32

کنعان بن نوح

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل اول ، بخش انبیاء
01 January 1280

الدمشق           القفقاس                پلوکند            الارروا

اما مادرنوح قیقوس بود(۱)بنت برالیک بن متوشلح ازبرای آن اورا نوح خوانند،که نوحه بسیار کردی(۲)چون اوراوحی آمده به پیغامبری صدوپنجاه ساله بود وآنروز که سام بزاد،پانصد ساله بودودرمیان قوم خود یک هزار سال کم پنجاه سال بماند،آنگاه طوفان پدیدآمد.چون بگذشت شش صد سال بزیست وپس از طوفان عالم را تمام میان فرزندان خودقسمت کرد.بابل به سام داد،ترک وخزر وروم وناحیت شمال به یافث داد،درایام ضحاک باووحی پیغامبری آمدودرآنوقت صدوپنجاه ساله بود،درایام اوبت پرست بودند.یعوق ویغوث ونسرآن بتانست وپرواز اسمان کتابی نیامد(۳)واوخلق را بصحف آدم وشیث 

مسعودی طوری مینویسد که با مجمل تطبیق نمی شود،واقوال هردوجانوشته این کتاب مطابق نیست وبالاخره میرخواند در روضة الصفا طوردیگر می نویسد.چون اقوال تمام مورخان درین باره مشوش است،عینأ نوشته کتاب را نقل کردم واز تطبیق آن که نمیشود صذف نظر شد.

 حاشیه این صفحه (۱)طبری:قینوش یا قیوس بنت براکیل.تاریخ سیستان:قینوش بنت برکائیل بن محوائیل. 

(۲)درینجا به خط نوی که ماسوای خط متن است،حاشیه نوشته شده چنین:"آنکه نوح را مشتق از نوحه ویعقوب را ازعقب ویوسف را از اسف دانسته دور از صواب مینماید.اصحاب قصص،متفق اند که زبان تازی از اسمعیل علیه السلام پس بافواه افتاد،ازین وجه است ذبیح الله علیه السلام را کنیت ابوالعرب است،واین مقراست که نوح علیه السلام قبل از ابوالعرب بود،منه ۵۱۲

(۳) اصل:بیامد،ولی بقرینه مابعد نیامد درست است.

۱۹)                              طبقۀ اول                                                   انبیاء

وادریس دعوت کردی،ودرتوریة قصه نوح چنانچه بقرآن موافق(۱)آمده،وهمه خلق باتفاق ازنسل ویند،چنانکه خدای تعالی فرمود:وجعلنا ذریته هم الباقین(۲)وهمه خلق طوفان رامقراند،مگرپارسیان عجم وگبران هند(۳).

صحیح آنست که نوح علیه السلام برشریعت مستانفه مبعوث شد،وبنابرین صحت لازم باشد که بروی کتابی نزول بوده باشد،وغلبه ظن دران می آید که صابیان که در قرآن با ادیان دیگر ذکرایشان می آید،بردین اوبوده اند.بدین سبب در احکام شره حکم ایشان،حکم اهل کتابست.

اما آنچه اورا شریعت مستائفه بوده است،صاحب قصص نایی(۴)در مجموع خود نقل کرده است که بعثت اوبشریعت بوده است،وصحیح آنست،که عمرنوح یکهزاروچهارصدوپنجاه سال بود(۵).