138

طغرل کافر نعمت

از کتاب: سلطنت غزنویان ، فصل دوم

چون طغرل ازمهم عبدالرشید فارغ شد خود بر تخت نشست و برای اینکه موانع را از راه خود بردارد بقول منهاج سراج یازده تن وبقول مستوفى نه تن از شهزادگان محمودی را با کمال ناجوان مردی کشت حمد الله اسامی این شهزادگان را چنین ضبط کرده حسن - نصر - ایران شاه - خالد - عبدالرحیم - منصور - همام - عبدالرحمن - اسمعیل - او میگوید این شهزادگان در قلعه دهک محبوس بودند. در قلعه را بشکستند و پناه به نوشتگین شروانی حاجب عبدالرشید بردند او همه را به طغرل سپرد که کشته شدند.

بقول حمد الله مستوفى ابراهیم و فرخ زاد و شجاع سه تن از شهزادگان غزنوی در قلعه (عبید) محبوس بودند طغرل امر داد که آنها را نیز بکشند اما روز گار امان نداد منهاج سراج مینگارد که تنها ابراهیم وفرخ زاد در قلعه بزغند محبوس بودند طغرل امر داده بود که آنها کشته شوند کوتوال قلعه یک روز تأمل کرد فردا خود طغرل بقتل رسید. مردم غزنه طغرل را برین جهت کافر نعمت لقب دادند. صاحب طبقات ناصری او را طغرل ملعون عنوان داده .

سر انجام بعد از چل روز بقول حمد الله مستوفی نوشتنگین شرابی با دو غلام دیگر بر سر تخت او را پاره پاره نمودند و سرش را بر چوب کرده در محلات غزنه گردانیدند بقول منهاج سراج نوشتگین نام سلاح دار این وظیفه مقدس را انجام داد خلاصه چنانکه مورخان میگویند . طغرل چل روز در غزنه بسر برد و با سلطنت باحثمت محمود بازی کرد شهزادگان را بقتل آورد و بخون احفد سلطان خراسان وخدایگان مشرق صفحه اعمال خود را رنگین کرد واقعه قتل او را ابن اثیر چنین مینگارد: 

آنگاه که طغرل بر غزنه حکومت داشت یکی از سالاران غزنی در هند بود که وی را امیر "خر خیز" می گفتند قسمتی از عساکر عبدالرشید تحت فرمان او بود طغرل به وی نامه نگاشت و او را بموافقت خود دعوت نمود و مبالغ زیاد در این راه صرف کرد مگر خرخیز اجابت نه کرد او را بدرشتی پاسخ داد و به دختر مسعود وسایر سران غزنه نامه ها نوشت و آنها را طعن گفت که چگونه تحمل می

کنند طغرل بر تخت محمود علیه الرحمه جلوس کند و فرزندان او را بکشد و دختر مسعود را در نکاح خویش در آرد نامه های وی در بزرگان غزنه تاثیر کرد و بر غلط خود معترف شدند و بر طغرل تاختند و او را به قتل آوردند و خرخیز باعساکر گران به غزنه آمد و بر مرگ عبدالرشید و دیگر شهزادگان غزنه تعزیت نمود و برطغرل لعنت فرستاد و باتفاق اعیان شهر بعد از پنج روز سه نفر از شهزادگان را که زنده مانده بودند به غزنه آورده جمال الدوله فرخ زاد را به سلطنت برداشتند.