32

احوال و انساب ترکان

از کتاب: تاریخ گردیزی (زین الخبار) ، فصل باب هفدهم
25 January 1968

چنین گوید: عبیدالله بن خرداذبه اندر کتاب اخبار که او کرده است: که ترکان از جمله چینبانند. و چنین گویند: ابو عمر و عبدالله ابن المقفع اندر کتاب ربع الدنیا: که چون نوح پیغمبر علیه السلام از کشتی بیرون آمد، جهان خالی گشته بود از مردم، و اورا سه فرزند بود: سام و حام و یافت. پس جهان را بر فرزندان خویش قسمت کرد. زمین سیاهان را چون زنج و حبشه و نوبه و بر برو آن دیار و برو بحر  جزایر ان مرحام را داد. و عراق و خراسان و حجاز ویمن و شام و ایرانشهر نصب سام آمد. و ترک و سقلاب و یاجون و ماجون تاچین مریافت را رسید.

و از آنچه این ولایت ترکستان از آبادانی دورتر بود، آن دیار زا ترک نام کرد، و نوح علیه السلام دعا کرد، و از خدای عزوجل بخواست، تا یافث را نامی بیاموزد، و چون آن نام را بخواند، باران آید، اندر وقت خدای عزوجل دعای وی مستجاب کرد، و یافث را بیاموخت. و چون یافث آن نام بیاموخت، آن را بر سنگ نبشت، و اندر گردن خویش آویخت از بهر احتیاط را تا فراموش نکند. و هر وقت که بدان نام باران خواستی ، باران آمدی. و اگر آن سنگ را اندر آب زدی، و آن آب به بیمار دادی بهتر شدی. و آن سنگ را فرزندان او بمیراث تا یافث را نامی بیاموزد، و چون آن نام را بخوند، باران آید، نام بیاموخت، آن را بر سنگ نبشت، مستجاب کرد، و یافث را بیاموخت و چون یافث آن نام بیاموخت آن را بر سنگ نبشت، و اندر گردن خویش آویخت از بهر احتیاط را تا فراموش نکند. و هر وقت که بدان نام باران خواستی، باران آمدی. و اگر آن سنگ را اندر آب زدی، و آن آب به بیمار دادی بهترشدی. و آن سنگ را فرزندان او بمیراث میداشتند تا نسل او بسیار شد، چون غزو خلخ و خزر و مانند ایشان.

پس لجاج رفت میان ایشان بسبب آن سنگ و آن بدست غزان بود، و اتفاق کردند که فلان روز گرد آئیم و قرعه زنیم تا کرا رسد، بدودهیم. پس غزان سنگی دیگر همبران مثال بگرفتند، و آن دعا بروی نقش کردند، و آن مهتر ایشان آن سنگ مزور را اندر گردن آویخت. و چون روز میعاد، قرعه زدند خلخ را آمد. آن سنگ مزور به خلخیان دادند. و آن سنگ اصلی بنزدیک غزان بماند. و ترکان که باران خواهند بسنگ، ازین سبب راست. اما تنگ موی و تنگ خوی ایشان است، که بکودکی بیمار شد، و هیچ معالجت نپذیرفت. تا گنده پیری مرما دریافت را گفت: این را خایۀ مورچه ده و شیر گرگف تا این علت ار وی برد. پس مادر او یکماه پیوسته ازین هر دو چیز همیداد،تا از آن بیماری بهترشد. و چون ریش برآورد، کوسه آمد، و فرزندانش همچنان امدند. و این کم مویی بسبب آن خایۀ مورچه اوفتاد اورا بد خویی بسبب شیر گرگ. و اصل ترکان از وی اوفتاد است. و من قبیله قبیله اکنون ایشان را چنان که اندر کتب یافتم بگویم.