنام "کشتاسپه" هم شهرت دارد و دوره زمامداری او از هر نقطه نظر دوره ممیزه سلطنت دودمان اسپه را تشکیل میدهد از واقعات برجسته عصر او ظهور زرتشتر سپنتمان و آئین اوستائی است که تاریخ تمام دورۀ اسپه را بعد از او فراگرفته و انقلابی نه تنها در تمام زمینه های حیاتی بلکه در سیر جریان تاریخ کشور ما و این گوشه آسیا بمیان آورده است. از آنجمله آغاز یک سلسله جنگهائی است که پادشاهان باختری در هر طرف مخصوصاً در ماورای سرحدات بجانب شمال شرق متوجه ساخته اند.
وقتیکه ویشتاسپه و ملکهٔ باختری "هوتاوسا" به آئین نو گرائیدند، سائر اعضای دودمان سلطنتی و وزرا و بستگان ایشان این راه را تعقیب کردند .
ویشتاسپه برادری داشت موسوم به "زریر" که از خود شاه نسبت به سن و سال خوردتر و در جوانی و نیرو مرد بی همتا بود . او هم به کیش جدید داخل شد و بعد از ینکه آئین اوستائی در دربار اسپه رسمیت پیدا کرد، شاه با اقدامات رسمی و ارسال ،مکاتیب بیگانگان را به قبول آن دعوت نمود و به این علت اول مخالفت ها و بعدتر جنگ هائی میان باشندگان آریانا و همنژادان چادر نشین ایشان در ماورای رودخانههای آمو و سردریا شروع شد و مدت های طولانی دوام .کرد خود شخص شاه ویشتاسپه در ین جنگ ها سهم بارز دارد که در این مقاله بدان تماس زیاد نمیکنیم تا شخصیت زریر معرفی شود .
زریر برادر جوان ویشتاسپه پادشاه آریانا قبل از رزمنامه "یاتکار زریران" در خود اوستا بعد از "یاتکار زریران" در شاهنامه های دقیقی و فردوسی و حتی در قرن چهارم .ق.م در نگارشات مؤرخ یونانی "شارس میتیلینی - Chares de Mitylene" اسم برده شده که جوان رشید و پهلوان نامی و سر عسکر بسیار معروفی میباشد قراریکه مستر "وست West" میگوید (1) اصلاً اسم او "اسپه یاودا" بوده و میبینیم که مانند سائر دودمان او کلمه "اسپه" در اسم او داخل است چون جوان رشید و پهلوان نیرومندی بود، اوستا بواسطه شجاعت زیاد او را به صفت "زایری واری" یاد کرده که دارمستتر فرانسوی "زایری" یا "زری" را کلمۀ "زر" میداند و "واری" را "کمر" یا "کمربند" تعبیر کرده و هر دو کلمۀ مرکب را زرین کمر ترجمه نموده است .
مطالعه صفت "زایری واری" برای ما مهم و قابل اهمیت است و توجیه دیگری هم برای آن داریم که از روی ساختمان و شکل و تلفظ و معنی به شکل قدیم اوستائی و مفهوم آن نزدیکتر است . در سانسکریت کلمۀ "زره" یا "زهره" "دل" را گویند و بدین ترتیب با ور که در زبان دری هم استعمال میشود "زره ور" میشود که معنی آن صاحب دل و گرده و دلاور میشود . این کلمه از سانسکریت به زبان پشتو بصورت "زړه ور" هم رسیده است که همان معنی را افاده میکند قراریکه در فرهنگ نظام جلد سوم صفحه 72، در باب مادۀ "دل" شرح داده شده دل را در زبان اوستائی "زریثه Zaretha" گویند. "واری" یا "ویری" شاید همان صورت "ور" باشد که در فارسی و پشتو امروزی "صاحب معنی میدهد. پس "زری واری" همان "زره ور" یا "دلاور" امروزیست که معنی و مفهوم خارجی و اصطلاحی پیدا کرده و برای تعریف پهلوانان استعمال شده است .
"زیری واری" پهلوان دلاور اوستائی کسی است که مانند تمام افراد خاندانش داد شجاعت و مردانگی داده و در اسطورههای تاریخی و داستان های حماسی کشور خود و پسر و برادر و بستگانش ضرب المثل شجاعت و دلاوری شده اند.
علاوه برین از اسم یا از عنوان پسر او "بسته واری" یعنی "کمربسته" معلوم میشود که روح پهلوانی و جنگ آزمائی از ممیزات این خاندان بوده است.
اوستا در "ابان یشت" فقره های (112) و (113) از او یاد کرده و متن این دو فقره چنین است : "زری ویری که سواره عقب مجرای رودخانه "دیتیا" میجنگد به "اردوی سورا اناهیتا" صد اسپ ، هزار نرگاو و ده هزار گوسفند تقدیم نموده و چنین استدعا نمود : ای اردوی سورا اناهیتای خوب! بمن مساعدت کن تا "پشوسینغا" دفن کننده اجساد هومایاکا پیرو "دیوا" و ارجت اسپه شریر را در مبارزه امپراطوری جهان نابود سازم .
اردوی سورا به او مساعدت ورزید و زریر بعنوان تشکر نوشیدنی ها و قربانیها و تحایف به او تقدیم نمود."
اگرچه تذکار آبان پشت بسیار کوتاه و مختصر است معذالک بخوبی نشان میدهد که در سلسله جنگهائی که میان توریاهای بربر و آریائی های باختری شروع شده بود زریر سهم بارز داشت و عقب مجرای رودخانه "دیتیا" یعنی در شمال آمو دریا با رؤسای توریائی (2) مانند ارجت اسپه، "پشوسینغا" و "هومایاکا" سخت جنگیده است .
در قرن چهارم .ق.م "شارس مستیلینی" که ریاست تشریفات دربار اسکندر را داشت، افسانه قشنگ عشقی راجع به "زریادریس Zariadres" و "اوداتیس Odatis" زیبا دختر پادشاه "ساس Saces" ها شنیده و در خاطرات خود قید کرده است این زریادریس به اکثر احتمالات همان "زری ویری" اوستا و "زریر" داستانهای جدید است "اوداتیس" نامی است که بار اول در سرودهای ریگ وید تذکار شده و زیبائی او در سرود ویدی هم قدیم ترین داستان عشقی آریائی را در حوزۀ رود "گوماتی"» یعنی "رود گومل" بمیان آورده است . این داستان در شماره اول سال دوم مجله آریانا منتشر شده است. "اوداتیس" دختر قشنگ پادشاه ساسها یا "ساک" ها حتماً کسی دیگری است که با "زریادریس" افسانه قشنگ عشقی دیگری بمیان آورده و تعلقات او با "زری ویری" اوستائی خالی از مناسبت نیست زیرا زریر با جنگ هائی که در ماورای آمو بعمل آورده با اقوام اسکائی و سیت وغیره که در ین وقتها در ماورای سر دریا بود و باش ،داشتند تماس حاصل کرده است . "شارس میتلینی" این داستان را در عصر خود چنین شنیده که "زریادریس" و "اوداتیس" یکدیگر را بخواب دیده و عاشق یکدیگر شده اند و مدتی دیوانه وار یکدیگر را می پالیدند تا روزی در طی مراسم جشن با شکوهی دختر پادشاه ساس محبوب خود را با تغییر لباس میبیند و میشناسد. "شارس" مذکور مینگارد که این داستان در میان بربرهای آسیائی کمال شهرت دارد و تصاویر این دو عاشق دلباخته در دیوارهای قصرها و حتی در خانههای خصوصی اشخاص نقش است .
بن و نیست مینگارد که کارروائیهای زریر و کشته شدن او در جنگ های ارجاسب و تذکار مختصر او در پشتهای اوستا کمال قدامت تذکار این پهلوان را نشان میدهد و وانمود میکند که سرچشمه یک سلسله داستان ها که چیزی از بین رفته و چیزی در دست است، همین متن اوستا است که با "یاتکار زریران" در قرن ششم مسیحی ظهور میکند به عقیدۀ همین مدقق "دقیقی" از روی متن پهلوى كتاب اخیر الذكر داخل جزئیات شده شخصیت پهلوان، واقعات زندگانی و کارنامه های جنگی او را تصویر میکند و فردوسی برای رقابت با همکار متقدم خود این اشعار را عیناً تکرار مینماید پس منبعی که خوبتر بر "زریر" و کارنامه های او روشنی میاندازد و مؤلفین شاهنامه ها هم از آن استفاده کرده اند همین "یاتکار زریران" است. قراریکه از روی این اثر معلوم میشود بعد از ظهور آئین زرتشتری، جنگی میان پادشاه اسپه و شاه و رؤساس خیونی توریائی بر اساس کیش و آئین شروع شده است. از طرف خیونی ها "وی درفش" و "نامخست" پسر "هزار" با بیست هزار سرباز و پیامی به دربار ویشتاسپ آمدند . ویشتاسپ قاصد را پذیرفت و "اورهام" منشی دربار پیام خیونی ها را بحضور پادشاه اسپه قرائت کرد که خلص مقصد آن چنین بود : اعلیحضرتا! شنیده ایم که شما به آئین هرمزد گرویده و از دیواهای ما روگردانیده اید. اگر این روش را نگذارید به جنگ شما حاضریم در ین فرصت زریر دلاور و سردار مغرور آریائی به قصر شاهی حاضر شده و گفت اعلیحضرتا اجازه بدهید که جواب ایشان را به نحوی بنویسند که ما برای جنگ حاضریم و سرنوشت شریرها را معین خواهیم کرد. "اورهام" مهر سلطنتی را در پایان نامه زده و قاصدها را رخصت کرد. امر تجهیزات داده شد عمومی از ده ساله تا هشتاد ساله همۀ مردان کاری و جنگ آزموده و مملکت پیاده و سوار و راننده عرادههای جنگی مسلح با تیر و تبر و نیزه و گرز در پیرامون قصر ویشتاسپه جمع .شدند زریر بحیث سرعسکر قوای آریائی در عراده جنگی جا گرفت ویشتاسپه وزیر دانشمند خویش "جم اسپه" را خواسته و عاقبت جنگ را از او پرسان نمود . جم اسپه از روی نجوم پیش گوئی نمود که زریر دلاور به خدعه بدست "ویدرفش" جادو و کشته میشود . ویشتاسپه امر داد تا قلعه مستحکمی بسازند . اولاد و برادران کوچک خود را در آنجا گذاشت و با مردان جنگی مانند "زریر" و "پتوسراوا" و "فراشاورتا" و توده سپاه به کنار رودخانه آمو حرکت کرد. زریر مانند "اتاریزت" (3) که در نیستانی بیافتد و باد هم با او همدست شود، بر دشمن حمله نمود. [یعنی مانند آتش و باد حمله ور شد] .
ارجاسپ پادشاه خیونی ها که صحنه جنگ را تماشا میکرد به قشون خود وعده داد که هر کسی این پهلوان متهور را بکشد "زرستان" دختر خود را به او خواهد داد و اگر کسی به کشتن او اقدام نکند بزودی تمام قشون خیونی از بین خواهد رفت. درین وقت "وی درفش" جادوگر با ژوبین زهرآب دار داوطلب شده و چون از مقابل به پهلوان دلاور باختری مقابل شده نمیتوانست از عقب و بصورت ناگهانی حمله کرد زریر را بر زمین زد و کشت. ویشتاسپه که از بالای کوهی میدان جنگ را تماشا میکرد از کشته شدن زریر اندهگین شده و به پهلوانان خود خطاب کرد که هر کس قاتل زریر را بکشد دختر خود "هومک" را به او خواهد داد درین وقت "بست وار" پسر زریر میخواست آمده و ببیند که آیا براستی پدرش کشته شده یا خیر. چون سن اش هنوز متقاضی رفتن به میدان جنگ ،نبود ویشتاسپه او را اجازه نمیداد بست وار بصورت مخفی آمده و بعد از شکستن صفوف دشمن خود را بر سر نعش پدرش رسانید و مجدداً به محضر ویشتاسپه مراجعت کرده و به شاه گفت که قشون ما قرین فتح است پدر دلاور من کشته شده و بمن اجازه بدهید تا انتقام او را بگیرم به مشوره جام اسپه ،وزیر ویشتاسپ شاه برادرزاده اش "بست وار" را اجازه داد و بجای پدرش سرعسکر قوای آریائی شد. بست وار قاتل پدر خویش را بقتل رسانید و لباس و خود و زرۀ او را از ویدرفش پس گرفت. ارجاسب شاه خیونی برای تشویق دختر دیگر خود "وستان" را به زنی به پهلوانان خود عرضه کرد بست وار میجنگید و بهر طرف حمله میکرد تا بجائی رسید که "گرامیک کرت" "درفش پیروزان" یعنی "درفش پیروزی" را به دندان گرفته و میجنگید. "سندات" پسر ویشتاسپ شاه هم در ین وقت وارد میدان شده و هر سه پهلوان در سایه پرچم پیروزی داد مردانگی را به خیونی های شریر نشان دادند .
بدین منوال "یادتکار زریران" راجع به موقعیت و صورت جنگ و کشته شدن زریر و صورت انتقام گیری او معلومات دقیقی میدهد که عین آنرا دقیقی و باز فردوسی شرح دادهاند زریر بعد از نشان دادن شجاعتهای زیاد به حیله از دست "بیدرفش" پهلوان خیونی کشته شده و بست وار و اسفندیار و گرامی پسر و برادر زاده اش و یکنفر دیگر از پهلوانان نامی آریائی انتقام او را میکشند .
بیائیم به شرح و چگونگی "یاتکار زریران" این کتاب طوری که از نام آن معلوم میشود کتابی است که کارنامه های زریر را ترسیم میکند یعنی "یاتکار زریران"، "یادگار زریر" یا "خاطرات زریر" است این اثر رساله ایست تاریخی رزمی و حماسی که با پشتهای اوستا مخصوصاً با قسمت هائی که از جنگهای ویشتاسپه و زریر برادرش با توریاها صحبت میکند، یکجا شده در قسمت اسطوره های تاریخی کشور ما روشنی زیاد میاندازد. یاتکار زریران رساله ایست شامل سه هزار کلمه و موضوع آن قراریکه پیشتر دیده شد سراسر شرح جنگهائی است که میان ویشتاسپه پادشاه دودمان اسپه آریانا و ارجاسپ شاه خیونی توریائی بعمل آمده و علاوه بر فعالیت و رشادت پادشاه و پهلوانان رشید آریانا مختصراً به امور دربار و اسحه و تجهیزات لشکری وغیره روشنی می اندازد .
"مستر وست" (4) پاتکار زریران را "شاهنامه گشتاسب شاه" و "شاهنامه پهلوی" خوانده و قراریکه خلص مندرجات آنرا شرح دادیم شاهنامه کوچکی برای گشتاسپ شاه شده میتواند ولی چون پهلوان عمده صحنه رزم هائی که کتاب مذکور شرح میدهد "زریر" است بنام خود پهلوان به "یاتکار زریران" موسوم شده است و میتوان آنرا "زریر نامه" هم خواند .
"یاتکار زریران" طوریکه امروز در دست است به پهلوی ساسانی در قرن ششم مسیحی نوشته شده و این رساله را "میتروایان کیخسرو" از روی نسخهٔ پدر جد خود "رستم میتروایان" و او از روی نسخه "دینو پانه" نقل کرده است .
یاتکار زریران به نظم است و اشعار آن هفت "سیلابی" میباشد . علمائی که در زبان پهلوی شناسائی و اختصاص دارند به این عقیده اند که اصلاً این اثر بزبان پهلوی پارٹی (پهلوی خراسانی) نوشته شده بود و این نظریه کم کم از روی لغات قدیمه و ترکیب کلمات و اضافت و دیگر ممیزات متن موجوده آن بمیان آمده است. موسیو "پلبارو" پهلوی شناس ایتالوی به ملاحظه میرساند که از نقطه نظر صرف و نحو و لغات قدیمه عوامل متعددی در آن است که به قدامت آن حکم میکند به این اساس و پاره مطالب دیگر موسیو "بن ونیست" فرانسوی به این نتیجه میرسد که رساله "یاتکار زریران" که فعلاً به پهلوی ساسانی در دست است از روی کدام رساله ئی که اصلاً بزبان پهلوی پارتی یا ارساسی نوشته شده بود، تحریر و تحریف شده است .
پارت ها که مؤسس دودمان آنها "ارساس بلخی" است در تشکیل دولت مقتدر آزاد ساختن خراسان غربی از سلطهٔ یونانیهای شامی و احیای مفاخر ادبی و مذهبی خراسان کوتاهی نکردند چون زبان یونانی در دربار و در عصر آنها خیلی رواج داشت، صورت اصلی فعالیتهای آنها در احیای ادب مربوطهٔ خاک خود کشور پوره معلوم نیست و شواهد زیادی هم از آن دوره باقی نمانده است. آنچه تازه دسته ئی از مدققین میگویند از مبحث نوینی آگاهی میدهد که با تحقیقات آینده اهمیت بیشتری کسب خواهد .کرد بهر حال اینقدر میدانیم که اولین جنبش جمع آوری اوستا در عصر پادشاه پارتی "ولخش" یا "ولجس" اول شروع شده و چون پارتها از عصر فتوحات اسکندر آنقدر زیاد فاصله نداشتند اقدامات آنها در جمع آوری آثار و مؤاخذ باستانی مؤثرتر بود .
باوجودیکه متاسفانه مؤاخذی از عصر پارتی در دست نیست با مطالعاتی که "بن و نیست" در دو اثر "درخت آشورک و بز" و یاتکار زریران بعمل آورده، اظهار مینماید که فعالیت های ادبی عصر پارتی خیلی ها مهم بوده و این فعالیتها در زمینههای تهذیب دورههای بعد مخصوصاً عصر ساسانی تاثیر زیاد افگنده است (5).