شهرک، چشت و اوبه
حرکت بسوی شهرک
روز شنبه ۲۸ اسد ۱۳۲۲ در حالیکه جمع غفیری از باشندگان دره های مختلف غور در پیرامون قلعه بزرگ مقر حکومتی کلان تیوره حاضر بودند، با اهالی و دوستانی که در ایام اقامت خود پیدا نموده بودیم وداع نموده و ساعت ۱۲ بطرف "شهرک" حرکت کردیم فراموش نباید کرد که راه از تیوره مرکز غور تا دوراهی "گذر پام" که به سرک هرات وصل میشود فاصله ۱۲۹ کیلومتر است که حین آمدن شرح داده بودم لذا از ین قسمت گذشته و بعد از "پام" راه شهرک را معاینه میکنم. در دوراهی از آب بسیار باریک "تربلاق" گذشته و سرک از همواری میگذرد که اطراف آنرا مزارع گندم گرفته و تپه های افق جنوبی را اشغال کرده است. ۱۱ کیلومتر دورتر آب تربلاق بیشتر شده و رودخانه کوچکی تشکیل میدهد. سرک از روی آن گذشته و از مجرای آن کناره میشود و داخل تپه های جنوبی میگردد. سه کیلومتر دورتر در میان تپه ها کنار آب باریکی چندین برج از موقعیت کدام قلعه قدیمه نمایندگی .میکند 16 کیلومتر دورتر از اینجا سربالائی دشواری است که 5 کیلومتر بعد منتهی به دره ئی تنگی میشود. بعد از تنگی ئی که 2 کیلومتر بیشتر طول ندارد تا "شهرک" که از "گذر پام" 50 کیلومتر فاصله دارد سرک هموار است.
شهرک
شهرک مرکز حکومت درجه سوم غور و از خود یک علاقه داری دارد موسوم بعلاقه داری فراه رود خود شهرک در موضعی افتاده که آنرا "کته چشمه" گویند زیرا چشمه بزرگی در اینجا واقع است. قشلاق و دهکده ئی در نزدیک این محل نیست ولی موقعیت این نقطه سبب شده است که مرکز همین جا باشد. چون شهرک سر سرک و تقریباً میان چغچران و چشت و تیوره افتاده، موقعیت خوبی را حایز است. آبادی های شهرک در اطراف "کته چشمه" مخصوصاً بطرف جنوب و جنوب شرق در شیله های کوه "بور" افتاده است. بطرف شمال دهکده ایست موسوم به "برخول" که 9 کیلومتر از مرکز شهرک فاصله دارد و مرکب از 30، 40 خانه میباشد بعضی از شیله های "بند بور" بنامهای شیلهٔ "حاریز" ، شیله "فالیزک" ، و شیله "شورابک" موسوم اند اولی 40 خانه، دومی 20 خانه و سومی 40 خانه دارد. بطرف جنوب غرب شیلهٔ "خواجه سواران" دارای 100 خانه میباشد.
کان نمک یا شیله غوک
کان نمک بفاصله 36 کیلومتری شمال شرق شهرک در میان نقطه اخیر الذکر و کمنج درناوۀ "غوک" افتاده و اطراف آن قریه ها زیاد است. از روی اطلاعاتی که متخصصین معدن ارائه نمودند معلوم میشود که دهلیز موجوده تا 500 متر بطور مایل در کوه پیش رفته است.
در شهرک و اطراف آن سه طایفه زندگانی دارند :
1- تیمنی
2- پهلوان
3- چشتی
در خود شهرک تیمنی و چشتی بیشتر است پهلوان را شاخه کاکری میدانند.
راه مستقیم بین تیوره و شهرک
سرک موجوده ئی که بین شهرک و تیوره موجود است 179 کیلومتر طول دارد که 50 کیلومتر اول آن قراریکه بالا گفته شد روی سرک سراسری هرات واقع است. پس به اساس سرک موجوده فاصلهٔ شهرک و تیوره 179 یا 180 کیلومتر میباشد. حال آنکه بطور مستقیم فاصله میان این دو نقطه از 60 کیلومتر بیش نیست. بلند ترین کوه میان تیوره و شهرک "بند بوم" نام دارد و دو کوتلی دم راه می آید یکی در "خواجه سواران" و دیگری در سر تنگی "پای حصار". باقی راه نسبتاً هموار است باشندگان محلی بسواری اسپ همروزه از ین راه از شهرک به تیوره میروند. سرک موجوده غور بر راه چغچران مزیت دارد زیرا تقریباً به استقامت چغچران بطرف تیوره کشیده شده لیکن شهرک را از تیوره سه برابر فاصلهٔ اصلی دور ساخته است.
ناگفته نماند که مرکز حکومتی شهرک هم تا اندازه ئی سیار است. اقلاً برای زمستان به "کمنج" منتقل میشود "کمنج" بفاصله 30 کیلومتری شمال غربی شهرک واقع است هوای آن نسبت به شهرک گرمتر است سیب کمنج فوق العاده معروف است و میگویند که در تمام افغانستان نظیر ندارد.
بفاصله 45 کیلومتری شمال شرقی شهرک نقطه ایست موسوم به جام و محلی است که رودخانه جام به رودخانه هری رود میریزد. در اینجا مناری شبیه به منارهای مصلی هرات با کاشی کاریها و تزئینات منقوش وجود دارد. متاسفانه چون راه چپ بود آنرا دیده نتوانستم ضمیمه کتاب ملاحظه گردد.
در کته چشمه بعضی غندیهای بسیار سائیده شده وجود دارد که شاید آبادیهای قدیمه شهرک بوده باشد.
کتیبه تنگی عذاب
بفاصله 16 کیلومتری غرب شهرک دره تنگی است که از ضیقی و اشکال زیاد بنام "تنگی آزَو" شهرت یافته و اصل آن "تنگی عذاب" است.
روز یکشنبه 29 اسد از کته چشمه مرکز شهرک بقصد هرات به راه افتاده و اولین کار ما این بود تا سر راه خود تنگی عذاب و کتیبه آنرا معاینه کنیم. 9 کیلومتر دورتر از نقطهٔ حرکت سرک از مجرای رودخانه بطرف شمال مایل شده داخل یک رشته تپه ها میگردد این تپه ها بالاتأخیر منتهی به "کوتل عذاب" (ازو) میشود. دامنه های مقابل که به دهن تنگی منتهی میشود، طولانی میباشد. ولی چون خم و پیچ های متعدد با گولائیهای نسبتاً فراخ در آن کشیده اند موتر به آسانی در آن ته و بالا میشود از فراز کوتل معلوم میشود که استقامت دره تقریباً از شرق بغرب است. پایان دره سبز و زراعت شده و مسکون میباشد در نقطه ئی که تنگی عذاب باین دره منتهی میشود میدان فراخی است و کاروان سرائی از عصر سراجیه تا حال باقی است.
"تنگی عذاب" که معمولاً آنرا "تنگی ازو" گویند یکی از نقاطی است که در ین تازه گی ها جلب توجه نموده و عامل شهرت آنهم کتیبه ایست که روی سنگ درین دره میباشد. اولین کسی که در باب این کتیبه به من اطلاع داد مستر "ترات" معدن شناس پولیندی بود که دو سال قبل به مدیریت عمومی تاریخ آمده و روی نقشه جغرافیائی محل تنگی عذاب و کتیبه آن را برایم معین نمود. چند ماه بعد آقای گلاب شاه خان (که در اینوقت حاکم کلان غور بود) نقل کتیبه مذکور را به وزیر معارف بکابل آورد نقل کتیبه مذکور به مدیریت عمومی تاریخ رسید. در این مسافرت موقع یافتم تا کتیبه را در محل آن ببینم.
از سرک هرات و از کاروان سرای و از دهن تنگی کتیبه دو کیلومتر در داخل دره واقع شده است. دره خیلی تنگ است مخصوصاً در حصه که کتیبه وجود دارد چیزیکه اشکال بیشتر تولید کرده پارچه های درهم و برهم خورد و کلان احجار است که از صفحات دو طرفه کوه جدا شده و وضعیت ته دره را طوری ساخته که حتی آب هم به سختی عبور میکند دیوار سمت شرقی تنگی از سطح آب رودخانه شهرک بطور عمودی و به ارتفاع تقریباً 60 متر بلند ایستاده و سطح همواری عمودی کمی مایل تشکیل داده است از ین سطح بلند مایل پارچه های نسبتاً بزرگ احجار کنده شده و مجرای رودخانه و ته دره را تنگ تر و صعب المرور ساخته است. بعضی پارچه های احجار در اینجا دیده میشود که یک روی آن خیلی صاف و متحد الشکل است و احتمال زیاد دلالت میکند که در اثر دست بشری صاف شده باشد.
جدار سمت غربی تنگی بیشتر مایل و یا نشیب بطرف مجرای رودخانه پایان آمده ولی پارچههای درهم و برهم احجار که بیشترش از جدار مقابل افتاده به اندازهٔ پستی و بلندی و خالیگاه ها و پرتگاه ها تشکیل داده که عبور از آن نهایت مشکل و خطرناک است.
کتیبه مطلوب در جدار سمت غربی در همین حصهٔ مشکل تنگی در مقابل صفحهٔ عمودی جدار مقابل واقع شده است چون از ته دره و از روی سنگهای میان آب رفتن به آنجا اشکالات زیاد ،داشت رهنمای ما نیم کیلومتر بالاتر از فراز دامنه های کوه ما را به کتیبه رسانید.
کتیبه روی سنگی کنده شده که سطح آن مایل و محدب است و سنگ در یک ساحهٔ تقریباً هشت متر مربع چنین شکلی بخود گرفته است. سنگ کتیبه دانه دار است. حروف کتیبه به بلندی 6 سانتی متر .میباشد. سه سطر بطرف چپ و 5، 6 سطر دیگر در مقابل آن آبهای باران از قسمتهای بالای کوه روی صفحه محدب کتیبه جاری شده و آنرا با مرور زمانه سائیده طوریکه اشکال حروف خوب معلوم نمیشود. از جائی که عابرین میگذرند دست به دو سطر اول کتیبه میرسد. ساعت تقریباً 11 بود که مقابل کتیبه رسیدیم آفتاب بدان عمودی میتابید و کندگیهای حروف سایه نداشت و چون رنگ سنگ هم خاکی است شکل حروف بچشم واضح و با تمام جزئیات تشخیص نمیشد بعضی آنها را با تماس انگشت رسم نمودم. از روى نقل کتیبه مذکور که آقای گلاب شاه خان بکابل آورده بود، یک یک نقل به موسیو "هملن" متخصص مرمت کاری موزۀ کابل و موسیو "گیرشمن" مدیر سابق هیئت باستان شناسی فرانسه داده ام نتیجه تحقیقات هنوز معلوم نشده است. چون قرائت کتیبه به نقل صحیح آن بیشتر ارتباط دارد باید به اصول مخصوصی که نقل کتیبه ها را میبردارند اول نقل صحیح آن برداشته شود. پیشتر گفتم که این کتیبه در مقابل صفحه عمودی بلند 60 متری جدار شرق تنگی واقع شده است. گمان میکنم که در این صفحهٔ هموار و بلند هیکلها و صحنهٔ تراشیده شده بود و با جدا شدن پارچه های بزرگ اثری از آن باقی نمانده است. معذالک اگر خوب دقت شود بعضی دره های عمودی و آثار دست بشری هنوز در سطح مذکور دیده میشود. این حدسی است که از روی وضعیت موجوده این صفحهٔ بزرگ سنگی بعمل آمده و قرائت کتیبه روزی این معما را حل خواهد کرد.
بعد از معاینه کتیبه از تنگی عذاب برگشته و راه خود را بطرف خواجه چشت ادامه دادیم. چاشت زیر پل "شیرخاج" کنار آبهای خروشان هریرود متوقف شدیم. پل معلق شیرخاج بفاصله 70 کیلومتری شهرک واقع است. رودخانه هریرود که از کاسی مرکز چغچران از آن جدا شده و در آخر کنار خرابه های قلعه آهنگران آبهای شفاف آن را دیدیم مجرای شمالی تری را پیش گرفته و با آن بعد از فاصلهٔ تقریباً 155 کیلومتر مجدداً در پل شیر خاج که در دهن دره نسبتاً تنگی واقع شده است یکجا شدیم از اینجا به بعد تا چند کیلومتر رودخانه در بستر سنگی درهٔ مذکور جریان داشته و بعد در تمام امتداد راه تا خواجه چشت و اوبه و هرات در جلگه شادابی سیر میکند که یکی از حاصل خیز ترین علاقه های افغانستان است.
از پل شیر خاج به بعد خط آبی رودخانه رهبر مسافرین است و موازی با سرک بطرف غرب پیش رفته است در دو طرفه راه کشتزارهای گندم و شالی سبز میزند. فالیز تربوز و خربوزه زیاد است و خوب محسوس میشود که آبهای هریرود از اینجا به بعد بهتر اراضی کنار سواحل مخصوصاً کشتزار های سواحل چپ خود را آبیاری میکند از شیر خاج تا چشت بیش از 19 کیلومتر فاصله نیست.
خواجه چشت
چشت دره ایست نهایت سبز و خرم و دارای اشجار خیلی قوی و بزرگ. از دهن دره تا آخر آن فاصله زیاد نیست و از 15 کیلومتر بیش نمیباشد. در آخر دره کوهی ایستاده موسوم به "گرازان" و قلۀ آنرا "دوخوله" گویند. آنطرف به دامان کوه خرابه های شهری است که آنرا شهر "ارمان" گویند. به نظر اهالی از روی خرابه ها معلوم میشود که شهر بزرگی بوده و آبادی آن را به کافرها نسبت میدهند. از پای این خرابه ها راهی از چشت بطرف بالامرغاب رفته است. فاصلهٔ میان این دو نقطه را اهالی به سه روز طی میکنند.
چشت بواسطه مرقد حضرت سلطان مودود چشتی سر سلسله طریقه چشتیه و دیگر از اولادۀ ایشان شهرت زیاد دارد این مرقد فراز حاشیه شرقی دره جمعی روی میدان وسیع قبرستان بزرگ و دو بنای قدیمه از یادگارهای عمرانی سلطان غیاث الدین غوری موجود است. این دو بنا مختصر و هر کدام دارای یک گنبد بلندی است. با وجودیکه مرور زمانه بدان خرابی زیاد وارد کرده باز هم نمایندهٔ سبک عمرانی عصر اعتلای غور و معرف ذوق و سلیقه زیبای این عصر است و چون نسبت به مقبرۀ خود سلطان غیاث الدین در هرات نسبتاً به حال بهتری باقی مانده، توجه به آن و به مرمت کاری آن از فرایض ذمت اولاد امروزی است. زیرا در خاک افغانستان سبک و ذوق آبادی سلاطین غوری را همین دو سه بنا نمایندگی میتواند و بس.
در دیوارهای داخل بنا کتیبه مفصلی هم است که تا حال متن کامل آن خوانده و مطالعه نشده و در خور آنست که از طرف نائب الحکومگی هرات در باب مطالعهٔ کتیبه های این دو بنا و در باب مرمت کاریهای این شاهکار معماری غوری اقدامی بعمل آید.
چشت دره ایست که زیر شاخسار انبوه درختان چارمغز و زردآلو و بهی و شفتالو پنهان شده است آبهای جاری و شفاف از پای درختان عبور نموده و بسرعت بطرف هریرود میرود. چنارهای بسیار قوی در اینجا سر برافراشته است. یکی آن به اندازه ئی بزرگ است که به گفته اهالی بیخ آن چهل قدم جا را گرفته و از دورادور آن 70 چشمه زا میزند چشت در آستانه حوزه شاداب هریرود صحیفه ایست خوش آب و هوا و آبدات قیمتدار تاریخی با سبزی و حاصل خیزی و میوه های لذیذ آن یکجا شده و اهمیت آن را دو بالا ساخته است.
از چشت به طرف هرات
دوشنبه 30 اسد 1322 آخرین روز مسافرت ما است قصد آنرا داریم تا شب بهرات واصل شویم از چشت تا اوبه 60 کیلومتر و از او به تا هرات 96 کیلومتر است صبح است. آفتاب تازه طلوع کرده و قطار لا ینقطع اشترهای کوچی موازی با جریان آب های هریرود بطرف غرب در حرکت آمده اند. این کوچی ها قبایلی هستند که از بادغیسات در امتداد خط هریرود بطرف بازار "گم او" آمده و اینک پس به محل زمستانی خود مراجعت .میکنند سر سلسله هر قطار اشتری است مزین با پوپک ها و زنگوله ها و گلوبندها و غیره که مهار آنرا یکی از دوشیزگان چی گرفته و هر دو با خرام و تمکین بطرف غرب میروند.
بطرف شمال یک رشته کوه سیاه تا هرات و از آن پیشتر ادامه دارد. اما بطرف جنوب و جنوب غرب دامنۀ افق وسیع تر میشود پهنای حوزه شاداب هریرود وقتی خوب تر آشکار میشود که از چشت مجرای رودخانه تعقیب شود. سواحل راست رودخانه چون مشرف به بلندیها و نشیب دامان کوه است مرتب آب نمیخورد و آنقدر سر سبز و مسکون نیست هرچه آبادی و زراعت و باغ است در سواحل چپ آن افتاده و بدون مبالغه میتوان گفت که آبادیها و دهکده ها تا اوبه و از آن بعد تر تا هرات متصل و پیوست بهم افتاده است.
نزدیک بساعت های 11 قبل از ظهر به او به رسیدیم. بدون توقف به دره چشمهٔ آب گرم که 11 کیلومتر از او به فاصله دارد رفته و متعاقباً مسافرت خود را ادامه دادیم . ساعت 4 عصر به هرات واصل شدیم. (انتها)