ارباب انواع اهالی قدیم نورستان

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

سلسله جبال هندوکش که از شمال شرق بطرف جنوب غرب تقریبأ از وسط مهمان میگذرد نه تنها خط مرتفع سنگی و تیرپشت ستون فقرات کشورماست؛ بلکه تیغه های بلند و دره های پیچ درپیچ و ژرف آن نگه دارصافترین عناصرعرقی و محافظ قدیم ترین واصل ترین خاطره های کلتوری و فرهنگی و تهذیبی دیارما میباشد.

دردامنه های جنوب شرقی این سلسله جبال مرتفع درموازات شمال علاقه ننگرهار و درحصص شمالی خطیر رودخانه کنرعلاقه کهستانی افتاده دشوارگذر و پرجنکل که امروز بنام نورستان و 85 سال قبل به نام(کافرستان) یاد میشد و این تسمیه اخیر در 4 و 5 قرن قبل هم به شهادت مدارک مورد استعمال داشت.

حصص شرقی این علاقه وسیع کوهستانی را(بلوز)وقسمت های غربی آنرا(کتور)میگفتند وامروزمیتوان این دو حصه را از نظرمجاورت خاک و تعلقات اداری بصفت (نورستان اسمار)و(نورستان لغمان)یا نورستان شرقی و غربی یاد کرد.

نورستان که به مفهوم عام جغرافیائی دامنه های جنوبی هندوکش شرقی را در برمیگیرد باداشتن اقلیم کهستآنی دشوارگذار تقریبأ درتمام ادوارتاریخ سرپوشیده و کناره مانده وآنزوا وکناره بودن از راهای بزرگ مراودات سبب شده است که عرف و عادات و معتقدات پارینه با مظاهر فرهنگی و تهذیبی و ادبی درآنجا بصورت اولیه و قدیم خود بدون امتزاج اصناف و پاک محافظه شود؛ نورستانی های امروز وکافرهای قدیم هندوکش بقایای آریائی ها هستند که در وطن اصلی خود باقی مآنده ومانند برخی قبایل دیگر ازمهاجرت خودداری کرده اند.نورستانی ها در دوره های باستان معتقدات و مجموعه ارباب انواعی داشتند که دراصل مبداء با معتقدات اولیه کتله هند واروپائی و هند و آریائی بی ارتباط نبوده و مانند آریائی های عصرویدی مجموعه ارباب آنواع داشتند که درآن عناصرطبیعی نقش مهمی داشت و سپس اصلاحات و تحولات زرواستر(زردشت)که روح وحدانیت خدای واحد و بزرگ و برترهم رسیده بودند.این خدای بزرگ را بنام امرا میخواندند.

القستن که در زمان سلطنت شاه شجاع سدوزائی با مهمان تماس پیدا کرد و معقتد بود که(این کافرها به هیچ دینی شباهت ندارد معذالک به وجود خدای واحد معتقد هستند و اورا(امرا)یاسوکوی و گوری مینامند دهکده زیاد اصنام را که نماینده پهلوانان زبان قدیم میدانند ستایش میکنند این اصنام یا سنگی یا چوبی است و مذکر و مونث دارند و مجرد یا سوار برمرکبی نمایش میدهند. برخی دیگراز نویسندگان اروپائی مانند جنرال کورت آنگلیس نظریات الفنستن را تائید نموده و خدای بزرگ کافرها را(امرا) یا (امرای )یاد کرده است.

یکی ازمولفان فرانسوی درکتاب اسطوره های آسیائی مفاله ئی راجع به معتقدات قدیم نورستانی ها نشر کرده که خلص آن همان مطالبی است که شرح یافت.

آنچه بالا گفتم خودم نیز ازمسافرت ها درنورستان و درتماس با نورستانی ها درکابل شنیده ام و کتاب نورستان تالیف جنرال محمد صفروکیل غرزی اززبان خود یک نفرنورستانی واقف ومطلع معلومات ثقه تری بدست میدهد.

آنچه مسلم است این است که کافرهای قدیم خداوند عالم و خالق کاینات را بنما(امرا)یادمیکردند وبه اصطلاح عامیانه زبان خود او را(سورمیوک امرا)یعنی(امرای کلاروی)میخواندند و او را به شکل وصورت انسان ولی به تناسب فوق العاده بزرگ تصور می نمودند.رب النوع جنگ درمجموعه ارباب آنواع قدیم کافرها مجهول نبود و او را (کیش)میخواندند.این گیش معادل(اندرا)رب النوع جنگ آریاهای ویدی بود ومن حیث کارنامه های فوق العاده پهلوانی میتوان او را به(هرکول)یونانی یا(رستم زابلی)مقایسه کرد.

(امرا)و(گیش]درمیان ارباب انواع قدیم کافرها نقش مهمی داشتند برای آنها در دامنه های کوهای(مزیج)یاقربانگاه وزیارت ها ساخته بودند که بنام های(امره تا)و(گیشه تا) یاد میشد؛ برای امرا مثلأ ماده گاو وبرای گیش نربز قربانی میکردند؛ درکتاب جنگ نامه محمد درویش خان غازی که درحدود چهارصدسال قبل از زمان محمد حکیم میرزا نواسه بابر در دره الیشنگ لغمان نوشته شده بکرات ومرات از سه تن مقدسان به نام های(پانداد)شروی لاماندی بصورت تثلیث یاد شده و کافرهای دره علیای الیشنگ درجنگ ها علیه مسلمآنآن ازین سه تن استعانت میکردند، از فحوای عبارات کتاب واضح معلوم میشود که سه تن مذکور درمعتقدات نورستانی های قدیم حتی درچهارصد و پنج سال قبل هم مقام مقدس داشتند.

خلاصه کلام این است که کافرها اجداد نورستانی ها بحیث کتله ازآریائی های هندوکش مانند سائرقبایل آریائی دراصل مبداء مجموعه ارباب انواع داشتند وبا تحولات عصراوستائی (امرا)مقام برتر و ممتاز و عالی پیداکرد وانعکاس همین برتری بشکل خدای واحد درمعتقدات آنها راه یافت وسائرارباب انواع مثل رب النوع جنگ و غیره بشکل پهلوانان اساطیری درآمدند وبا انحطاط روش فکری درقرون وسطی درانزوا درقلل کوها و قعر دره ها بی نظمی هائی درمیان آمد و شبه تثلیث افکاری درعقاید آنها پیدا شد که انعکاس آنرا اقلاد درنورستان لغمان درچهار یا پنج قرن قبل مشاهده می کنیم.

9/8/41