ملا عالم گلبهاری
از علماء و شعرای دورۀ اکبر است، که بقول ابوالفضل وبداونی شخص خوش طبع وشگفته بی قیدی بود، مولدش گلبهاری شمالی کابل واولا نسبت بمولد خود (بهاری) تخلص میکرد وبعد ازان به (ربیعی) تبدیل نمود و کتابی در شرح حال علماآ ومشایخ وحکمای هند نوشت ونام آنرا (وفوائح الولایه)گذاشت، چون پرسیدند که و او عطف معطوف می طلبد، وآن پیدا نیست میگفت که معطوف درینجا مقدر است بدیهی الانتقال فواتح الولایه بفتح واو که جمع ولایت است و دومی ولایت بکسر واو است، کذلک شرحی بر کتاب مقاصد و تجدید در مقابل شرح تجرید ویکدو حاشیه بر مطول نوشته، وی در ظرافت وخوشکلا می بین فضلای دورهٔ اکبر معروف بود وبدر بار هم راه داشت (۱۲۸) و در جواب سلسلة الذهب جامی (صلصلة الجرس) را منظوم و کتب دلالتة العقل، و بحر الجود، و عوالم الآثار هم از تألیفات اوست (۱۲۹).
گلبهاری در سال (۹۹۲ه) از جهان رفت از اشعار اوست:
شکست شیشۀ عشرت بهر که بنشستم
گسست رشتۀ صحبت بهر که پیوستم
برای کشتن من تیغ کین بکف برخاست
بهر که یکنفس از روی مهر بنشستم
من پرد چشمی که میگشتم ازو هر لحظه شاد
غالبا کاهی ز دیوارش برو خواهم نهاد (۱۳۰)