آریانا و نویسندگان اروپائی قرن ۱۸ و ۱۹

از کتاب: آریانا

همان طوریکه کلمۀ آریانا را نویسندگان و مؤرخین یونانی در یکی دو قرن پیش و بعد از عهد مسیح از حافظه توده و خاطرات باشندگان این سرزمین بیرون آورده و در نگارشات خود ضبط کردند ایالات ولایات، حدود سرحدات، اقوام، قبایل و شهرهای آنرا معین کرده و ثابت نمودند که این حصه دنیا نامی و نشانی، موجودیتی و ممیزاتی دارد نویسندگان اروپائی حینی که در قرن ۱۸ و ۱۹ به خاک های کشور ما نزدیک شدند و به مطالعات پرا اختند، طبیعی نگارشات نویسندگان کلاسیک یونان توجه آنها را جلب نموده و بعد از تقریباً هزار سال فراموشی و سکوت باز کلمه "آریانا" مورد استعمال پیدا کرد. این طور نبود که در این عرصه هزار سال در کشور ما حکومت و تشکیلات سیاسی وجود نداشت، برعکس اکثر جنبشهای ملی آزادی خواهی و سیاسی از ین جا برخاسته است. اسم "آریانا" را نویسندگان کلاسیک یونان از حافظه و خاطرات مردم گرفتند ولی در زبان و نگارشات آنها قید و مستور.ماند بعد از فتوحات اسکندر، سلطنت مستقل یونانیهای باختر جز دو قرنی بیش دوام نکرد درین وقت طبیعی رسم الخط و زبان یونانی کم و بیش معمول شده بود آنهم بیشتر در صفحات شمال زیرا عکس العمل زبان و رسم الخط خود کشور "خروشتی" در جنوب هندوکش همه جا محسوس است چه در کتیبه ها و چه در چپه مسکوکات وغیره.

نوبت که به کوشانیهای ما رسید امپراطوری ئی ساختند خیلی وسیع که خاک آریانا سراسر در آن آمده بود و حتی بجانب هند و ترکستان چین خارج سرحدات طبیعی هم نفوذ یافته بودند زیرا قلمرو ایشان در ین قسمتها حوزهٔ "تارم" و "گنگا" را هم در بر میگرفت. اگر چه کتیبه های عصر ایشان هنوز طور دلخواه

مطالعه و تدقیق نشده و نمیتوان گفت که آیا کلمۀ آریانا در آن ها مورد استعمال تدقیق نشده و یافته یا نه ولی یک چیزی که در قلمرو نفوذ کشور داری آنها جلب توجه میکند این است که با صرف مساعی نفوذ خود را اول از همه در چوکات طبیعی آریانا انبساط دادند و بعد از آن فتوحات بیشتری بطرف هند و ترکستان چین کردند. سپس با هیاطله و زمان جنگ های آنها با ساسانی ها و در عصر کوشانی های خورد و کابل شاهان و برهمن شاهیان و غیره سلطنت وجود داشت ولی نه به آن عظمت که کل خاک آریانا را در بر گرفته بتواند تا اینکه دین مقدس اسلام انتشار یافته و انقلابی بس عمیق در افکار و آئین و زبان و غیره بمیان آمد. در ین وقت باز کانون جنبش آزادی خواهی همین خاک پرشور است و طاهریان، صفاریان، سامانیان اولین مشوق روح آزادی بشمار میروند ولی طوریکه پیشتر ذکر نمودیم مؤرخین و جغرافیه نگاران عرب حینیکه از کشور ما صحبت میکنند از آن بنام "خراسان" یاد کرده اند. یعنی عوض آریانای زمانههای قبل از اسلام کلمهٔ "خراسان" بمیان آمده و به اندازه زیاد استعمال شده که میتوان آنرا جانشین "آریانا" خواند.

غزنوی های ما باز امپراطوری ئی ساختند بزرگ و این دفعه در حالیکه غزنی مرکز بود، خاک آریانا باز بنام امپراطوری غزنوی تشکیل یک مملکت واحد داد و مثل زمان کوشانیها فتوحات مزیدی خارج سرحدات آنهم در خاک هند عملی گردید. این وضعیت مجدداً در عصر غوریها ، تیموری ها ، هوتکی ها تحت پاره تغیرات آمد و دفعه دیگر در زمان سلطنت اعلیحضرت احمد شاه درانی مفهوم و وسعت آریانی قدیم تشکل پذیرفت و مرکز آن این بار شهر قندهار بود.

بعد از جنگ بزرگ "پانی پت" و اضمحلال مراهته بدست قشون احمد شاه بابا، نفوذ انگلیس در هند انبساط یافته و بیشتر انگلیسها به کشور ما تماس و رفت و آمد پیدا کردند و در هر مسئله داخل مطالعات شدند و قرن ۱۸ و ۱۹ دو قرنی است که عملاً کلمه "آریانا" در نوشته های مدققین عرض وجود نمود. بعضی کسانیکه این کلمه را استعمال نموده اند قرار ذیل اند :

۱- اچ اچ . ولسن کتاب بزرگی را که دارای ۴۵۲ صفحه است و از مسکوکات و آثار باستانی افغانستان صحبت میکند بنام "آریانا انتیکوا" یعنی آریانا باستان یا آریانای عتیق موسوم ساخته و در داخل کتاب خود در صفحات ۱۲۰ و ۱۲۱ وغیره در اطراف این کلمه و حدود و ولایات آن صحبت میکند در پشت این کتاب نام "افغانستان" و "آریانا" یکجا ذکر شده و معلوم میشود که نام اولی تازه بمیان آمده و مولف که در آثار باستانی مطالعه دارد میداند که این خاک نام قدیمی ئی هم داشته و حدودی را که او تحت مطالعه قرار داده خوب تر به کلمه "آریانا" ادا میشود، لذات کلمه "آریانا" را استعمال کرده است.

۲ - اچ . دبلیو . بیلیو در کتاب "تجسس در باب نژاد افغانستان" (۷۰) که متن نظریات او در نهمین کنگره بین المللی مستشرقین در لندن میباشد و در سال 1891 به طبع رسیده خیلی مفصل از کلمه "آریانا" صحبت میکند و با تذکار مؤلفین کلاسیک ، یونان ، حدود قبایل و ولایات این کشور را متذکر میشود. 

۳- اچ . جی . راولنسن در کتاب "بکتریا" که در 1912 در لندن بطبع رسیده صفحه 2 کلمه "آریانا" را از زبان "استرابو" استعمال نموده میگوید: "استرابو باختر را فخر آریانا خوانده است."

۴- موسیو الفرد فوشه در صفحه ۴۰۸ جلد دوم کتاب "صنعت گریک و بودیک گندهارا" كلمه "آریان" را در مورد خاک کشور ما استعمال نموده است. مشارالیه در صفحه ۴۲۹ همین اثر "بکتریان" را "مروارید آریان" خوانده است.

۵- بیلیو در صفحه ۵۹ کتاب "نژادهای افغانستان" در مورد خاک کشور ما میگوید : "بهتر است اول نگاهی به وضعیت جغرافیائی قدیم کشوری بیاندازیم که نزد فارسی ها به اسم "آریا ورته" نزد یونانی ها به اسم "آریانا" و بعد ها به اسم "خراسان" معروف بوده و در ین تازه گی ها بنام "افغانستان" شهرت یافته است."