پشتونخواه
جغرافیون و نامه نگارنیکه از مدت پنج قرن بدینطرف راجع به پشتون و افغانستان چیزی نوشته اند، یک حصۀ خاک پاک وطن وکوهسار با عظمت آنرا (روه) نامیده اند، که طولش بقول مؤرخین عهد مغل از بهر هند تاسیوی و توابع بکهر، عرضش از حسن ابدال (پنجاب) تا کابل و قندهار و هلمند بوده و سلسله های کوهای بلندی در بین آن واقع و است که شمالا به گلگت و چترال و حدود کاشغر منتهی میگردد(۱) ولی طوریکه همسایگان هندی سر زمین افغان را باین اسم نامیده و آن ها را روهیله و مسکن مهاجرین افغانی در هند روهیل کهند" گفته اند (۲) که ظاهرا کلمه روه مرادف با همان کلمات افغانی غر غور و غیره بوده که در تسمیۀ بسی از قبایل و نقاط و بلدان افغانی در عصور سابقه دخیل بوده است، چون غرزی (غلزائی) غرشین- غور و غیره.. و همچنان اگر در اسامی بلدان و نقاط دیگر دقیق شویم، بهمان اصل پشتون و پشتان ربطی دارند، که کلمات پاکتیا، پاختیا، پشکند، بست و پشت رود حالیه و غیره را بطور مثال میتوان نگاشت پس معلوم است که کلمۀ روه نسبت به کلمه پاختیار و مشتقات آن در آثار تاریخی یونانی وطن خود را به آن نامید اند می بینیم و آن عبارت از (پشتو خوا) است که بانامهای تاریخی پاختیا و پکتیا نزدیکی شدیدی را دارد! و ما درین سطور می خواهیم که به استناد ادبیات قدیم پشتو ازین تسمیۀ تاریخی ذکر نمائیم:
خوشحال خان پدر ادب پشتو موقعیکه میخواهد از اخلاق هموطنانش بدستور شعرای مشرق شکایتی نماید، این تسمیه را با نام روه یکجا آورده و میگوید:
هر چی شه د پشتونخواه دی حال ئی دا دی
هغو بدو ته ئی سوک وائی سر دی
(ص ۷۷۰ کلیات قلمی)
همچنان مرحوم پیر محمد کاکر که از ادبای زبردست قندهار و استاد شهزاده سلیمان جانشین اولین اعلیحضرت احمد شاه باباست در صحفۀ ۴۲ دیوان قلمی اش راجع بمدح یکی از شعرای پشتو می سراید:
لکه شعر دی د ده په پشتونخوا کی
بل به لز وی په وخت د افغان شعر
کذلک میان نعیم متی زی خلیل (از اولاد شیخ متی معروف مشهور به کلات بابا، مدفون وسط قلعۀ کلات) که از ادبای برزگ زبان ملی است در صحفه ۱۷۵ دیوان قلمی خویش گفته:
د زره ملک می د آشنا ستر گو خراب کر
که وهلی پشتونخواه دی سرو مغلو
به استناد آثار ادبی فوق گفته می توانیم که ملت پشتون در عصر سالفه کوهسار وطن عزیز خود را پشتون خوا نامیده اند، ولی چون مؤرخین و جغرافیون قدیم زیاده تر از خود آنها، نبوده و اگر بوده اند، یا متاسفانه از وطن و ملت خود دور افتاده و یا سبک تاریخ نگاری همسایگان را تعقیب نموده اند، بنابرین در تحریر تاریخ ووقایع کوهسار وطن این ملت شیر د را به اصطلاحیکه در بین همسایگان معمول بوده نام برده اند. والا خود افغانها بوم و زاد و کوهسار آزاد خود را پشتونخواه میگفتند، و می نوشتند، چنانچه در آثار ادبائیکه در بین ملت زیسته و از لسان و اصطلاحات خود شان واقف اند، همین نام ذکر شده که ما بطور مثال چند بیتی را از آثار ادبای معروف اقتباس کردیم تا خوانندگان محترم و کسانیکه به شئون تاریخی و ادبی وطن علاقمندی دارند، همین نام تاریخی وطن عزیز را شناخته وواقف باشند.
چون این نام بلسان قح ملی بوده و از اثری از السنۀ اجنبی دران پدید نیست، بنابران از هر طرف دلچسب و موزون تر است، ولی (خوا) پشتو با (خواه) پارسی مورد اشتباه نشود، زیرا که در پشتو(خوا) بمعنی طرف و مسکن و موطن بوده است که عینا اسم (پشتونخوا) همان مرام (افغانستان را افاده میکند و نامی است که اجداد و گذشتگان ما پیش از شهرت اسمای دیگر، بزبان ملی وطن خود را بدان نام می شناختند و برای ما و نژاد اینده پشتون خالی از دلچسپی نیست (۳)