حنیفی پنجشیری

از کتاب: یادی از رفته گان

زعشقت آتشی اندر دل دیوانۀ دارم

هجوم آباد سودا بیحلاوت خانۀ دارم

جنون تازی به آغوش خیالم ناز آمد

چو شبنم آب گشتم یکنفش پیمانۀ دارم

از آن نامم بشهرت میرسد در عالم امکان

حنیفی همچو عنقایم بخود افسانۀ دارم