32

مشهد سلطان معزالدين دميك، دهيك ؟

از کتاب: طبقات ناصری (جلد ۱/۲) ، فصل تعلیقات ، بخش ترجمۀ مؤلف
01 January 1280

نام این جای که مشهد ومقتل سلطان معزالدین است درنسخ طبقات ناصری باملاهای مختلف نوشته اند، درنسخه خطی من یکجاد میل، و دردیگرموارد (دميك) است، درمط وراورتی نیز چنین است، درین که مشهد این سلطان غيور(د ميك يا دهمیك) است،شکی نیست،ولی این جای کجا بود؟ سوالی است،که باید حل گردد وموقعیت جغرافیائی این جای تثبیت یابد:

ازهمه اولتراین واقعه را درتاریخ ابن اثیرمطالعه می کنیم، چون وی به عصروقوع این فاجعه نزدیکتراست،وکتاب خود را در (۶۲۸ ه) نوشته، بنا بران قولش نيزدرین مورد ثقه ترخواهد بود،وی گوید«شب نخستین شعبان (۶۰۲ھ) بود،که ابو المظفرمحمد بن سام غوری پادشاه غزنه وخراسان ازلهاوربرمی گشت،و دروقت نمازخفتن بمنزل دميك کشته گردید .... چون این حادثه واقع شد، بزرگان پیش مؤيد الملك بن خوجا ( خواجه) سیستان رفتند ودرحفظ خزاین وامنیت کوشدیدند،و محله سلطانی را حرکت دادند، چون به فرشابور (پشاور) رسیدند، خلافی در بین آنها پديد آمد،غوریان می خواستند که از مکرهان به غزنه بروند، تا پادشاه بامیان بهاء الدين سام بر خیزد، وخزانه را تصرف کند،ولی تورکان میل داشتند تا ازراه سوران بروند،تا به مقرحکمرانی تاج الدين الدز که مملوك شهاب الدین بود نزدیکی جویند.زیرا که وی دربین غزنه ولهاور درکرمان(غیرازکرمان مجاورفارس) حکم داری می کرد، باين وسيله خواستند، تا خزاین مسلمان شور، بدست تاج الدین باز افتد،بعد ازکشمکش زیاد ازراه میکرهان روی بکرمان نهادند،ودرین راه بسبب تاراج وحمله های ( تیر اهيه سكنه تیر اه موجوده ) واوغا نہا محنت بزرگی را دیدند تا بکرمان پیش تاج الدین بازرسيدند .... (۱)

تاج الدين الدز(يلدوز) ازبزرگ ترین غلامان شهاب الدین بود،ونزد سلطان قربتی داشت و بعد ازشهادت سلطان خواست، که برغزنه

(۱) الكامل ،ج ۱۲ ص ۸۳


(۳۵۰)                                                      مشهد سلطان معزالدین                                         تعلیقات

تصرف جوید،بنابران خزاین سلطانی را بدست آورد،ومحفه شهاب الدین را بغزنه حرکت داد، ودر تربنی او را دفن کردند، که سلطان درحیات خویش بپاداشته، ودختروی راهم درانجا بخاك سپرده بودند، این حوادث تا(۲۲) شعبان سال (۶۰۲) پایان یافت (۱)

این بود خلص آنچه ابن اثير ( ۳۶) سال بعد ازشهادت سلطان شهاب الدین درالکامل خویش نوشته ودرین مورد قول منهاج دراج نیزباوی مطابقت دارد،زیرا منهاج سراج نیزاختلاف فريقين را با بازآمد وبسوی کرمان فکرمی کند (۲)

مورخان ونویسندگانی که بعد ازین راجع با اين حادثه چیزی نوشته اند،نام مقتل سلطان را بصورمختلف می نویسند،مثلأ ابوالفدا گوید: درشب اول ماه شعبان قبل ازنمازخفتن بعد ازعودت لاهوربمنزل (دمبل) شهادت یافت (۳) میرخواند(متوفی ۶۰۳ھ) گوید:که درمنزل (دميك) فدائیان او را شهید کردند،وعين دوبيت طبقات ناصری راهم نقل کرده (۴) غياث الدين خوندمیر(متوفی۹۴۱ ه ) نام این منزل را(دمنك) نوشته.و دوبيت مذکورراهم درینجا می آورد (۵)

محمد قاسم فرشته (رتهك ) نوشته و داستان اختلاف فريقين و گرفتی راه کرمان و دفن محفه سلطان را درحظيره دخترش درغزنه،ودیگروقایع رامانند ابن اثیروطبقات عينأ نقل می کند (۶) ولیم بیلا نگليس نویسنده مفتاح التواريخ (دهيك) نوشته و گوید.بدیهی است ازتوابع غزنی برکنارنیلاب (۷) قاضی فقیرمحمد ابن قاضی رضا(د يبك ضبط کرده (۸) وغلام حسین گوید: که دردیهی ازدهات غزنين شهید گشت (۹) وميرزا نصرالله اصفهانی (رتهك) را برساحل راست آب سند تعیین می کند (۱۰) درتذکره بهادران اسلام، (دهميك متصل سوهاوه ضلع جهلم پنجاب) نوشته شده، و دایرة المعارف اسلامی دمك ( Damyak: را برساحل دریای سند می داند (۱۱)

(۱) الكامل،ج ۱۲ س ۸۳ (۲) طبقه ۱۹ شرح حال سلطان علاء الدين محمد وطبقره (۱۸) احوال جلال الدین بن سام،(۳) الختصرفی اخیارالبشر، ج ۳ ص ۱۲(۴) روضة الصفاء ج ۴ (۵) حبیب السیر، ج ۲ ص ۱۵۶ (۶) فرشته، مقالت دوم ص ۱۰۴-۱۰۵:(۷) مفتاح التواريخ (ص ۵۱ -۵۲ ) (۸) مجمع التواریخ ص ۲۱۵ (۹) سيرالمتاخرین ج ۱ ص ۱۰۵(۱۰) داستان ترکتازأن هند، ص ۲۳۲ (۱۱) انسكلوپيدي آف اسلام ج ۲ ص ۱۳




تعلیقات                                                      مشهد سلطان معزالدین                                         (۳۵۱)

راورتی گوید: که مورخان را درين نام اختلاف زیاد است،برخی گویند، که کمی بطرف غرب کناره جهلم واقع بود، و بعضی آنرا برکنار نیلاب میدانند، وجمعی گویند: که بعدازاندوس برراه غزنه افتاده بود، ولی قول اول بصحت نزديك تر است، بریگس در ترجمه فرشته نوشته:که در برخی ازآثارمنثور(رمهيك) است و(رهتك) نیزضبط گردیده است (۱)

خلاصه: ضبط های مختلف این اسم چنین است:دمیل،دميك دمنك، ديبك،رتهک،دهميك،مهيك،دهيك، وازبین این ضبط ها همان (دميك) را که درابن اثیرواغلب نسخ طبقات آمده، بر گزید و می توانیم.

چند سال پیشتردرمجله کابل راجع باين موضوع مقالاتی نوشته گردید،که آرامگاه ومقتل سلطان را(دهيك) پنداشتند،که این دهي قريه است ،درعلاقه داری حصه اول اندړمربوط حکومتی کلا نغزنی که اکنون درآنجا لگن خيل اندړوبه تعداد (۱۶۰) خانه زیست دارند وگنبدی وحظیره درآنجا بفاصله (۶) کروه ازغزنی واقع است وهمین جای رامقتل ومزارسلطان انگاشتند (۲)

بعد ازآن دوست عزیزم آقای گویا که ازفضلای کابل است درص ۸۸۷ -۸۹۴) همان جلد مجله کابل مقالات مفصلی را درین موضوع سپرد قلم نمودند،که اقوال سابق الذکرمورخان را درآن نقل کردند.وگفتند:که مقتل سلطان (دهيك يا دهك) است،ودراثبات این مدعا مطالب ذیل را نیززیادت کردند:

۱۔ ابن اثیرومنهاج سراج که معاصربن سلطان اند،محل شهادت را(دهك) غزنه نوشته اند بنابران اقوال ديگرازدرجه اعتبارواعتماد ساقط است.

۲- دهك درآن وقت ازمنازل معروف غزنه بود،چنانچه اصطخری در(ص ۲۴۹طبع لبیدن) می نویسد:اززبنون تاسرروزن (سرروضه حالیه که در ۲۷ کیلو متری غزنه واقع است بسوی ارگون) يك منزل است، وازسرروزن تا حروری که بادی آنهم بسلطان منسوب است يك منزل است.ودربین این دومنزل یعنی سرروزن وحرورى نهريست موسوم به نیشك

(۱) حاشيت صفحه (۴۸۶) ترجمه طبقات ج ۱(۲) مجله کابل ص ۷۹۲ ج ۴ مقالت جناب یارمحمد خان تره کی



(۳۵۲)                                                      مشهد سلطان معزالدین                                           تعلیقات

(غالبأ نهرسرده موجوده) وبالای آن پلی ازآجربسته اند، ازحروری تادهك ورباط يك منزل است، ازحدود دهك ورباط دشت شروع گرديده،بمنزلیکه موسوم به (شوراب) است منتهی می گردد.

ابن حوقل ومقدسی نیزمی نویسند: دهك منزلی است ازمنازل ما بين زرنج و بست که درحدود زابلستان است( ابن حوقل ص ۳۰۵ مقدسی ص ۵۰ )

٣- این دهک همان دهکی است،که شاعرمعروف مسعود سعد سلمان مدت هفت سال دریکی ازقلاع محکم آن محبوس بود چنانچه گوید:

هفت سالم بود سوودهك                 پس ازانم سه سال قلعه نای

پس از روی این همه مآخذ وتشريحاتیکه دربالامذکورآمد،این نتیجه بدست می آید،که مشهد واقعی سلطان نامداردرقريه دهك غزنی است،ولی مدفن وی درغزنی واقع است (۱)

موجز نگارش دوست فاضلم آقای گویا این بود که نوشته آمد، ولی مر ادرین مورد فکر دیگری است که درسطورآينده شرح میدهم.

دهيك موجوده (۶) کروهی غزنه راهمان (دهك ) مسعود سعد سلمان وابن حوقل ومقدسمی پنداشتن محل تأمل است،زيرا البیرونی که ساکن غزنه بوده و اکثر امکنه و مقامات را بچشم خویش هم دیده است، در الصيدله گوید: که اسطوخودوس از لنجستان به غزنه آورده می شود که دربین پرشاوروارض هند درمیان جبال افغانيه بطرف دهك واقع است (۲) و در جای دیگر همین کتاب می نویسد: زرنب اوراق خوشبویی است، که ازلنجستان بين دهك و پرشور آورده می شود (۳)

پروفيسورزکی ولیدی توغان ایستاد تاریخ دارالفنون استانبول که انتخاب آثار البيرونی را تحشیه وادع کرده،درحاشيت الصيد که گوید:که دهن عبارت ازدایکار(دکه)موجوده است،که برسرحد افغانستان درراه پشاورواقع است.

پس (دهک) غزنه راکه در(۶) گروهی این شهر اکنون واقع است، نمی توان مقتل سلطان پنداشت،چه این سخن با قول ابن اثیرومولف طبقات نقیض می افتد،با این معنی که سلطان در(دميك) شهید گشت،بعد ازآن محفه وی را ازپشاوروکوههای تیره ومساکن اوغان به کرمان

(۱) مجلة کا بل ج ۴ (۲) الصيد له ورق۱۸ (۳) الصیدله ، ورق ۶۶۔



تعلیقات                                                         مشهد سلطان معزالدین                                         (۳۵۳)

آوردند،وازآنجا به غزنه. پس چه طورمی توان قبول کرد، که (دهيك ) موجودہ غزنی همان دهك مسعود سعد سلمان باشد؟ چه اگرهمین )دهيك) را به قتلش بدانیم،بردن محفة سلطان را باید از غزنه بطرف هندوسواحل آب بند قبول کنیم،زیر اگرمان وجبال تیراه و اوغانیه و بازهم کرمان محل حکمرانی تاج الدين بعد ازهمين ده يك طرف شرق شمالی.قاصى ناحيت های غزنه واقع است،راه عبورومرورازغزنه بلاهورهم باید همین راه به سمت جنوبی موجوده و تهل باشد، پس بلاشبهت وریب بقول ابن اثیرومنهاج سراج باید(دميك) مشهد سلطان ماسوای (دهيك )کنونی غزنه ودهيك مسعود سعدسلمان و (دهك) البيروني باشد.

على اي صورة ازروی تحقیقات تاریخی گفته می توانیم:که (دميك) بقعه عليحده بود برکناردریای جهلم،که سلطان را در انجا کشتند،بعد ازآن محفه اورا ازراه جبال تیراه بکرمان وازآنجا بغزنه آورده اند،واین سخن وقتی روشن ترخواهد گشت که تعليق جداگانه مرا درتعیین موقعیت کرمان بخوانید (ر: ۳۷)

مخفی نماند:که يك (دهك) دیگر،طوریکه ابن حوقل ومقدسی ذکرکرده اند،وموجزاقوال آنها درسابق نقل افتاد، بين زرنج و بست واقع وازقلاع. زابلستان بود، که عین همین جای راگردیزی نیزدرشرح جنگهای محمود با سیستان وخلف بن احمد در وقایع سال (۳۶۳ه) ذکر می کند، گوید: که سلطان ازخلف پرسید که کجا خواهی تا درفرستمت؟ مخلف گفت بگوزگانان! او را آنجا فرستاد،ومرك اميرخلف دهيك بود(۱)

ولی همان دهکی که البيرونی ذکر کرده، وسمعانی نیزدرانساب خویش آنرا درهند دانسته،سوای (دميك) مشهد سلطان معزالدین خواهد بود.وشاید (دهك) مسعود سعد سلمان نیزموضعی باشد،که البيرونی وسمعانی نوشته اند،اما (دهك)گردیزی ومقدسي وابن حوقل كه بين بست و زرنج واقع بود،نمی توان با اين دهك ثغورهند خلط گردد طوریکه اکنون واضح است دميك ( باملای هندی دهميك) منزلی است متصل سوهاوه ضلع حهلم پنجاب (۲) که تاکنون هم به همین نام مسمی ومشهوراست،وباوجود اين تحقيق موردی باقوال دیگرنیست.

(۱) زين الاخبار : ص ۲ه (۲) تذکر به دوران اسلام ص ۲۱۹ ج ۲




(۳۵۴)                                                    شل، سیلی، کرمان                                                  تعلیقات

ونویسنده این سطور همين دهميك را دیده ام، و درا نجا تلی است که مردم تاکنون هم آنرا همان مشهد سلطان شناسند وزیارت کنند.