111

دوره روشنگری در ادبیات دری

از کتاب: ادبیات دری در نیمه اول سده بیستم ، بخش دوم
28 September 1987

با ظهور را بطه های سرما به داری در جامعه افغانی در پایان سده نزدهم و رشد آگاهی ، ملی ، تکاپوی ایدیا لوژيک و سیاسی روشنفكران نماینده سرما به داری به سوی آرمانها و ارزشهای ضد فیودالی و ضد مطلقیت در کار کشور داری در آغاز قرن بیستم رو نما شد و این تلاش ها که به سود برپا گردیدن فرمانروایی قانون و مشروطیت و برابری و برادری و حقوق و آزادیهای فردی صورت میگرفت از سوی دیگر چون سیلاب تهداب پایگاه های استعمار را در داخل کشور می کاوید و خصلت ملی و ضد استعماری داشت.

در آغاز سده بیستم در شرایطی که حقوق و و جایب مردم درست مشخص نبود و هر عملیکه سود دارندگان افزار تولید را زیانمند میساخت گناه شمرده میشد و کفاره سنگین آنرانه تنها گناهکار با جانش؛ بلکه خانواده ها و دوستان او با سرو مال خویش میپرداختند، شماری از روشنفکران زیر رهبری مولوی عبدالروف کندهاری (متولددر ١٢٦٧ هـ ق . متوفی در ۱۳۳۳ هـ  ق) پیشنهاد یازده فقره یی را به منظور نشر جریده یی در افغانستان بنام "سراج الاخبار افغانستان" به سردار عبدالقدوس اعتماد الدوله سپردند. امير حبيب الله جريده را برای آرایش امارت سودمند پنداشت و خطری از آن استشمام نکرد. مرام جریده مذکور چنانکه از سرمقاله نخستین شماره که واپسین شمارۀ آن بود بر می آید، ظاهراً آشنا ساختن مردم افغانستان با آیین زندگی کشور های پیشرفته بود که آنان نیز بتوانند برای خود زندگی مرفهی بنا کنند. مگر هدف اصلی آن را واژگون ساختن شاهی مطلقه و بر پا کردن حکومت قانون ومشرو طيت تشکیل میداد .

روز پنجشنبه ۱۱ جنوری سال ۱۹۰۶ نخستین شمارۀ "سراج الاخبار افغانستان" به فرمان امیر به چاپ رسید که سو گمندانه زیر فشار دولت بریتانیه که امیر افغانستان را سالانه معاش میداد از نشر شماره های دیگر آن ممانعت صورت گرفت. روشنفکران آزادی خواه که راه مبارزه علنی را سنگستان یافتند به شیوۀ مبارزۀ مخفی پرداختند و "از انجمن سراج" الاخبار، بزودی سازمان فراخ "اخوان افغان" بوجود آمد.

در سال ۱۹۰۹ جمعیت تصمیم کتبی "مسلح باید بود" را اتخاذ کرد. این تصمیم توسط یکی از خاینین به جلال آباد به استراحتگاه امیر برده شد. در ماه مارچ همان سال سید جوهر شاه غوربندی و لعل محمد پسر جان محمد که از غلام بچه های خاص بودند توسط دیگر غلام بچه ها به ضرب تفنگچه کشته شدند.

محمد ایوب کندهاری، محمد عیسی کندهاری، محمد عثمان پسر سرور پروانی در جلال آباد به توپ بسته شدند. و در کابل مولوی محمد سرور واصف پسر مولوی احمدجان الکوزایی که ریاست عمومی سازمان را به عهده داشت و برادرش سعد الله و عبدالقيوم پسرعم مولوی احمد جان نخست در زندان شیرپور محبوس گردیدند و سپس به توپ بسته شدند . محمد انور بسمل (متولد در ۱۸۸۸) ، عبدالجلال کندهاری پاچا میرغلام بچه ، پروفیسر غلام محمد میمنگی(متولد در ۱۲۵۲) ، میر یار بیگ بدخشی و میرزا زمان الدین مامور بار چالانی از بدخشان ، سردار عبد الحبيب و سردار عبدالرحمان پسران سردار عبدالوهاب ، ابراهیم، ساعت ساز کابلی ، عبدالمجید ساعت ساز کابلی، مولوی عبدالواسع پسر مولوی عبدالروف ، مولوی عبدالرب (متولد در حدود ۱۸۷۰) و کاکا سید احمد پسر فیض محمد لودین (متولد۱۲۹۰) ، میرزا محمد حسین راقم ، میرزا عبدالرزاق، احمد قلی چنداولی ، میرسید قاسم ، قاضی عبدالحق سليما نخيل میرز اغیاث الدین پسرمستانشاه کابلی ، حافظ عبدالقيوم، شیر علی بارکزایی ملا محمد اکبر آخوند زاده، مولوی محمد حسن معروف به پنجابی که در اصل از لوگر بود، نظام الدین پسر امیر الدین و از هندی ها ییکه در افغانستان کار میکردند داکتر عبدالغنی آمر عمومی مکتب حبیبیه برادرش مولوی نجف علی نائب مدير "سراج الاخبار افغانستان ، و برادر دیگرش چراغ علی و دهها تن دیگر بعضی در زندان ارگ شاهی و بعضی در شیرپور زولا نه و کوته قفلی شدند. با تمام حمله وحشیانه دربار مشعل آزاد بخواهی خاموش نشد و آنانیکه به چنگ ارتجاع سیاه نیامده بودند مبارزه را ادامه دادند امیر حبیب الله که فطرتاً خوشگذران بود حوصله پیگرد و تعقیب و کارهای جدی را نداشت. گاهیکه از استراحتگاه به کابل آمد برادرش سردار نصر الله نائب السلطنه فهرست درازی از مشروطه خواهان را به او سپرد تا زندانی با اعدام شوند، مگر امیر به پاسخ آن برادرش كه تاريک انديش ترین شخصیت درباری آن عهد بود گفت: "این دفتر بی معنی غرق می ناب اولی" موازی با پیکار در راه دست آوردهای جدید سیاسی فرهنگ نیز به مرحله جدیدی رشد یافت و در ادبیات تمايلات تازه ای به ظهور پیوست و این رشد و این تمایلات که در شرایط بیداری آگاهی ملی و تشکل نظام سرمایه داری جان میگرفت خواه مخواه بیکار با ادبیات و فرهنگ فیودالی را همراه داشت، دارای خصوصیت های ملی بود.

دوره یی که در چنان اوضاع و با چنان خصوصیات در فرهنگ و ادبیات ما از ابتدای قرن بیستم شروع شده است دوره روشنگری نامیده میشود ۰ سرشت دوره روشنگری با شرایط تاریخی پیدایش آن و مفکوره های انسان دوستی که تغییر اجتماعی را تنها بدست یاری خرد آدمی و استوار شدن مناسبات خردمندانه بین افراد جامعه ممکن و میسر میداند ، مشخص میشود . در دوره روشنگری در فرهنگ هر ملتی در پهلوی خصوصیت های ملی بنابر تأثیر متقابل فرهنگی خصوصیتهای بین المللی نیز دیده میشود. در سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۱ که محمود طرزی اجازۀ نشر جریده یی را از امیر حبيب الله گرفت و " سراج الاخبار افغانیه را چاپ کرد" اخران افغان از جريدۀ مذكور برای پخش و پراگندن مرامها و با و رهای سازمانی خود استفاده فراخی کردند و سراج الاخبار افغانیه آیینه تمام نمای فرهنگ روشنگری واد بیات روشنگری افغانی گردید.