کاپیسی – بگرام

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

درشمال کابل یک جلگه وسیع و شادات شامل اراضی زراعتی و باغی داریم که دوضلع آنرا ازطرف غرب کوههای پغمان وازطرف شمال کوههای پنجشیرمحدود ساخته ودر دوضلع دیگرکوه بچه ها و کوههای متعددی درهم و برهم افتاده که مهمترین آن رشته کوههای صافی است که رنگ های سیاه آن ها دربیشترایام سال درمقابل ورقه های برف ها پغمان وکوههای پنجشیروضع مخالفی درمناظرتولید می کند.

این جلگه وسیع وحاصل خیزوپرجمعیت را معمولأ به دونام یاد می کنیم(کوهدامن) و(کوهستان). خط فاصل این دوعلاقه معمولأ آب های مشترک چهاررودخانه خروشان غوربند، سالنگ، شتل وپنجشیراست که همه بصورت مشترک وبنام رودخانه پنجشیرازوسط این دوعلاقه میگذرد،آنچه درشمال یا درسواحل چپ رودخانه دیده میشود کوهستان و آنچه درسواحل راست یا بطرف جنوب آن منبسط است علاقه کوهدامن را تشکیل میدهد.

این دند وسیع همانطورکه امروزسرسبزوحاصل خیزوپرجمعیت است؛درروزگاران قدیم هم آباد و حاصل خیزوپرجمعیت بوده ووجود خرابه ها و معابد واستوپه ها با شهادت منابع تاریخی یکجا شده مدلل میسازد که علاقه کوهدامن- کوهستان منطقه آباد وپرجمیعتی بود وشهرها و دهکده ها و قلاع و معابد متعدد وبا ابهتی درآنجا وجود داشت.

قراریکه همه میدانیم درتمام جلگه وسیع (کوهستان- کوهدامن)منبسط ترین خرابه ئی که بوجود شهری شهادت بدهد؛خرابه های (بگرام) است که به فاصله ۵ یا ۶ کیلومتری شرق چاریکارروی جلگه مرتفع طوری افتاده است که نشیب دامنه این خرابه ها کوه پهلوان بشکل مخروطی افتاده که درماحول دامنه ها و پوزه های آن بقایای ۸-۷ معبد و استوپه های بودائی مشهور است.

خرابه های دیگری هم دردند(کوهدامن-کوهستان) هست؛مانند سارسکندری یا حصارسکندری درنزدیکی های سرای خواجه یا خرابه ئی دراوپیان درزاویه 



شمال غرب چاریکاریا خرابه های دیگری درریزه کوهستان درنقطه ئی موسوم به (کره تار)موجود است ولی هیچ کدام ازنظروسعت ساحه به بگرام نمی رسد.

ازطرف دیگرکشف ۶۰ هزار مسکوکات مختلف یونانی وکوشانی و غیره در ۱۴۰ سال قبل ازطرف چارل مسن انگلیس دربگرام واکتشاف کولکیون های قیمتدارارعاح وگیلاس های شیشه ئی منقوش ومجسمه های مقرغی وغیره ازین ثابت ساخت که خرابه های بگرام بلا تشبهه ازمهمترین شهرهای این علاقه نمایندگی میکند.

این خرابه های مهمه درطول تاریخ باستان فقط به نام(کاپیسی) یاد شده و(بگرام) با اینکه نامی است قدیمی ولی انتساب آن به این نقطه تازه گی دارد.

اولین کسی که نام کاپیسی رابه گوش ما میرساند؛پانی نی عالم صرف ونحوسانسکریت است که درقرن چهارم ق م درمجاروت اتک امروزه درحوالی پشاورمی زیست. این مرد معاصرهردوت پدرمؤرخان یونانی بود. شراب کاپیسی را تعریف کرده. قراریکه موسیوالفردفوشه خاورشناس فرانسوی میگوید از پانی نی تا هیوان تسنگ چینی یعنی ازقرن ۴ ق م تا قرن ۷ مسیحی درطول هزارسال پیش ازآغازعهد اسلامی از(کاپیسی) اسم برده شده و این اسم درسکه های شاهان یونانی جنوب هندوکش تذکاریافته و آخرین کسی که درسلسله مورخان باستان این نام را یاد کرده است البیرونی است.

و بعبارت دیگراولین مورخ دوره های اسلامی است که درکلمۀ (کاپیسا) این نام باستانی را بیاد میدهد وباقی جغرافیه نویسان ومورخان عربی ازین اسم اطلاعی ندارند و درنوشته های آنها بجای کاپیسی هر چه هست ازکابل بحث می شود.

به اساس شرح فوق چون نام کاپیسی درقرن ۴ ق م درنوشته های (پانی نی) برده شده پس پیش ازرسیدن اسکندرمقدونی به دیارما شهرکاپیسی درجائی که امروزخرابه های بگرام افتاده کنارنزدیک مسیرپنجشیر وجودداشت؛چنانچه دربعضی ماخذ ازمقاومت اهالی این شهرعلیه سیروس هخامنشی (قرن ششم ق م) تذکاربعمل آمده است.

دراثرحقریاتی که دانشمند فرانسوی موسیوگیرشمن دراواخرسال ۱۹۴۱ وجریان سال ۱۹۴۲ درخرابه های بگرام بعمل آورد چنین واضح شد که دردورۀ تعالی سلطنت یونان باختری درنیمه اول قرن دوم ق م شهری دراینجابناءیافته است که میتوان آنرا شهریونانی کاپیسی خواند. آیا یونانی ها اساس شهرخود را روی هسته قدیمی شهرکاپیسی یا اقلأ درمجاورت آن گذاشتند.این مسئله مطالعه بیشترمیخواهد.

ما فعلأ دربگرام دوخرابه معین داریم یکی:برج عبدالله مشرف بر آب های پنجشیرو دیگری ۵۰۰ متر بالاتربطرف شمال خرابه های منبسط تر:بگرام بعضی دربرج عبدالله یک قلعه می بینند که درعصراسکندرساخته شده بود نمیدانم دلایل آنها چیست؟ در اثرحفریات خشت های بزرگ خام با نقش برخی حروف الفبای یونانی درآنجا پیداشده ولی آیا ازین نتیجه میتوان گرفت که بعد ازاسکندر شاهان یونانی باختری قلعه ئی درآنجا ساخته باشند.

خود خرابه های بگرام را موسیوهاکن به صفت شهرجدید شاهی یاد کرده که اساس آن طوریکه بالاتربه اساس حفریات گیرشمن ذکرشد؛درنیمۀ اول قرن دوم ق م گذاشته شده همین شهررا کوشانی های بزرگ درآغازعهد مسیح ازیونانی ها گرفته ویکی ازمراکزویکی ازپایتخت های خویش ساختند این شهر درتمام این دوره ها ودرتمام این تحولات به همان نام (کاپیسی) یاد میشد وحتی درقرن هفت مسیحی وشروع عهد اسلامی هنوزبه همین نام مشهوربود وهیچ کس دردوره های باستان و درآغازعهد اسلامی و درقرون اولیۀ هجری ازآن بنام (بگرام) یاد نکرده است وثبوت قاطع ما البیرونی است که اوهم ازاینجا به نام (کاپیسا) یاد میکند نه (بگرام).

البته ما به نام (بگرام) و(بگرامی) نقاط متعددی داریم ولی روح کلام دراینجا است که درطی قرن ها درطی قرن ها درطول هزارسال قبل ازاسلام همیشه نام (کاپیسی) راشنیده و ماخذی درمقابل سراغ نداریم که دراین محل معین ازبگرام یاد کرده باشند.

آیا احتمالی دربین است که اسم (بگرام) باکوشانی های کلان یا خورد یا یفتل شاهان بمیان آمده یاشد،این احتمال موجود است؛ولی چرا زایرچینی هیوان تسنگ درقرن ۷ مسیحی وچهارصد سال بعد ازاو البیرونی هنوزهم بجای (بگرام) از(کاپیسی) یادکرده اند؟. این ها یک سلسله سوال هائی است که جواب قانع کننده میخواهد. آنچه مسلم و محقق است این است که بزرگترین خرابه های موجود درحوزۀ کوهدامن-کوهستان دربگرام موجود است و بگرام نامی است که توسط آن اقلأ ازیک و نیم قرن باینطرف این خرابه ها شهرت یافته است. بلی درنوشته ها و درماخذی که ازیک ونیم قرن به این طرف نوشته شده و مخصوصأ بعد ازاینکه چارل مسن گشت و گذری درین مناطق نمود وسکه ها جمع کردنام بگرام داخل کتب گردیده است.

البته شبهه ئی نیست که وضع نامی ازطرف قاطبۀ عوام به جائی سوابق ممتد میخواهد ویقین است که نام بگرام درخاطره های عوام محلی این نواحی سوابق طولانی دارد ازاحتمال بیرون نیست که نام (کاپیسی) آهسته آهسته ازخاطره و دماغ مردم زدوده شده وبجای آن اسم عام تری مانند بگرام آمده باشد. این نام های طورشده بیشتر درحافظه ها و خاطره ها پدید آمده وهمانجا حفظ شده و کم کم درین یکی دو قرن اخیرعام گردیده است.

۳/۴/۴۱