طریق التحقیق
دیگر از مولفات حکیم طریق التحقیق است که خودش اورا بهمین نام خوانده چنانچه گفته است:
داد ایزد شعار توفیقش
نام کردم طریق تحقیقش
طریق التحقیق سه سال بعد از نظم حدیقه در 528 تمام شده است،اگر این قول ثابت شود که اتمام حدیقه در 525 وقوع یافته و اگر چنانچه نوشتیم حدیقه در 535 تمام شده باشد پس طریق التحقیق قبل از ان نوشته شده است.
ولی نه در حدیقه از طریف التحقیق و نه در طریق التحقیق ذکری بمیان آمده. افکار و خیالات حکیم در حدیقه و طریق التحقیق نسبت به محیط و زندگانی او فرقی باین دارد.
اول حدیقه بنام بهرام شاه نوشته شده و حکیم دران کتاب از امراء فضلای عصر خود مدح گفته، و کتابی به آن عظمت و بزرگی را شایستۀ نام بهرام شاه دانسته و در طریق التحقیق هیچ یک از امراء و ممدوحین سابق را ذکر نکرده و بلکه هیچ کس را در خور اهدای این کتاب ندانسته در طریق التحقیق میگوید من وقتی که این کتاب خود را نوشتم از خرد پرسیدم که این عروس زیبارا بزیور مدح که متحلی بگردانم او گفت صاحب دلی درین دیار نیست که شایستۀ اهدای این کتاب باشد.
خرد از گوشۀ برامد چست
گفت این نقد را که رشتۀ تست
سخن سر سری نمی بینم
زان کسش مشتری نمی بینم
و باز می فرماید:
خود گرفتم که آن سخن دانم
کز عبارت نظیر حسانم
در چنین روز گار با نفرت
با چنین منعمان دون همت
چون کنم این همه پریشانی
در ثنا و مدیح حسانی
بس از این وصف زلف و طره و خال
بس از این هرزه گفتگوی محال
ثانیا حالت تجرید و انزوای حکیم در این کتاب نسبت به حدیقه بیشتر قوت گرفته و از روز گار گله و شکایت او زیاد تر شده و دل او از مادیات سیر تر گردید.
و از صحبت نا اهلان دلگیر تر شده حتی هیچ کس را شایسته مصاحبت و همدمی خود نمی داند چنانکه می فرماید:
چکنم با که این سخن گویم
گله از بخت یاز چرخ کنم
جگرم خون گرفت نیست کسی
که شود غم گسار من نفسی
من مسکین مستمند ضعیف
با غم و محنتم ندیم و حریف
گله دارم ز روز گار بسی
با که گویم که نیست هم نفسی
جمله دوستی نیست کوشود محرم
محرم نیست که کو شود همدم
دلم از جور چرخ جفت فنا است
کاندرین روزگار قحط وفاست
طریق التحقیق را نیز حکیم در حالت پیری و زمین گیری نوشته چنانچه می فرماید:
ناله ام زان شده است اثیر آهنگ
کز عنا قامتم خمیده چو چنگ
روز عمرم به شب رسید و نبود
جز تعب حاصلم ز چرخ کبود
دود دل جیب و آستینم سوخت
سقف چرخ آه آتشینم سوخت
سنائی به نوشتن طریق التحقیق مباهات می نماید و این کتاب خود را تحفۀ ربانی و اسرار روحانی می خواند:
این سخن تحفه ایست ربانی
رمز و اسرار های روحانی
سختی ز اسمان بلند تر است
تا نگوئی که نظر مختصر است
نظم نغزش زنکته و امثال
سحر مطلق ولی مباح و حلال
اهل دل کاین سخن فرو خوانند
آستین از جهان بر افشانند
خاطر ناقصم چو کامل شد
به سخن های بکر حامل شد
هر نفس شاهدی دگر زاید
هر یک از یک شگرف تر زاید
مهر و مهو بندۀ ضمیر منند
عقل و جان سحر مطلق دانند
خاکیان جان نثار او سازند
قدسیان خرقه خرقه ها در اندازند
شماره ابیات طریق التحقیق به هشت صد و شصت بیت بالغ میشود در این کتاب نیز حکیم مراتب سلوک و طرق عرفان و تصوف و مسایل اخلاق را شرح داده است ابتدای کتاب را بحمد باری تعالی آغاز کرده پایان کتاب را بمذمت ستمگاری و نکوهش ستمگاران ختم کرده است و گاهی از پریشانی و افلاس خود نیز ذکر نموده.
در این کتاب خطابی به آفتاب نیز دارد که خاقانی آنرا تعقیب نموده است. طریق التحقیق نیز در روانی و طلاقت معنی یکی از بهترین مثنویات ادبی و عرفانی بشمار می رود.