32

معاهدۀ کندهار ۱۸۳۹ میلادی

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان

(بین شاه شجاع و میکناتن نمایندۀ انگلیس راجع به مودت و تجارت و سکونت لشکر انگلیس در افغانستان)



 بعد از عقد معاهدۀ مثلث لاهور ۱۸۳۸م لشکر هند بریتانوی هم رکاب شاه شجاع فراری از لودهیانه براه درۀ بولان بر افغانستان تجاوز کردند و برادران وزیر فتح خان از کندهار به ایران گریختند، لشکریان انگلیس به قیادت میکناتن شاه شجاع را در کندهار به پادشاهی برداشتند (ارگ کندهار یکشنبه ۱۲ صفر ۱۲۵۵ هجری قمری) و ده روز بعد نمایندۀ انگلیس میکناتن درکندهار با شاه شجاع معاهدۀ علیحده ای بست که به موجب آن قوای نظامی انگلیس در افغانستان باقی ماندند ولی سیاسیون انگلیسی خبط کردند و ندانستند که به امضای یک نفر شاه مخلوع و مضطر، نمیتوان یک ملت غیور و زنده را تحت شکنجۀ قوای نظامی اسیر قرار داد و سؤ عاقبت خود را بالآخر در دشت های بین کابل و جلال آباد دیدند، که یک اردوی بزرگ شان تماماً بدست غازیان افغان کشتار گردید (۱۸۴۲م) محمد حسین هراتی در دفتر سوم واقعات شاه شجاع م نویسد: "ولیم جی میکناتن صاحب بهادر، به غیر وثیقه که در لودیانه زیب ارقام یافته بود وثیقۀ جدیده محتوی بدفعات هشتگانه، به مقتضای خاطر خود به قید تحریر آورده، به مهر حضرت خاقانی مزین نموده گرفتند" و از این عبارات بخوبی روشن می شود، که شاه در دست میکناتن، کالبد بیجانی بود و هر چه میخواست از و امضاء میگرفت و بدین سبب مردم : کندهار شاه شجاع را "ژیره ور لات" یعنی لارد ریش دار ، گفتند زیرا میکناتن لارد بی ریش بود!


نقل عهد نامه

دوستی و محبت فیمابین سرکار دولتمدار کمپنی انگریز بهادر و شاه ذیجاه شجاع الملک پادشاه بمعرفت . میکناتن صاحب بهادر ایلچی و وزیر انگلیس از طرف دولتِ باهرهٔ هند و پادشاه ذیجاه شجاع الملک، شاه ممدوح برای ذات و الاصفات و اخلاف شاه مفخرالیه، بتاریخ هفتم ماه می ۱۸۳۹ عیسوی مطابق بیست و دوم شهر صفر ۱۲۵۵ هجری به مقام کندهار زیب توثیق یافت. دفعۀ اول: روشن و مبرهن باشد: جمیع شرایط عهد نامه که بتاریخ بیست و ششم جون ۱۸۳۸ فیمابین سرکار دولتمدار انگلیسیه و شاه ذیجاه شجاع الملک و مهاراجه رنجیت سنگه بهادر زیب نفاذ یافته به حال و بر قرار خواهد بود، سركارات ثلاثة به موجب شرایط عهد نامۀ مذکور کار بند خواهد شد.

دفعۀ دوم: بمدِ نظر ارتباط و استدامتِ اتحاد واقع فیمابین سرکار دولتمدار انگلیسیه و شاه مفخرالیه، یک صاحب ایلچی انگریز از طرف سرکار انگلیسیه همیشه به خدمت شاه محتشم اليه حاضر و موجود خواهد ماند، و در صورت مناسب و مصلحت متصور ،ساختن پادشاهِ ممدوح نیز ایلچی از طرف خود جهة اقامت به خدمتِ گورنر جنرل بهادر معین و مامور

خواهند فرمود. 

دفعۀ سوم: به عوض و بدل معاونت و مواحدت دیرینه و نظر باتحاد و محبت کامله مستقیمه که از جانب وسرکارِ دولتمدار انگلیسیه و کیفیت شاه ذیجاه شجاع الملک رو به ظهور آورده است و بلحاظِ یگانگی و یک جهتی هر دو سرکارین، شاه محتشم الیه گاهی احدی را از قوم اهل فرنگ در زمرۀ نوکران منتظم و منسلک نخواهند کرد، و کسی (از) اهل فرنگ را اجازت استقامت بملک افغانستان ،بدون اطلاع و استرضای سرکار انگلیسی عطا نخواهند فرمود. 

دفعه چهارم: فوجی منتظم و مرتب که صاحبان انگلیس سر کرده و سرداران آن باشند ،برای حفاظت ملک و ذاتِ پادشاه مفخرالیه و هم جهة اندفاع اعدای بیرونی علی الدوام در ملکِ افغانستان مقررو معین خواهد شد، و هر خدمتی بصوابدید شاه و ایلچی مذکور مناسب و ضرور متصور گردد، از فوج مزبور گرفته آید.

دفعه پنجم :خرج فوج مذکور طوریکه الحال است آینده هم به همان اسلوب خواهد ماند،  وتعداد سرداران انگلیس متعینه لشکر مذکوره زیاد از پنجاه نفر نخواهد بود، بشرطیکه پادشاه مفخرالیه خواهش ازدیاد آن و ازدیاد فوج مذکور نکند.

شاه دفعۀ ششم:شاه شجاع الملک مفخرالیه مشاهرۀ فوج مذکور حتی الوسع و الامکان از خزانه خود مودی سازند.

دفعۀ هفتم: در خصوص امرِ تجارت شاه ممدوح در صورت پیش آمدن موانع اینجا انسداد و ارتفاع آن فرمایند، و هر تدبیریکه در رای صواب انتمای شاه مفخرالیه بصلاح ایلچی ،انگلیس برای رفاه مردم تجار قرار پذیرد، جلوۀ ظهور خواهد گرفت. دفعۀ هشتم: مضامین دفعات هفتگانه مرقومه بالا ابداً دایماً تا بقای حکومت سلطنت خاندان سدوزائی بجای و برقرار و مستقل و پایدار خواهد ماند.