مصنف گرشاسب نامه

از کتاب: غرِغښت یا گرشاسب

حکیم ابو نصر علی بن احمد اسدی را تذکره نویسان از شهر طوس می نویسند وی یکی از علمای زبان شناسی عصر خود بوده و در شناخت زبان پهلوی از آخرین علمای زمان محسوب میشد و کتاب لغات او بغایت مشهور است . اوائل حال او چندان روشن نیست میگویند در ٤٥٨ هجری تصنیف (گرشاسب نامه) را به آخر رسانیده و در ٤٦٠ هجری وفات نموده است مشارالیه در زمان یمین الدوله سلطان محمود غزنوی زابلی و شهاب الدوله سلطان مسعود اول در طوس ، نیشاپور ، ری ، اصفهان بود ، از نزدیک شاهد اینهمه فتوحات بود . مسعود در ٤٢١ خبروفات باوش را شنیده جانب (ری) حکت نمود . مردم (ری) شهر خود را آذین بسته بکمال خوشی از وی میخواستند استقبال کنند اما مسعود در بیرون شهر اقامت جسته حسن سلیمان هراتی را حکمدار شهر مقرر نموده خودش بطرف طوس و نیشاپور و هرات و بالاخره غزنی حرکت کرد .

در وقت ترکمانان که در نواحی غربی هرات بود و باش داشتند بنای شورش را گذاشتند و پی هم حمله (برنسا) ، حمله بر شهر (یون) حمله بر بیابان سرخس ، حمله بر نیشاپور ، و بالاخره بر (دندانقان) آخرین شکست سلطان مسعود بوقوع پیوست (٤٣١ هجری) یک سال بعد یعنی در (٤٣٢) افول امپراتوری غزنی شروع شد و ترکمال نان و سلجوقیان غلبه یافتند و خراسان غربی و از ان بیرون تر تا (ری) و اصفهان ، جبال همدان بی امنی بر ملا گردید . درین فرصت اسدی طوسی از شهر بر آمده راه غرب را پیش گرفت و در آخرین نقطه (اران) (در شمال غربی) (آذربایجان) جائیکه از نفوذ سلطه غزنوبان بدور بود (مانند ال زیار و ال دیلم که در جنوب غربی ایران خود را کشید بودند) نزد (بودلف) (حکمران شهر نخجوان) (حالا دهکده کوچکی هست در آذربایجان) پناه برد . سال ٤٥٨ هجری که اسدی از تصنیف کتاب (گرشاسب نامه) فارغ شد مصادف زمانی سلطنت سلطان ابراهیم است زیرا نامبرد در ٤٥١ به تخت غزنی جلوس کرد و سلجوقیان حتی در داخل قلمرو افغانستان در جنگ و گریز بودند .

همچنان که فردوسی در تمام (فارس) کسی را نیافت که لایق اهدا (شاهنامه) او باشد و بیست سال تمام شرح فنا ناپذیر خود را پت و مخفی نگهداشت تا به دربار سلطان محمود غزنوی تقدیم نمود ، هموطنش اسدی ، طوسی از طوس بر آمد و خود را به یک نقطه دور افتاده آذربایجان به نخجوان رسانید .

بعبارت دیگر فردوسی در عروج امپراطوری غزنویان خود را از پای تخت ایران به (غزنی) رسانید و شاهنامه اش را به آستانه شاهنشاه تقدیم نمود و اسدی طوسی در افوال سلطنت غزنویان خود را به (نخجوان) دهکده کوچک (ارامنه) رسانیده و فضل و دانش خود را به اختیار حکمران آن دیار گذاشت .

(بودلف) حکمران نخجوان ، و برادرش ابراهیم ، و پسرش میر محمود خانواده بود علم دوست و به اساس گفتار اسدی طوسی (فرهنگ پرست) .

اسدی طوسی شاعر خراسان حامی و مشوق خوبی دیار وجود حکمران ارمنستان یافته زیرا ملک نخجوان و برادر و پسرش هر یک او را تشویق میکردند و میکوفتند فردوسی با سرودن شاهنامه خود را جاوید ساخت توهم (گرشاسب نامه) را تصنیف کن و خود را (جاویدان) بساز . بالاخر من قبول کردم و بر خلاف فردوسی که (گرشاسب) قهرمان حماسی جهان را که به مراتب از (رستم) بزرگ و شهرتش بزرگتر است که جز چند بیت مختصر چیزی در حق او نگفته مصم شدم کـه شـرح حال (گرشاسب) را به قالب شعر در آوردم .