نامۀ عالمگیر بیکی ازفرزندانش که دعای مرک پدر میگرد

از کتاب: دیوان علامه اقبال لاهوری ، قطعه

ندانی که یزدان دیرینه بود

بسی دید وسنجیدوبست وگشود

زما سینه چاکان این تیره خاک

شنید است صد ناله ی درد ناک

بسی همچو شبیر درخون نشست

نه یک ناله ازسینه ی اوگسست

نه ازگریه ی پیر کنعان تپید 

نه از درد ایوب آهی کشید

مپندار آن کهنه نخچیر گیر

بدام دعای تو گردد اسیر