ازدواج نریمان با شاهدخت بلخ

از کتاب: غرِغښت یا گرشاسب

نریمان و گرشاسب در چین پیروزی درخشان به فغفور چین ، بند دادن عمو فریدون ، مراجعت از چین ، عم من پهلوان فریدون بمن بند داده بود که از چین به سلامتی به خانه بازائی تر ازن خواهم داد ، در طبعیت هر چیز جفت دارد جفت شایسته ، شاه بلخ بامی ، تخمه گوهر نیکو ، دختر شاه بلخ همسر نیکو و دختر نجیب و با گوهر ، قاصد و طلبگار ، جانب بلخ ، فریدون تمام ، سر زمین به عنوان کابین بوی اعطا کرد بردن زنش به سیستان ترس فریدون از کابلشاه که از خویشاوندان ضحاک کابلی است ، تخم اژدها بیدار بودق نریمان از سمت کابل ، شه بلخ به دختر خود گنج بسیار داد ، از دیبا تشک ، گھر دو صدکنیزک ، دو صد جام عنبر عود سوزان ، چار صدا یذک ، (غلام) ، چهل خادم ترک مانند شمع طراز ، کاروان بزرگ چون دیواری از بلخ تا سیستان در عرض راه همه گنبدان و خانه ها گل می فشاندند آواز نریمان بزرگان یا کوس و بوق نزدیک شدن ایام بر باربری ، فیلسوف هندی که گرشاسب آورده بود ، تولدی سام از دختر بلخی و سپهبد نریمان بدین ملاحظه او را "سام نریمان" میگفتند ، اطلاع به گرشاسب و فریدون شاه ، هدیه ، بیشمار.