تحول تاریخ گویی از تعمیت بتصریح
در سطور گذشته در حدودیست نمونه مختلف تعمیت تاریخی را بین قرن (۴و۹) از عصر رودکی تا سنایی نشان دادیم و از آن بر می آید که هنر تاریخ گویی به تعمیت های سر پوشیده عددی در ادبیات در سابقه داشت، ولی در عصر سنایی برخی از نمونه های تصریح تاریخ گویی هم در دست داریم و معلومست که سنت قدیم سر پوشیدگی و اختفا به صراحت گرائیده است و مثال این صراحت در قصیده سید حسن غزنوی شاعر معاصر همضر سنایی دیده میشود که در سال فتح بهر امشاه غزنوی بر حکمدار سوری غور (محرم ۵۴۴ ه ق )ساخته است:
دوم روز محرم سال برث+ م+دالحق
بر امد نامور فتحی کزان گویند تا محشر
(نسخه خطی دیوان سید حسن ۷۲)
بنگرید : در حالیکه سنایی و مختاری تواریخ وفات چندین تن از رجال معاصر خور پیچیده به انواع ابهام و اختفا در تعمیت های مکتوم سر پوشیده گفتندی سید حسن با صراحت تام بدون کدام ابهام و پوشیدگی سال فتح بهر امشاه راث ۵۰۰+م ۴۰ +دم ۵۴۴ ه ق در یک بیت گفت که آنرا به هیچ صورت معما نتوان شمرد باری این سنت در قرن ما بعد روش متبع شاعران گردید و ما میبینیم که سال وفات خواجه حافظ را بچنین بیان ساده و صریح در بیتی گفته اند:
چو در خاک مصلی یافت منزل
بجو تار بخش از «خاک مصلی»
که مجموع عدد حروف «خاک مصلی «, به ابجد=۷۹۱ ه ق است .
ادوار برون ، تاریخ ادبیات از فردوسی تا سعدی ۱۰۷)
در عصر جامی این صراحت و ساده گویی تعیین تاریخ و قائع رواج داشت چنانچه تاریخ وفات اورا معین اسفزاری چنین گفت:
روز جمعه از محرم هژد هم
رفت جامی سوی شوق الیه
با خرد گفتم که ای از کاینات
یافته تقدیم خلقت من بدین
یاد کن تاریخ او با خلق گفت
«یاد جامی رحمت الله علیه »
که مصراع اخیر یاد۱۵+جامی ۵۴+رحمت ۶۴۸+ الله ۶۶+علیه ۱۱۵- ۸۹۸ه ق است و هیچ اشکالی ندارد.
همین اسفزاری گوید: تاریخ وفاتش (جامی) را تامل نموده شد از نام و القاب و نسبت شریفش (مولانا نور الدین عبدالرحمن جامی سر نهاد) مستخرج میگردد(روضات ۲ر۲۴۰)
مرتب و ناشر روضات الجنات ( کاظم امام) درهامش این متن می نویسد: مرا فی الاصل . اما این عبارت بدون تردید مغلوطست و بحساب جمل مطابق با تاریخ وفات او نمیباشد و تصحیح آن میسر نگردید(ص ۲۴۰م)
این ماده تاریخ هم واضح و روشن است و بدون تردید صحیح و با حساب جمل هم مطابق است و تصحیح نمیخواهد منتهی ناشر موصوف ملتفت نشده آنرا مغلوط پنداشته است.
بنگرید : ارزش ابجدی کلمات مولانا۱۲۸+ نورالدین ۳۵۱+ عبدالرحمن ۵ مهم جامی ۵۴=۸۹۸ است اگر سر مولانا (م=۴۰) را بدلالت (نهاد) از آن تفریق کنیم باقی ۸۹۸ ه ق می ماند که سال وفات اوست و هیچ اشکالی و ابهامی و غلطی ندارد.
در عصر جامی چون تاریخ گویی از پرده تعمیت و ابهام بر آمده بود خود حضرت جامی هم با صراحت در تاریخ ختم اشعة اللمعات شرح بر لمعات ابراهیم عراقی گوید.
به آثام هستیست جامی اسیر
محا الله آثار آثامه
بتسو بد این شرح توفیق یافت
مقرأ بزلات اقلامه
و اذ قال «اتممته» قد بدا
بما قال تاریخ اتمام
در مصراع سوم فعل متکلم مفرد اتممته بحساب جمل ۸۸۶ ه ق سال ختم تألیف اشعه است .