الثانی عمر الفاروق رضی الله عنه
عمر خطاب رضی الله عنه ،نام پدرعمرخطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن قرط بن ریاح بن عبدالله بن رواح بن عدی بن کعب بن لوی(۳)بود،در نسب به هشت پدر ،به نسب مصطفی صلی الله علیه وسلم می پیوندد ،و کنیت او ابوحفص،و مادر او حیثمی بنت هاشم بن المغیر المزخومی (۴)بود،و روایت اهل حجاز آنست:که او سپید رنگ بغایت بود،دراز بالاء،اصلع سر،لعل رخسار،و بروایت اهل عراق سیاه چرده بود به اتفاق ،و بهر دو دست شکار توانستی کرد واو بیست و پنج ساله بود که اسلام آورد،درسنه ست من الهجره،مصطفی صلی الله علیه و سلم دعا کرده بود که اللهم اعزالاسلام بابی جهل بن هشام او بعمر بن الخطاب در حق عمررضی الله عنه مستجاب شد،مردی عظیم با صلابت بود و خواهر او
(۱)درینجا یک کلمه بصورت(اسباب )خوانده می شود.(۲)اصل:احاوبن،ازروی طبری وبلاذری نوشته شد.(۳)کذا،طبری:عمربن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن ریاح بن عبدالله بن قرط بن رزاح بن عدی بن کعب بن لوی .مسعودی به عمربن الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن فرط بن رباح بن عبدالله بن رداح بن عدی ابن کعب . . . (مروج ص۴۱۷ ج ۲) در این اختلاف روایات قول طبری والکامل از طرف مورخان موثق شمرده شده است ، چنانچه مجمل والکنی و الاسماؤ هم با طبری همنو است،و محقق قنداهاری نویسنده ابجدالتواریخ و علامه شبلی مولف الفا روق هم موافق بطبری نوشته اند محقق قندهاری می نویسد :نفیل مصفر،ریاح کسرالرا،وبالتحتیه ، فرط بضم القاف ،رزاح بفتح،الرا (ابجد ص۶). (۴) طبری والکامل :حنتمه بنت هاشم بن المغیره .مروج مسعودی :خیثمه بنت هشام.
خلفاء طبقه(۲) (۷۹)
____________________________________________________________
فاطمه زن سعید(۱) بن زید بن عمروبن نفیل بود،و زید وخطاب هردوبرادران بودند،و این سعید پسر عم عمر بود،و خباب بن ارت(۲)خواهر و داماد او را قرآن همی آموخت ،هردو مسلمان شده بودند قریش ذکر مصطفی صلی الله علیه و سلم بر در کعبه می گفتند،که پدران ما را خلاف کرد،عمر برخاست،و شمشیر حمایل کرد،تا بکشتن مصطفی صلی الله علیه وسلم آید،در راه نعیم بن عبدالله التحام(۳)او را گفت:ای عمر!بنی عبد مناف نگذارند،که تو محمد را بکشی ،ابتدا به خواهر و داماد خود کن!او بخانه خواهر آمد،آواز قران خواندن بشنید،که سوره طه میخوانند ،چون بشنید،مصحف بستدوخواننده بود،بعد ازآنکه غسل کرده بود اسلام دردلش افتاد،مصطفی صلی الله علیه وسلم درخانه ارقم بن ارقم(۴)بود آنجا آمد و اسلام آورد وایشان سی و نه تن بودند، عمرچهلم ایشان شد و سوگند خورد:که من خدای تعالی را پنهان نپرستم ،بیرون آمد وشمشیرحمایل کرد،اسلام را آشکار کرد،بعد از ابوبکر خلیفه او شد و امیر المومنین نام شد و مدامت بر جماعت نماز تراویح وتنویر مساجد او نهاد،فتوح بسیار در ایام خلافت او شد جنانکه شام و مصر و جزیره و عراق و جبال ارمنیه واهواز وفارس واصطخر وری و آذربایگانو اصفهان و بیت المقدس و نهاوند همه بکشاد،و تاریخ او نهاد و دیوان معاملت و مواجب لشکر اسلام در هفتم سال از خلافت معین کرد،و در مدت خلافت ده سال حج کرد متواتر،و ده سال و پنج ماه و شش روز خلافن راند و در سنه ثلاث و عشرین از هجرت بر دست ابو لولو شهادت یافت،و در حجره عاشه ،در جوار مصطفی صلی الله علیه وآله و صحبه و ازواجه امهات المومنین و ابوبکر رضی الله عنهم دفن کردند،و او را پسران بودند :عبدالله و عبید الله و عاصم و زید و محیرا ،و ابو شحمه (۵)،رضی الله عنهم اجمعین.
(۱)اصل:سعید زید بن عمر بن ثقیل .(۲) اصل:حباب بن ادت،الکامل مصل متن.
(۳)اصل:التحام الکامل:التحام. (۴)الکامل:دارالارقم، تاریخ خلفا مسبوطی:دارالارقم بن ابی الارقم المخزومی.
(۵)کذا،ولخود مولف در مبحث عشره مبشره اسعای اولاد عمر (رض)را طور دیگر آورده روایات مورخان دیگر هم گوناگون است، و نام محیرا در کتب دیگر دیده نشد.