آب خوردن یا آب نوشیدن
در زبان دری واژۀ خوردن معنای عام دارد که هم برای خوردن وهم ، آشامیدن و نوشیدن به کار می رود . همچنان که نان به معنای غذا و طعام و نان خشک هردو کابرد دارد خوردن هم تنها به نان محدود نمی شود . آب هم خورده می شود که درباستان زمان ها نیز چنین بوده است . فردوسی گفته است :
بخوردند آب ازپی خرمی
زخوردن نیامد بدو درکمی
می گوییم :کودک شیرخور . نمی گوییم کودک شیرنوش. یادآوری می کنم که در بعض لهجه ها و کتابها درعوض شیر خور ، شیر خوار آمده است . ازمولانا بخوانیم :
مدمن خمرم و مـــرا مستی باده کم مکن
نازک و شیرخوارهام دور مکن ز من لبن
و مانند آن می خواره و غم خواره و بسیار خواره نیز به کار رفته است.
خیام گفته است :
گویند مـــرا که دوزخی باشـد مست
قولیست خلاف دل درآن نتوان بست
گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند
فردا بینی بهشت همچون کف دست
هرچند گاهی هم نوشیدن را درعوض خوردن به کاربرده اند :
ما می نه از برای طرب نوش می کنیم
خودرا به این بهانه فراموش می کنیم
در طویله ها جایی که چهار پایان علف می خورند آخور یا او خور یعنی آب خور است . درمتنهای پارینه وپیشینه غالبا می خوردن و باده خوردن آمده است، چنان که رودکی گفته است :
اگــراین می به ابر اندر به چنگال عقابستی
ازان تا ناکسان هرگزنخوردندی صوابستی
وخیام گفته است :
می خوردن وشادبودن آیین منست
فارغ بودن زکفرودین دین منست
فردوسی گفته است:
سواری ومی خوردن وبارگاه
بیاموخت رستم بدان پورشاه
و در دیوان حافظ می خوانیم :
روز درکسب هنرکوش که می خوردن روز
دل چون آینه درزنگ ظلام اندازد
وسنایی گفته است :
خوردن می نهی شد زان نیز درایام مــا
کاندرین ایام هردستی سزای جام نیست
بگذریم ازآن که درزبان دری ازپیشترین روزگار تااکنون غم خوردن ، افسوس خوردن زهر خوردن ،غوطه خوردن ، خون خوردن ، سوگند خوردن ، خنک خوردن ، تکان خوردن ، کری خوردن ( ضربه یی که کرمی کند ) ، تکرخوردن ( تصادم ) گاز خوردن ، شور خوردن زبان زد بوده وهست . زیاده برآنها فعلهای مرکب اسم + دادن و در مقابل آن اسم + خوردن : گاز دادن ، گازخوردن ، شوردادن ، شورخوردن ، تکان دادن ، تکان خوردن ، دکه دادن ، دکه خوردن ، جتکه دادن ، جتکه خوردن و فعلهای مرکب ازقاموس زدوخورد یعنی اسم + زدن ودرمقابل آن اسم + خوردن ، مانند: تیرزدن ، تیرخوردن ، کاردزدن ، کارد خوردن ، طعنه زدن ، طعنه خوردن ( طعنه خور) داو زدن ، داو خوردن نیز رواج دارد که برای آشنایی فزونتر با گسترة زبان گفتاری دری سلسلة مثالها را آوردم . ودرنتیجه یکی این که به کاربرد تقلیدی خواردن به جای خوردن نیازی نیست . دوم درحالی که خوردن به معنای خوردن ونوشیدن چنان دیرینة استعمال دارد ، مانعی به کاربرد نوشیدن وآشامیدن نیز وجود ندارد. مگر آب ، چای ، شربت و حتا هوا درتعبیر هواخوری خورده می شوند.