32

یادداشتها در تاریخ صنایع افغانستان

از کتاب: مقالات دری

کی از موضوعهای بسیار مهم و دلچسپی که باید در تاریخ کشورما بادقت و تحقیق و کنج کاوی فراروان جستجو و فراهم آوری شود معلوماتی است در بارۀ صنایع مختلف که در ادوار سابقه افغانستان وجود داته است تاریخ صنایع وو هنر های نفیس جز و معتنا به فرهنگ ماست و باید تمام نکات وجزویات آنرا فراهم آورم در آینده بدرد نویسندگان گرامی این رشته بخورد آنرا به مجلۀ آریانا می سپارم و  و ممکن است که در حین ترتیب  و تدیون تاریخچه صنعت و هنر سودمند افتد و هر مبحث آن بموقع خود گذاشته شود.

خطاطی:

یکی از صنایع بسیار جالب و زیبای خراسان در دورۀ اسلامی هنر خوش خطی است حتی برخی از دانشمندان هنر شناس متعقد اند توجهی را که این مردم در ترتیب کتاب های خطی داشته اند بی نظیر است و هیچ یک از ملل عالم نتوانسته است بپایۀ آنها برسد. وقتی انسان یکی از کتب خطی این مردم را بدست میگیرد نمیداند چه قسمت آنرا پیشتر مورد دقت قرار بدهد؟ زیرا تزئینات و تذهیب کاری و جاذبه و رنگ آمیزی و زیبایی خط و نقش و نگار جلد آن هر یک در خور دیدن و سحر انگیز است که بیننده بی اختیار از دیدن تمام این محاسن هنزی در شگفت می ماند (۱) صنعت خطاطی از اوایل دورۀ اسلامی در افغانستان رواج داشت و برسم الخط کوفی که بقول دکتور ولفنسون از رسم الخط بنطی متاخر کوفی که بقول دکتور و لفنسون از رسم الخط نبطی متاخر برآمد بود (۲) و عربها آنرا در قرن هفتم میلادی در افغانستان رواج داده بودند، کتابها و کتیبه های خود را می نوشتند.

قدیم ترین کتیبه این رسم الخط در افغانستان تا جایی که اکنون مکشوف و معلوم است دروادی توچی وزیرستان بر یک سنگی بدست آمده که در جمادی الاولی (۲۴۳هـ۸۵۷م) در بارۀ تعمیر بنایی نوشته شده و نه سطر برسم الخط کوفی و زبان عربی و پنج سطر برسم الخط سره داناگری و زبان سنسکریت دارد، که این سنگ نبشته اکنون در موزۀ پشاور موجوده است (۳) و از ملاحظه آن پدید می آید که در اواسط قرن سوم هجری در حواشی شرقی افغانستان رسم الخط کوفی توام با رسم الخظ سنسکریت رواج داشت و نفوذ آداب و روسوم اسلامی و عبی تا کوهسار تو چی پهن شده بود. کتیبۀ دیگر بهمین رسم الخط کوفی ساده بدون تزئینات بر کنار دریای سند در خرابه های شهر قدیم ویهند که بعد از عقب نشینی کابلشاهیان از فتوحات اسلامی پایتخت ثانی ایشان بود بردیوار کهن چاهی در سنۀ (۱۸۹۴م) پیدا شده وب ران بزبان عربی و رسم الخط کوفی چنین نوشته است :" بسم الله الرحمن الرحیم بنا هذا البئر ابو جعفر محمد بن عبدالجبار بن محمد الجوزجای فی ذی القعده سنه اثنی و ثمانین و اربعمائه (۴).

این کتیبه که بسال (۴۸۲هـ۱۰۹۰م) تعلق دارد نغوذ کامل رسم الخط کوفی دارد افغانستان تا کرانه های اباسین بثبوت میرساند و اینکه کتیبه از طرف یکنفر فقیه جوزجانی افغانستان نصب شده بجای خود مهم و دلچسب است.

قدیمترین کتابهای این رسم الخط که تاکنون بخط مردم  خراسان در موزه های اروپا و کتب خانه ها موجود اند عبارتند از کتاب الابنیه عن حقایق الادویه تالیف ابو منصور موفق هروی که در شوال ۴۴۷ هـ (جنوری ۱۵۶ن ) بخط علی بن احمد طوسی خواهرزاده یا برادر زاده فردوسی خراسانی نوشته شده و نسخۀ واحدۀ خطی ان در کتب خانه ویانا است . (۵).

دگر جلد ثالث شرح کتاب التعرف المذهب التصوف است که در حدود (۳۹۰هت) زاهد فقیه امام ابو ابراهیم اسمعیل بن محمد مستملی بخاری (متوفی ۴۳۴هـ) کرده است (۶) این کتاب از مهمترین اثار قدیم زبان فارسی فصیح عصر سامانی است که یک نسخۀ خطی قدیم آن با خط بسیار پخته و زیبای کوفی در ۲۴ شوال ۴۷۳هـ۱۰۸۰م نوشته شده و در پشاور پشتونستان در کتب خانۀ مولانا فضل صمدانی موجود بود. و دیگر  کتاب خطی بهمین رسم الخط کتاب هدایة المتعلمین تالیف ابوبکر ربیع ابن احمد بخاریست که نسخه خطی واحده آن در اکسفورد انگلستان موجود و نوشتۀ (۴۷۸هـ) است.

تا که خطر نسخ از ان بوجود امد و بعد از ان در قرن هفتم به تعلیق تحول کرد و از مجموعۀ نسخ و تعلیق خطی بنام نستعلیق بمیان آمد که رقت و شیوایی و سهولت و نرمی و ارتجائی را دران مشاهده میکنیم (۱۰)

اختراع خط نستعلیق منسوب به قبلة الکتاب میر علی از درباران تیمویۀ خراسان است یک نسخۀ خطی همای و همایون خاجوی کرمانی بتاریخ (۷۹۹هـ۱۳۹۷ م) بقلم او نوشته شده و در موزۀ برتانیاست (۱۱)

عدۀ زیاد نسخ خطی عالی مکتب هرات متعلق بدورۀ شاهرخ اند یک نسخۀ عالی خمسۀ نظامی که مجموعه لویی کارتپه در پاریس موجود است ممهور به مهر شاهرخ است .(۱۲)

یکی از آثار آنزمان که مصدر الهام برای هنرمندان این مکتب بوده دیوان شاعر معروف حضرت جامی است(۸۱۷-۸۹۸هـ۱۴۱۴-۱۴۹۲م) د موزۀ مترو پولتین نسخه یی ازین دیوان موجود است که بین سالها (۸۶۸-۸۸۴هـ) در زمان حیات جمی بوسیلۀ خطاط معروف عبدالکریم خوارزمی نوشته شده و از لحاظ سبک خط شباهت زیادی به نسخه یی ازان دیوان دارد که در سال (۸۶۸هـ۱۴۶۳م) توسط عبدالرحیم برادر استنساخ شده این هر دو خطاط زبردست شیوۀ خط نستعلیق را تغییر دادند و فرزندان عبدالرحمن خوشنویس معروف بودند(۱۳)

خطاطان معروف و هنرمندان دیگر در اکادیمی هرات عبدالکریم ولد عبدالرحمن خوارزمی و ابراهیم بن شاهرخ بن تیمرو و خود بایسنقر میرزاست که درین دورۀ بعد از پیشرفت خط نستعلیق دو نوع خط دیگر یعنی خط دیوانی و دشتی نیز بوجود امده است (۱۴).

هنر خطاطی در افغانستان دورۀ ارتقای خود را تکمیل کرد در قرن نوزدهم دو مکتب خاص دران موجود بود اول مکتب میر عبدالرحمن هروی که در اواخر عصر سقوط سدوزائیان میزیست و در نستعلیق نویسی آیتی بود و همین مکتب تاکنون برخی از شاگردان این دبستان تعقیب می نمایند که یکی از ایشان داشنمند فیضی کابلی است و درین اواخر مناجات حضرت خواجه عبدالله انصاری را بهمین اسلوب نشوته و عکاسی شده است و پیش ازین مرحوم میرزا محمد یعقوب از خطاطان معروف این مدرسه بود.مکتب معروف دیگر نستعلیق دبستان سید عطا محمد شاه قندهاریست که فرزندش سید عثمان آقا و دو نفر شاگردش سید داؤد الحسینی و سید ایشان آقا تاکنون چشم و چراغ این محفل اند و این هنرمندان رویۀ میر عماد معروف را پیروی نمایند.

علاوه برین دبستان خط شکسته نیز در چند قرن اخیر موجود بوده و نمونه های خوبی ازین اسلوب بخط مرحوم  سردار غلام محمد خان طرزی افغان دیده شده و درین وقت شاغلی عزیز الدین پوپلزی در انواع خطوط هنری نمایی دارد.

مصوری و نقاشی:

از آثار مانوی که در تورفان کشف شده و نیز ار عنعنۀ قدیمی که در ادب و کلتور ممالک آسیای وسطی موجود است فهمیده می شود که مصوری و نقاشی در خراسان از عصو قبل از اسلام رواج داشته و در افغانستان از امتزاج هنر بودایی و یونانی سبک هنری گریکو بودیک در مدارس گندهارا بوجود آمده بود که در عصر کوشانیان این هنر در افغانستان صبغه خاص محلی را یافته بود.

مصوری و مجسمه سازی گندهارا در ادب آرت دورۀ اسلامی آنقدر نفوذ نمود که شعرای قدیم فارسی بت قندهار و نقش  قندهار را سمبول حسن و جمال قرار دادند سنائی غزنوی گفت:

صانعی باید حکیم و قادر و قائم بذات

تا پدید آید ز صنع وی بتان قندهار (۱۵)

حتی گاهی تنها کلمۀ قندهار سمبول زیبائی و جمال بود ناصر خود خسرو علوی گفت:

سوی شاخ بدام شوبامدام 

اگر خواهر همر قندهار (۱۶)

در دورۀ اسلامی در افغانستان فن نقاشی و مصوری را از عهد سامانیان بلخی سراغ داریم، بدین معنی که در قرن چهارم هجری نصر بن احمد سامانی نسخۀ ترجمۀ شده کلیله و دمنه را بوسیلۀ نقاشان چینی مصور نموده بود و نقاشی روی دیوارهای کاخها نیز از همین دوره مرسوم بود که استاد معروف هرتسلفد در سیستان نمونه هائی از ان یافته است .(۱۷) هنگامیکه آثار لشکر گاه غزنویان در بست کنار هلمند کشف شد و بر دیوارهای آن تصاویر غلامان محمودی دیده می شود از ملاحظه آن به یقین می پیوندد که هنر مصوری دران عهد چه مراحلی را می پیمود و علاوه برین از روایت ابو الفضل بیهقی میدانیم که شهزاده مسعود فرزند سلطان محمود در باع عدنانی هرات عیش خانه ئی داشت که دیوارهای آنرا به نقوض و تصاویر گونا گون آراسته بودند.(۱۸)

اما نقاشی های دیوارهای حمامهای و تالارها و سالن های خصوی شده و در دورۀ اسلامی مکتب های مصوری سلجوقی و مغولی تیموری و صفوی معروف است که منبع و پرورشگاه تمام این مکاتب هنری باز خراسانی بوده و در خاکهای پارس و عراق و تورکیه پرورده شده است (۱۹)

یک نسخۀ شاهنامه فعلا در موزۀ طوبقاپولرای استانبول هست که در سال (۷۱۳هـ۱۳۳۱م )نوشته شده ولی صور و نقوش این نسخه برزخ میان صورتهای مکاتب سابق و لاحق بوده و باز گشت زمینه قرمز رنگ سلجوقی و سادگی و عدم تصنع در سوم اشخاص آن دیده میشود. که تاثیر روش مغولی در آرای لباس و مناظر کوهستانی  و گل و بوته آن نیز مشهور است (۲۰)

از بهترین صور نقاشی شده سبک مغلوی افغانستان در حدود بعد از قرن ششم هجری مرقعی است که از کلیله و دمنه که بعدا برای شاه طهماسب اول صفوی فراهم اوری شده و اکنون در کتابخانه پوهنتون استانول موجود است.

ایجاد سبک خاص در نقاشی که بتدریح نفوذ های خارجی دران مستهلک گردید مرهون مکتب نقاشی هراست بدین تفصیل:

در عصر شاهرح فن نقاشی مرحلۀ اقتباس و فرا گرفتن از فنون اجنبی را پیمود، و بدورۀ جوانی خود رسید، و توانست چیزهائی را که از دیگران گرفته است در خود تحلیل کرده و جزء لایتجزای خود سازد در صور و اشکالی که در اواخر قرن ۸هـ(۱۴م) کشیده شده میتوان مهمترین وسائل تزئینات سبکهای فنی را دید و همین وسائل در قرن بعد از بزرگترین ممیزات نقاشی مکتب هرات گردید. که مهمترین خصایص آنهمان مناظر زیبای گلها و گلزراهای و مناظر بهاری و پس از آن رنگهای درخشان و زیبائی است که هیچگاه خروج از رنگی بدیگری وحدت و استقلال آنها را متزلزل نمیکند.و از ممیزات دیگر این مکتب مناظر طبیعی و کوه و تپه هایست که تشکل اسفنج کشیده شده و علاوه برین نقاشان این دوره توانسته اند میان اشخاص و ساختمانها سا سائر مناظری را می کشند نسبت های مقبول و معقولی را قائل شوند  و تطور فنی مکتب هرات خیلی واضح تر و آشکار تر استف و از آثار مهم این دوره مجموعۀ اشعاریست بقلم مرتضی حسینی (قسمت اسلامی موزۀ دولتی در برلن) که در سنه ((۸۲۳هـ) (۱۴۲۰م) برای کتابخانه بایسنقر شاهزاده تیموری نوشته است و امتیاز این نسخه در این است که نقاش توانسته است صورت اشخاص را آنقدر که ممکن بود کم کند و در رنگ آمیزی و کشیدن کوه و تپه مهارت نشان دهد، نقاشان این دوره از سبکهای فنون چینی اقتباس کرده و هضم کرده اندر یک سبک مستقل و قوی را که نمایندۀ روح فنی عصر بود بوجود آورند. (۲۶)

تکنیک دقیق و طرزنشان دادن منظره و کوچکی اشکال از خصایص مکتب هرات در نیمۀ اول قرن (۱۵م) است. (۲۷]

از قدیمترین کتب خط منسوب بمکتب هرات کتاب کلیله و دمنه (کاخ گلستان تهران) است که در اتفاق تصویر طبیعت و آثار آن و هضم و تحلیل عناصر چینی ممتاز است و نسخه خطی گلستان سعدی (۸۳۹هـ ) (۱۴۲۶م) که برای بایسنقر نوشته شده و دارای (۸) تصویر بدیع و زیباست تمام ممیزات و محسنات فنی مکتب هرات را دارد (۲۹).

در موزۀ هنر های زیبای پاریس تابلوی ملاقات همای و همایون در باغ ها کاخ شاهی چین از شهکارهای نقاشی مکتب هرات است که سراسر آن ابداع مقرون زیبائی رونق دادن بین اجزاء و قدرت کامل بر تعبیر عواطف و افکار بوده  و جنبۀ اشرافی و بزرگی اشخاص بخوبی دران آشکار است رنگ آمیزی عجیب و گلهای زیبائی که دران کشیده شده جذبه خاص بدان میدهد.

علاوه بررین تابلو، صورت مستثل دیگری نیز روی پارچه ابریشمی طبق  روش چینی نقاشی باشد، که در سالهای (۸۲۳-۸۲۷هـ) جزء هیئت کونتس دوبهاک  موجودند که اجتماع سبکهای چینی و هراتی را در کمال مهارت و خوبی نمایندگی می کنند.

اما مکتب فنی هرات از نیمه قرن نهم هجری (۱۵م) در پیوند صور و اشکال و رنگ آمیزی آنها یک تشخیص قوی و مستقلی را تشکیل داد، که نسخۀ انجمن آسیائی لندن نوشته شده برای محمد جوکی بن شاهرخ در حدود (۸۴۰هـ) نمایندۀ انست، و همچنین دیوان اشعار سلطان حسین میرزا (متوفی ۸۹۰هـ) در مناظر طبیعی و تصاویرابنیه و سیما و چهرۀ مغلوی اشخاص و تناسب رنگها از پیشرفت فنی هنر مندان مکتب هرات حکایه میکند . (۳۰)

بهزاد و مکتب او:

بزرگترین نقاشان دورۀ اسلامی کمال الدین بهزاد در سنۀ (۸۵۴ هـ ۱۴۵۰م) در شهر هرات بدنیا آمد (متوفی ۹۴۴هـ،۱۵۳۷م) وی شاگرد سید احمد نقاش است که در دربار سلطان حسین میرزا تا (۹۱۶ هت) میزیست و بعد از ان بدربار صفویان پارس رفت و در سنۀ (۹۲۸هـ ۱۵۲۲م) بموجب فرمان اه اسمعیل صفوی مدیر کتابخانۀ سلطنتی و انجمن فنون کتاب نویسی و ریاست تمام هنر مندان نایل آمد. (۳۱)

بابر بهزاد را بزرگترین نقاشان گفته و مؤرخین دیگر نوشته اند که استادی و مهارتش نام سیاد نقاشان گفته و مؤرخین دیگر نوشته اند که استادی و مهارتش نام سیار نقاشان را محو کرده و یک موار قلم او په جملات زندگانی بخشیده. وی اولین نقاش دورۀ اسلامی است که ملزم بامضای آثار فنی خود شده و بر اثر علو مقام و منزلتی که داشته توانست که بر تمام خطاطان و نقاشان پیش گیرد، وی در رنگ آمیزی و مزج رنگها و دانستن خواص و ترکیب آن و در تعبیر حالات مختلفه نفسانی مهارت داشت و مخصوصا در کشیدن اشکال ابینه و مناظر و ابداع بحد اعجاز رسیده است در تصاویر وی آرامش و خوش سلیکی و ابداع و مهارت موجود است و در ترکیب و تزئیت آن و انسجام رنگها کمال نقاشی مکتب تیمروی را بزور داده است و مدققین رای دارند که در تصاویر بهزاد مقدار زیادی از عنصر حب الهی و مقام روحانیت و قدوسیت دیده می شود، و شاید این جنه در اسلوب نقاشی بهزاد برای این باشد که مشرب تصوف مقارن تولد بهزاد و دورۀ کودکی او باوج عظمت خود رسیده بود. (۳۲)

خصایص مهم سبک بهزاد:

کسانیکه در شناسایی آثار هنری ذوق و بهره یی دارند سبک هنر بهزاد را چنین ستوده اند، که وی اعجوبه روزگار استاد عصر بود نه برای اینکه سبک جدیدی را در مینیاتور ایجاد نمود بلکه بواسطۀ اینکه او صنعت را در کلبۀ جزئیات بمنتهی درجه کامل کرد و در آثار هنری او خصایص ذیل نماینست:

۱.درستی و دقت کامل در خطوط تصاویر

۲.نمایاندن وضع چهره و قیافۀ اشخاص بطور شگفت انگیز بوسیلۀ ترکیب انواع رنگها

۳.حرکت و مفهوم بودن اشارت تصویر

۴.ظرافت در کشیدن درختها، گلها و درونماها و نیز در نمایش اشعۀ خورشید و ابر

۵.شمارۀ رنگهای گونا گون و توافق آنها بایکدیگر برنگهای سرد مانند سرمه یی سبز، فیروزه یی، زیقونی، زرد و قهوه یی بیشتر توجه ده ، طلا و نقره بکار رفته و اقسام مختلف قرمز استعمال شده.(۳۶)


مثلا : تصاویر خمسۀ نظامی رنگ آمیزی سرد دارد، و آبی و خاکستری و سبز بیشتر بکار رفته است، یک مینیاتور بسیار زیبا و جالب توجهی که با همین صفات جنگ شتران را نشان میدهد و در تصرف دولت ایران است میگویند بهزاد بعمر هفتاد سالگی آنرا ساخته است.

همچان مینیاتور های بوستان کتابخانۀ مصر هنر بهزاد را در اوج کمال نشان میدهد، این تصاویر از لحاظ ترکیب و حقیقت بینی از شاهکار های هنر نقاشی محسوب می شوند و تصاویر اشخاص ف حرکت  و شخصیت خاص افراد را ظاهر میسازد.

نسخۀ خمسۀ نظامی مؤرخ (۸۴۶هت-۱۴۴۲م) در موزۀ برتانیاست و سه مینتاتور آن مد از تمام کتاب یعنی در سال (۸۹۸هـ-۱۴۹۳م) کشیده شده که امضای بهزاد را دارد.

اما بوستان کتابخانۀ مصر دارای شش تصویر مؤرخ (۸۹۳هـ-۱۴۸۸م ) است که چهار ازان امضای بهزاد را دارد. (۳۷۹)

قاسم علی هروی:

از نقاشان زبر دتس مکتب هرات در قرن نهم هجری (۱۵م) است که آثار فنی وی با استاد بهزاد شبیه است حتی که غالب مؤرخین فنون اسلامی آثارش را با کار بهزاد اشتباه کرده اند، نمونه های نقاشی قاسم علی در خمسۀ نظامی تحریر (۹۰۰هـ-۱۴۹۴م) موزۀ بریتانیست، که از ملاحظۀ آن تاثیر سبک بهزاد بکمال و تمام نمایان ست. قاسم علی در موضوعاتی که میکشد و در اسلوب نقاشی وسیل تزئین تابلوهای خود تمییز دادن سیما و چهرۀ اشخاص و تعبیر از احساسات و عواطف بیانۀ استاد خود نمیرسد. (۴۲)

در کتابخانۀ بورلی اکسفورد کتاب خطی تحریر شده در (۸۹۰هـ -۱۴۸۵م) منسوب به قاسم علی موجود است که بهترین و زیباترین آن تصویر جماعت صوفیه در باغچۀ سبز و خرمی می باشد (۴۲)

همچنین قاسم علی تصویر بهزاد را که در کتب خانۀ دانشگاه استانبول است کشیده است و زا لباسهای بهزاد مفهوم می شود که این تصویر را بعد از انتقال او از هرات به تبریز کشیده باشد.(۴۳)

اینک چند اثر دیگر مکتب بهزاد:

۱.دیوان میر علی شیر نوایی کتابخانه پاریس تحریر (۹۳۲هـ ۱۵۲۶م) در هرات.

۲.خمسۀ نظامی مؤرخ (۹۳۱هـ-۱۵۲۵م) موزۀ متروپولتین که تصاویر آن هر دو کتابرا بنا بر شباخت سبک به شیخ زاده شاگرد بهزاد نسبت میدهند.

۳.دیوان مؤرخ (۹۳۲هت-۱۵۲۶م) کار سلطان  محمد نور

۴.خمسه نظامی موزۀ بریتانیا تحریر بین (۹۴۶-۹۵۰هـ) برای شاه طهماسپ.

۵.نسخۀ مصور شاهنامه مؤرخ (۹۴۹هت-۱۵۳۷م) در پاریس که این هر دو کتاب را کار سلطان محمد دانسته اند و همین کتاب دارای دو مینیاتور بامضای دیگر شاگردان بهزاد است. : میر ک و مظفر علی و میر سید علی . (۴۵)

مکتب نقاشی هرات در عهد صفویان در پارس و بعد از همایون در هند ادامه پیدا کرد، و مطابق محیط های جدید خویش نشو و نما نمود، کتابهای فاخر و نفیسی را نقاشی کردند، که از آنجمله رضا عباسی و آقا رضا و شاگردان مکتب هنری ایشان مانند معین و یوسف و محمد قاسم (در پاریس) و شاهقلی وولیجان تبریزی در مملکت عثمانی سبک نقاشی تورکیه را بوجود آوردند.

مکتب نقاشی تورکیه هر چند منابع از مکاتب هنری اروپا نیز داشت ولی هسته مرکزی آنرا همان ادامۀ مکتب هرات تشکیل میداد و تصاویر کار شاهقلی وولی جان شاگرد سیاوش اکنون در موزه های معروف اروپا و امریکا به نظر می آیند که اشکال حوریان بالدار بهشتی در آن خیلی جالب است، و کتاب سلیمان نامه در همین سبک توسط فردوسی نام اهل بروسه برای سلطان بایزید دوم در حدود (۹۰۰هـ) نوشته شد و نسخۀ دیگر آن محررۀ (۹۸۷هـ) در مجموعۀ چستربیتی لندن است، و نیز از نسخۀ بی نام شکل در موزه متروپولتین باقی مانده است که سبک هنری نقاشی تورکیه را نمایندگی میکند (۴۶) کمال تبریزی شاگرد میرزا علی و شاه قلی از بقایای هنر مندان بهزاد نیز به ترکیه مسافرت کرد و در دربار سلطان قانونی مقام بزرگی یافت (۴۷).

اثر مکتب هنری هرات بر فارس:

هرات بمنزلۀ مرکز تشعشع هنری آسیا مدتها باقی ماند و انوار هنر آن بر شرق و غرب و شمال تابید، دربار پارس و شاهان صفوی نیز مرجع هنر وران گردید، و سبکی که ادامۀ مکتب هرات بود، در خطاطی و نقاشی و مذهبی و مصوری بنام " مکتب صفوی" درپارس پرورده شد. از هنروران معروف و بقایای مکتب هرات در پارس سلطان محمد نور پسر و شاگرد سلطان علی مشهدی و شاه محمود نشابوری و میر علی _حدود۱۰۰۸هـ) و علی رضای عباسی و محمد مذهب و مولانا یاری و میرک مذهب و پسرش قولم الدین مسعود و مولانا حسن بغدادی و مولانا عبدالله شیرازی شیخ زاده ودوست محمد میباشند. که تحریر و تذهیب شهرتی داشته اند. (۴۸) و از آثار ایشان تذهیب خمسۀ نظامی (۹۴۹هـ) (موزۀ بریتانیا) و سر لوحۀ بوستان سعدی مؤرخ (۸۹۳هـ-۱۴۸۸م) تذهیب یاری (دارالکتب المصریه) است که دران تصاویر مرغابی در حالت پرواز دیده میشود، ولی در روش مکتب صفوی همان صفا و لطفات رنگهای مکتب هرات موجود نیست و دقت در ترسیم و تزئین نیز از میان رفته است. (۴۹)

نقاشی:

در نقاشی های هند بعد از فتح بابر (۹۳۲هـ) نفوذ بهزاد و مکتب بخارا بنظر می آید چون همایون پسر بابر از پارس برگشت وی دو نفرنقاشان پارس خواجه عبداصمد شیرازی و میر سید علی را که در تبریز به ایشان آشنان شده بود در سنۀ (۹۵۶هـ-۱۵۴۹م) بکابل خواست تا داستان امیر حمزه را مصور سازند، و این دو نفر استاد که از بقایای مکتب بهزاد بودند، مکتب نقاشی مغولی را شالوده گذاشتند، و کتاب امیر حمزه اصلا (۱۴۰۰) قطعه نقاشی داشت، که از آنجمله برخی در موزۀ های اروپا و امریکا دیده می شود.

اکبر که حامی هنر بود بوسیله این دو هنر مند مکتب نقاشی را در اگره کشود، که تا صد نفر نقاشان درانف هنر می آموختند، بقول ابوالفضل نسخ زیاد استادان نامی مانند بهزاد و میرک و سلطان محمد در کتابخانۀ سلطنتی هند فراهم آمده بود و کتاب هفت پیکر نظامی بتاریخ (۹۸۸هـ-۱۵۸۰م) برای اکبر درین هنر کده به پیروی کارهای بهزاد نوشته شد و نسخۀ اکبر نامه چستربیتی لندن که در تصاویر آن بقلم هنرمندان هندی مانند دهرم داس، سنواله، شینکر، لعل، سوردای، و نرسنگه، و فرخ بیگ، و موکند و گور دهن تهیه شده و آمیزش سبک بهزاد را با مکتب هنری کشمیر و گجرات و پنجاب نمای میدهد، از شاگردان این مکتب بساون و داسونتهه و منو هو نیز شهرت دارند. و کار برجمۀ فارسی مهابهارت از همین مکتب است. در عصر بعد از اکبر منصور فارسی مها بهارت از همین مکتب است در عصر بعد از اکبر منصور و مراد و منوهر و ابو الحسن پسر آقا رضا ملقب به نادر الزمان (نقاشان دربار جهانگیر) و فاخر الله و میر هاشم وهون هد و بیچیتر و انوب چهاتر (نقاشان عصر شاه جهان) از بقایای این مکتب اند. (۵۲)

مکتب هنری بخارا:

در اواخر دورۀ هنری مکتب هرات هنگامیکه مکتب صفوی و هندی ازین منبع فیاض منشعب میشد در بخارا نیز سبک مهم نقاشی از همین سرچشمه بوجد آمده بود

(در حدود (۹۴۲هـ-۱۵۳۵ نقاشان و خوشنویسان زیاد مکتب هرات در اثر انقلاب روزگار و سلطۀ صفویان به بخارا و ماوراء النهر گریختند و در آنجا باسلوب مکتب هرات را در آنجا ادامه داد وی نسخۀ یوسف و زلیخای جامی را بتاریخ (۹۳۰هـ-۱۵۲۳م) در هرات نوشت که در بخارا مصور و مذهب شد.(۵۳)

از هنرمندان مشهور مکتب بخارا محمد مذهب شاگرد میر علی خطاط معروف و پیرو اسلوب بهزاد است، وی در القت دادن بین اشکال و پوشانیدن زمینۀ تصاویر به ابنیه و کشیدن اشکال اشخاص و تقسیم آنها از روش بهزاد پیروی کرده و بعد  از رفتن بزاد به تبریز وی به بخارا رفته است.

از ممیزات مکتب بخارا یکی ایسنت که پوشاک سر اشخاص عبارت از کلاه ترک دار بلند یست که قسمت پایین آنرا عمامه یی پوشانیده است، و دیگر صور اشخاص را بطور انفراد و مستقل کشیده و هراخواهان نقاشی ازین مرقعای جداگانه را تشکیل میداد تزئین حواشی نسخه های خطی بانواع نقش و نگارهای دو رنگ طلای و نقره یی بر روی یک زمینۀ رنگ آمیز نیز از ممیزات این مکتب است.(۵۸)

تذهیب:

تذهیب کتب نیز از هنرهای خیلی مهم دورۀ اسلام است و از نسخ قرآن عظیم که از قرن چهارم تا ششم هجرت در دست است پدید می آید که نسخه های کتاب آسمانی را با بهترین و دقیق ترین رسوم و اشکال تذهیب میکردند، و مذهبان که این کتب خطی را بعد از تحریر بانواع آرایش های هنری می آراستند در مرتبه از خطاطان و مصوران کمتر نبودند.

مذهبان حواشی وصفحات اول و آخر و سرفصلهای و عناوین کتب  سوره ها و احزاب قرآنی را بستارگان و رسوم هندسی و گل و پوته ها شاخه ها و برگها و گاهی با اشکال انسان و پرندگان و اهو و مرغابی و غیره تزئین می نمودند و مانند هنرمندان دیگر نام خود را بران کتاب با صفت مذهب می نوشتندو برای این کار مصارف گرافی با مواد قیمیتی از قبیل طلا و نقره و لاجورد و کاغذ عالی و الوان گونا گون میشد و قراریکه هنر شناسان رای داده اند درین تزئینات تذهیبی مخلوطی از رسوم ساسانی و بیزانس و نبطی و کتب یهود و مسیحیان کلیسای شرقی اقتباس می شد . (۵۹)

تاکنون کتب خطی تذهیب شده قدیمترین را از  دورۀ سلجوقی یافته اند که طریقۀ جدول کشی دور سطرهای نوشته شده، و تزئین حواشی خارج آنرا با اشکال و رسوم نباتی از ابتکارهای همین عصر می دانند در دورۀ مغول مذهبان رنگهای طلائی و آبی و قرمز و سبز و پرتقالی را استعمال میکردند، و رسوم و اشکال هندی گونا گون را باستاره های متنوغ و اشکال مربع و مسدس و مثمن و دوایر مشبک و دیگر اشکار مملو از شاخ وبوتۀ نباتات و صور انسان و حیوانی می نوشتند و دران منتهای دقت و استادی را نشان میدادند.

از نسخۀ شاهنامۀ بایسنقر موزۀ گلستان (۸۲۳هـ) که دران صورت تذهیب نیز کشیده شده پدیدار است که مذهب نیز در جملۀ هنرمندان دیگر آبروی و مقانی در خور اهمیت داشته است. (۶۰)

صحافی و جلد سازی:

اما هنر صحافی و جلد سازی کتب نیز در قرن نهم هجری در هرات باوج خود رسیده بود از بهترین کارهای صحافی و تجلید کتب که تاکنون بوجود آورده شده صحافی های مدرسۀ هرات دورۀ تیموریست که صنعت صحافی و چرم کاری بحد کمال رسیده و دارای طرحهای عالی یاست که دران نهایت دقت و مهارت بکار رفته است 

قسمت خارجی معمولا دارای تزئینات فشاری است در حالیکه در قسمت داخلی طرحهای زیبای بریده شده روی زمینۀ آبی رنگ قرار داده شده است، و نمونه های خوب صحافی و تزئینات جلد کتاب در نسخه های مؤرخ (۸۴۱هـ و ۸۴۹هـ) کتابخانۀ توپقاپو سرای استانبول و خمسۀ نظامی مؤرخ (۸۵۰هـ) مترو پولتین موجود است.

در قرن (۱۵و۱۶) صنعت کتب و ممالک اسلامی را در ایتالیا و مخصوصا در شهر و نیز تقلید میکردند، و بدین وسیله بسیاری از نمونه های شرقی در طرحهای اروپا راه یافت و صنعت جلد سازی و طلاکوبی بسبک اسلامی در تزئیین جلد کتاب در اروپا شایع شد.(۶۲)

اگر چه درین دوره هرات در فن جلد سازی و صحافی گوی پیشی را ربوده اما غیر از ان مراکز دیگری نیز وجود داشته که مهمتر از همه در خراسان و سمرقند و مرو و مشهد و بلخ و نیشاپور بود (۶۳) و جلد سازان بر خلاف روش های قدیم که در تزئین بکار میرفت برای تزئین جلدها مناظر طبیعی و اشکال حیوانات و پرندگان حقیقی و خرافی را در نهایت دقت و اتقان بکار بردند. این هنر مندان فشار با ابزار های ساده را رای ترسیم اشکال هندسی و شاخه و بوته دروی جلد ترک کردند، و قالی های فلزی را که هر کدام دارای شکل مستقلی ترک کردند و قالب های فلزی را که در کدام دارای شکل و جلد مستلقی بود بکار برده و با آنها بجلد فشار و وارد آوردند و در اثر این فشار اشکال نباتات و حیوانات را شکل ادمی را بطور برجسته در روی جلد نمایان می ساختند، صحافان و جلد سازان مکتب برجسته در روی جلد نمایان می ساختند، صحافان و جلد سازان مکتب هنری هرات از نیمۀ قرن دهم هجری (۱۶م) برای تزئین جلد ها اشکال و رسم های لاکی را نیز بکار بردند، و قدیمترین جدهای این نوع که بما رسیده در سال (۹۳۱هـ-۱۵۲۵م) است که از حیث رنگ آمیزی خیلی زیبا وممتاز است و رنگهای مشکلی و طلایی زیادتر بکار رفته است.

نباید فراموش کرد که مکتب هرات در فن جلد سازی تاثیر زیادی نسبت بسیایر مراکز فنی داشتهف و رفت و آمد هنروان بدان شهر فراوان بود، و اکادیمی هنری هرات که در سال (۹۱۳هـ-۱۵۰۷م) با هجوم شیبانی خان منحل شد، اغلب هنروران آن بمراکز دیگر فنی در هند و پارس و در بار عثمانی هجرت کردند.

باید دانست که این جلدهای هزلها، که در دقت و نکات فنی و صنعتی یکی از معجزات فن آن بود تنها منظور از ساختن آنها این نبود که بمنزلۀ غلافی باشد که کتاب را بدان حفظ کنندف بلکه خود آنها جزئی از اجزاء گرانبهای کتاب بشمار میرفتند، و کتاب باوقایۀ خود در محفظه یی از دیبا یا مخمل یا صندوق چوبی حفظ می شد.(۶۴)

اشکال نباتی:

 دورۀ غزنوی بظرف کاری در تزئینات نباتی که از شاخه و ساقه های ممتد تشکیل می شد امیتاز خاصی داشته و با توازن و تناسب بسیار دقیقی که نمونۀ کاملی از ابداع و قدرت نمایی در کشیدن اشکال ارابسک است انها را نمایش داده است.

در اشکال نباتی و گلها و درخت هایی که از مکتب هرات در تصاویر یا بر روی خزف و یا منسوجات و پارچه های گرانبهای که در قرن دهم و یازدهم هجری (۱۶.۱۷م) می بینیم، ظرافت عنصر نباتی پدیدار است.

در حقیقت اشکال نباتی که در تزئین صنایع بکار میرفت از قرن (۸) هجری (۱۴) بسوی تکامل رته و نمونۀ صادقی از نباتات و حقیقی شده و هنرمندان درین میدان به منتهی درجۀ موفقیت رسیده اند و شاید بر اثر تاثیر فنون و روشهای چینی بود که بوسیلۀ مغولها امده است. (۶۵)

گرانبها ترین کتب دنیا:

در موزۀ گلستان تهران نسخه یی از شاهنامه بخط جعفر بایسنقری موجود است که در سال (۸۲۳هـ-۱۴۲۹م) نوشته شده این نسخه از شاهکارهای نقاشی این مکتب است که (۲۲) مینیاتور این کتاب نقاشی هرات را در اوج ترقی خود نشان میدهد، از صفات ممتاز این تصاویر رنگ امیزی درخشان و دقت در جزئیات است که مختص نقاشی آن عصر میباشد.(۶۶)

از لحاظ تذهیب و تزئین نیز این نسخه عالیترین کار مکتب هرات است که تذهیب کاریهای رنگ آن توسط هنرمندان درباری انجام یافته و طرحهای گل و گیاه این تذهیب نمونۀ دقت در جزئیات و شفافی رنگ است، بطوریکه نظیر آن فقط در مینیاتو کاری دیده میشود. (۶۷)

معاون آثار عتیقۀ مشرق زمین در موزۀ بریتانیا پروفیسور د برت دربارۀ این کتاب نفیس می نویسد:

بایسنقر میرزا پسر شاهرخ (متوفی ۸۴۶هـ) هنرمندان را از سراسر امپراطوری تیموریان در دار العلم هرات گرد آورد درین شهر بود که کاغذ سازف خطاط تذهیب کارف صحاف رنگ ساز، نقاشی ، شیرازه در تاریخ بشر ساخته شده دانست، همکاری میکردند، و شاهنامۀ بایسنقری (۸۲۳هـ) را بوجود آوردند. که خطاطی و تذهیب و نقاشی فقط جزئی از تمام کتابست، صحافان نیز از نظر هنر از همکاران هنرمند خود عقب تجلید خراسانی مورد تقلید جلد سازان اروپا گردید و این کتاب معرف عالیترین مرحۀ کمال کتاب سازیست .(۶۸) گویند صورت بایسنقر میرزا که این نسخه باو تقدیم شده است باصورت نویسنده و مذهب و نقاشی که دران کار کرده اند درین نسخه موجود است .(۶۹)

امتیاز این نسخه در اتقان تصاویر و ابداع در تزئین و استادی در رسم حوادث است بطوریکه ورحانیت مخصوصی بآنها بخشیده است و مخصوصا در تماسک اجزای رسم وحدتتالیف بین آنها و متنوع در مناظر و خالی بودن از مکررات ملال آور مکتب های تبریز و شیراز و مراعات کمال دقت در کشیدن اسپها و بوته ها و گلیها و پرندگان و زینت لباسهاست، و توجه خاصی در رسم تفاصیل داستانها و نمایاندن انواع تحف از قبیل قالی و ظروف و غیره شده است . (۷۰)

فلز کاری و ترصیع:

صنعت ترصیع اشیای برنزی  با سایر فلزات از قبیل مس و نقره از عصر سلجوقیان در خراسان وجود داشته و بالاخره ترصیع کاری ارزش هنری پیدا کرد، و اسلوب ابتکاری هرات و نشاپور و سیستان و مرو که مراکز هم فلز کاری بودند بتدریج به سایر ممالک راه یافت. (۷۱)

فلز کاری مانند دورۀ سلجوقی از برنز یا مفرع بوده و ترصیع و خاتم کاری از عوامل تزئینی عمدۀ آن بود که اینک چند نمونۀ کار هرات وخراسان موجود است:

۱.در موزۀ هر میتاژ شوروی قدیمی ترین نمونۀ ترصیع  کاری یک قملدان برنجی دارای ترصیع مس و نقره بصورتهای کوچک و پرندگان کوچک و شاخ و برگ موجود است که مربوط بسال (۵۴۳-۱۱۴۸م) در خراسان باشد(۷۲)

۲.مهمترین اثری فلز کاری مرصع هرات بی شک سظل مدور دسته دار موزۀ هر میتاژ است که بموجب کتیبۀ آن در ساله (۵۸۸هـ-۱۱۶۳م) در شهر هرات بوسیلۀ محمد بن الوحید ریخته گرو مسعود بن احمد قلم زن برای یکی او نجار شهر زنجان ساخته شده است و ازین معلوم است که ازین صنعت دران زمان در هرات سازمان مفصلی داشته و به شهر های دیگر صادر میشد، نقشه های این ظرف عالی از نقره و مس درست شده و پنج ردیف است، دوتای ان مجالس شادی در بار و شکار است. و بقیه مزین با خطوط کوفی و نسخ میباشد و قسمت عمومی خط نسخ، تبدیل ببدن و سرو کلۀ میباشد و قسمت عمومی خط نسخ، تبدیل ببدن و سرو کلۀ آدمک و قسمت عمومی خط نسخ، تبدیل ببدن و سرو کلۀ آدمک هایی گردیده که بسیار دلپذیر و دقیقن اند(۷۳) و اشکال جنگجویان و شکار چیان و مناظر مردان را در حالت نوشیدن و بازی نشان میدهند، و صور رقاصه ها و نوازندگان نیز بران دیده می شود و کتیبه های کوفی و نسخ آن بشکل بدن انسانی آورده شده ابتکار خراسان است و ازین ظرف ممصنوع هرات میتوان یک مکتب جداگانه ترصیع برنز و مس را تشخیص داده. (۷۴)

۳.ابریقی که در مجموعه مورگان بود، نمونۀ خوبی ازین گروه خراسانی است بدنۀ آن دارای تزئینات متشابک است که در انتهای انها سر حیوانات مختلف  نقش و به دوازده قسمت تقسیم  شده است. تزئین گردنۀ کتیبه کوفی و نسخ است که عینا مانند آثار دیگر هرات، انتهای حروف بشکل سر انسان در اورده شده است، و میتوان گفت که این ظرف در خراسان ساخته شده است. (۷۵). 


۴.ابریقی در موزۀ تفلیس موجود است که بانقره و مس ترصیع شده و تاریخ آن (۵۷۷هـ-۱۱۸۱م) است که امضای سازندۀ آن محمود بن محمد هراتی بران نوشته است. (۷۶) بدنۀ این ظرف شیار است و بر روی شانۀ آن بروج دوازه گانه نقش شده و خصایص کاملا خراسانی را دارد. (۷۷)

۵.دیگر از آثار هنری خراسان که خصایص صنعت هرات را دارد، قمدانی است در گالزی فریر در واشنگتون که سازندۀ آن شاهی نامداشت و در (۶۰۷هـ-۱۲۱۰م) برای مجد الملک مظفر وزیر اعظم خراسان درمرو ساخته شده و اسلوب تزئین و نوع کتابت کوفی و نسخ همانست که بشکل سر انسان و حیوان کشیده شده و در فلز کاریهای هرات مروج بوده است، و بهمین سبک یک جام برنزی در موزۀ متروپولیتین نیز موجود است . (۷۸)

منسوجات:

باید گفت که دورۀ سلجوقی ارتقای صنعت بافندگی بوده است که دو عامل موثر داشت یکی تعالیمی که بواسطۀ سلجوقیان از سبکهای چینی فرا گرفته اند و بر اثر آن ترسیمات دقیق نباتات و پرندگان و حیوانات در اشکال تزئینی آنها تجلی نمودف دوم اسالیب اسلامی که در بلاد بین النهرین متداول بود، و فروع بوته های نباتی و حواشی را بجای موضوعات تزئینی ساسانی بکار برده اند. (۷۹)

از مراکز نساجی قبل از دورۀ مغول خصوصا هرات شهرت داشت، و مغولیان در هراتب و نیشاپور به ارباب صنایع اذیت کمتر رسانیدند،در یکی از موزه های شهروین مجمعه یی از منسوجات ابریشمی دورۀ مغول موجود است که جزو کفن اودلف چهارم دوک اتری بود، و بران اشکال پرندگان بزرگی است که بر زمیۀ اطلسی بافته شده و روی یکی از آنها کتابتی باخط نسخ درشت بنام سلطان ابو سعد (۷۱۷/۷۳۶هـ) موجود است . (۸۰) شهرهای خراسان  از قبیل سمرقند و هرات در عصر تیموریان مراکز مهمی بافندگی بود که امراء و شاهان می پوشیدند، و بهترین پرده ها و فرشها و بالش و متکاهاز ازان درست میکردند، و سبک تزئینات دورۀ تیموری در کثر اشکال نباتان متصل باطلا و نقره و اشکال پرندگان مطابق روش چینی بر پارچه های مخملی بسیار عالی است، که یکی از جهانگردان ایتالیا آنرا دیده بود.

همانطوریکه هرات پرورشگاه صنایع نفیس در دورۀ تیموری بود، در عصر صفویان نیز یکی از مراکز مهم بافندگی و نساجی بشمار میرفت، و روش های نقاشی مکتب بهزاد چه در خراسان وچه در پارس در تزئین منسوجات نیز بکار افتاد و بر بسا پارچه های بافتۀ عهد صفوی که اکنون نمونه های آن باقی در نقاشی و تصاویر بافندگی آن اثر صنعت سلطان محمد و محمدی و رضا عباسی از بقایای پیروان مکتب بهزاد دیده میشود(۸۲)

قالین باقی:

قالین باقی از هنرهای قدیم خراسان بود.  ا .س. ا ادورا در که عمری را در قالین شناسی مشرق زمین بسر بده بده در فصل فصل خاص قالی کتاب میراث ایران، دلایلی را می آورد که هنر قالی باقی قبل از نفوذ عناصر تورکی و هجوم اقوام مغول در سرتاسر خراسان رواج داشت و اکثر جغرافیا نویسان عرب و عجم از صنعت قالی باقی نمونه های از زمان قدیم وواوایل دورۀ اسلامی یادی کرده اند.(۸۳) و بقولی گدار نمونه های از قالین عهد ساسانی نیز در دست است .(۸۴)

م. س دیماند در بارۀ قالین باقی خراسان معلومات مغتنمی می دهد و گوید:

از قالیهای مشهور و جالب توجه که نقش گل و برگ نخلی و شکل ابر بسبک چینی دارند این نوع قالی که نمونه های زیادی از ان در موزه ها و مجموعه های خصوصی یافته میشود، باشتباه باصفهان نسبت داده میشوند، در صورتیکه در حقیقت متعلق به هرات و مشرق ایران است ، در کارهای نقاشان هلندی و اسپانیایی اواخر قرن (۱۶و ۱۷) تصویر اینگونه قالیهای دیده می شود اولریوس که باسفیر دوک هلشتین: که زیباترین قالیهای ایران در هرات خراسان بافته میشد. شهرت خراسان برای نفیس بودن قالیهایش از طرف دیگران نیز تائید  گردیده و در قرن (۱۶و۱۷) هرات مرکز عمدۀ قالی باقی خراسان بود. (۸۶)

در قالیهای قرن (۱۷) نوع هرات نقش همان نقش قرن (۱۶) است ولی قدری درشت تر شده و در عصر صفویان هم هرات یکی از مراکز عمدۀ این فرن بود و حتی در مینیاتورهای کتب مصور دورۀ تیموریان اشکال این گونه قالیها به نظر می آید و از خصایص آن برگهای بزرگ دندانه دار است و حتی در هند هم ازین نوع قالی اقتباس کرده بودند. (۸۷)

قدیمتریت نمونۀ قالی بسیار زیبای خراسان در موزۀ پولدی پد زویلی شهر میلان از قرن دهم هجری (۱۶م) موجود است که آنرا یکنفر خراسانی ساکن جام ساخته و این بیت بران نوشته است:

شد از سعی غیاث الدین جامی

بدین خوبی تمام این کار نامی (۸۸)

در قرنهای (۹تا۱۱هـ) نقاشان به کشیدن تصاویر کتب خطی اکتفاء نکرده و نفوذ خود را در سایر انواع فنون مانند تزئین عمارات و مصنوعات چینی و پارچه ها و قالیها نیز بکار برده اند مهمترین نقاشانی که در نقشه کشی قالی کار کرده اند: بهزاد و سلطان محمد و سید علی اند.(۸۹)

دکتور زکی محمد حسن مصری راجع به قدمت صنعت قالی باقی افغانستان گوید: اگر چه تاریخ قالی های معروف راجع به دورۀ سلجوقی است ولی از مصادر ادبی و تاریخی بر می آید که در قرن پنجم هجری (۱۱م) قالیهای نفیسی در دربار سلاطین غزنوی بوده است .(۹۰) و تصاویر فرشهایی که در مشرق ایران خصوصا آنهای که منسوب به هرات اند در تابلوهای فنی اروپائیان در اواخر قرن دهم هجری (۱۶م) زیاد کشیده است. (۹۱)

در انواع قالی قسم گلدار هراتی در خراسان شهرت داشت که منسوب به قرن (۱۰و۱۱هـ-۱۶و ۱۷م) است نقشۀ برگهای بلند و مقوسی هست و ازین پدید می آید که خراسان و هرات از زمان غزنویان یکی از مراکز عمدۀ فنی بود (۹۲)

یک عده سجاده به دورۀ صفوی نسبت داده میشود نقشۀ اصلی آنها آیات قرآن است که بعضی بخط نسخ و برخی کوفی نوشته شده و نکات دیگر نقشه و رنگ آمیزی آنها شبیه به قالی تبریز است ولی متخصصین در محل بافت آنها موافقت ندارند و عده یی آنرا بافت هرات میداند.

از قالیهای که به هرات نسبت داده شده عده ایست که نقشۀ انها گل و موپیچ و پیچ میباشد که در اطراف گل عباسی بزرگ کشیده  و آن عبارتست از طرح گلی که دور آن حلقه یی مدور یا بیضوی شکل از برگ دارد، در قالی هرات نقش ماهی نیز دیده میشود که به حدود (۹۰۰هـ) تعلق دارد.

قالیهای هرات در طرح قالیهای هندی نفوذ مهمی داشته، اولیاریوس المانی که در زمان شاه عباس بایران آمده مینویسد که بهترین قالیها در هرات بافته میشود قسم قالیها را در اروپا و امریکا بنام قالی گلدانی میخواند، زیرا نقشۀ بعضی از آنها گلدانیست، که از ان شاخ و برگ بیرون می آید گلهای عباسی و اشکال گل و برگ که در این قالی دیده میشود شبیه به نقشۀ قالیهای هرات است. (۹۳)

ابنیه:

امیر تیمور معماران، نقاشان و صنعتگران را از نواحی مختلف گرد آورد و به پایتخت خود سمرقند برد این عده در ساختمان و طرح سبکی ایجاد نمود که باوجود اینکه صنعتگران آن از نواحی مختلف آمده بودند آن سبک کاملا خراسانی بود. ساختمانهای سمرقند همه عظیم و دارای تزئین و آرایشی عالی بودند.

مسجد گوهر شاد مشهد که ازین ابنیه است به نظر بعضی از باستان شناسان در زمرزۀ دوازده عالیترین بنای تاریخی دنیا بشمار میرود که در حدود (۸۲۱هـ) بنای آن تمام شد و به دوازده سال در تحت نظر قوام الدین معمار معروف انجام یافت.

سر در این مسجد یک طاق عظیم کاشی کاری میباشد که در طرفین آن مناره است و بجای اینکه مطابق معمول روی دیوار بنا شده باشند تا سطح زمین امتداد یافته اند . زیبای کاشی کاری آن حیرت آور است و سر در عظیم را کتیبۀ مفصلی از کاشی احاطه نموده که دران بایسنقر، محاسن و تقوای مادر خود گوهر شاد را تمجید میکند.

داخل ایوان کاملا سفید و ساده است و کتیبه هایی زیر گنبد عظیم دارد، این مسجد بسبک چهار ایوانی ساخته شده در کای کاری ایوان روبقبله برنگ قرمز بیشتر اهمیت داده شده و در ایوان های طرفین رنگ فیروزه ، آبی و سبز بیشتر دیده میشود، همه دارای موزائیک های کاشی است که از حیث ترکیب قابل توجه است،  گنبد پیازی شکل و رنگ ان سبز تیره است و کتیبۀ بزرگ سیاه دارد و این مسجد یکی از شاهکار های معمار دنیاست .(۹۴)

در قریۀ طیبات نزدیک مرز فعلی ایران و افغان ساختمان مزار مولانا شیخ زین الدین است که روی سر در ان چند کتیبه است که دارای  خصایص عصر تیموریان بود و در داخل آن کتیبۀ بزرگی است با کاشی سفید روی زمینۀ آبی که اسم شاهرخ بهاد با کاشی زرد رنگ دیده میشود، در تربت شیخ جام بین مشهد و سرحد افغان بعض ابنیۀ مقبره ها متعلق بزما تیمور است و مقبرۀ گوهر شاد در هرات بناییست مربع شکل که گنبد آن سه مرتبه دارد.

گنبد اولی برای تزئین زیر گبند به کار رفته و گنبد وسطی برای نگهداری و گنبد خارجی که به دیده های مدور متصل شده با کاشی آبی رنگ پوشیده شده است، این مقبره سابقا به بنای دیگر وصل بوده و هفت منارۀ بسیار بزرگ بلند در نزدیک آن قرار دارد دو تای آن به مصلای معروف  تعلق داشته که گوهر شاد آنرا ساخته یکی به بنای که وصل مقبره بوده و چهار منارۀ بزرگ که بانکه های بزرگ سنگ مرمر و کتیبه های و کاشی کاریهای دارای طرحهای مکرر  زیت یافته  و نشان میدهد که معماری و تزئین عصر تیموریان تاچه درجه زیبایی و عظمت داشته است.

در دورۀ سلجوقی به ساختمان و آجر کاری بیشتر اهمیت داده میشود ولی در عصر مغولی و تیموریان در تزئین بییشتر دقت شده و رنگهای گونا گون در بناهای عظیمی که با کاشی های الوانی که در تمام تاریخ دنیا نظیر ندارد ظاهر میگردد.

نجاری:

یک قسمت درهای چوبی که راجع به قرن پنجم هجری (۱۱م) میشود در مقبرۀ سلطان محمود غزنوی بود که اکنون در هندوستان در قلعۀ در مقبرۀ سلطان محمود غزنوی بود که اکنون در هندوستان در قلعۀ آگره میباشد این درها منب کاری است و ازین حیث خیلی شبیه است به آثار چوبی که در ترکستان غربی کشف شده است. (۹۵)

سطح خارجی این درها نیز منبت کاری است و با اشکال ستاره یی چوبی که فوق العاده زیبا و بادقت ساخته شده مزین می باشد. (۹۶)

حقیقۀ این اشکال و استادی آنها ازین آثار متجلی است و ثابت مینماید که در تنوع اشکال و ظاهر نمودن  با برجسته کردن مواد تزئینی تا چه حدی موفقیت داشته اند و این تنوع بحدی است که سطح را متعدد جلوه میدهد و چنان نمایش که سطوح متعددی از خلال همدیگر نمایانست که و یاوری همدیگر متحرک است و اگر چنین شهکاری را درهای مقبرۀ سلطان محمود داشته باشد جای شگفتی است زیرا غزنه در قرن پنجم هجری یکی از مراکز مهم فرهنگی بوده است و فنون و صنایع دران شهر رونق خوبی داشته و پیشرفت معمی نموده و طرز فنی خصوص در آنجا بوجود آمده که از حیث تکامل و موضوع تزئینات خیلی قابل توجه شده است. (۹۷)(۹۸)