جفد و بلبل
هم قفس ش حیف حیف
خرس و آهو هم نفس شد حیف حیف
دامن گل در کف خاری فتاد
انگبین قوت مگس شد حیف حیف
گلبینی کاز ناز و بشگفتی ببباغ
همنیشن خار و خس شد حیف حیف
از هوس خود را بچاه انداختم رهزن راهم هوس شد حیف حیف
آنکه بودی بیکسان را غمگسا
بیکسو بی دادرس شد حیف حیف
کشتی مقصد نیامد در کنار چشم من رود ارس شد حیف حیف پیش نادان قیمت در یتیم کمتر از ماش و عدس شد حیف حیف از قضا « محجوبه» شکر فشان همچو طوطی در قفس شد حیف حیف