مدر و موی
منهاج سراج جوزجانی در طبقات ناصری گوید که: سبکتگین بحدود بلخ دردبه (برمل مدوری یا مادروموی یا مدوری یا مدربوی یا بارمل مادروی ) فوت شده و نام این دیه باختلاف نسخ خطی بطور بالا آمد و راورتی درترجمه خود همه را ذکر کرده است و گوید که درنسخه ترمذ هم نوشته شده .
ابن اثیر درالکامل (ج ۹-ص ۵۴ )گوید:سبکتگین در بلخ میزیست و بسبب طول مرض بغض تبدیل هوا بطرف غزنه حرکت کرد و در راه بلخ و غزنه از جهان رفت و میت وی را بغرنه آورده درآنجا دفن کردند .ابن خلدون (ص ۶۳۳ –ج ۴)و بستانی دردایرة المعارف خود (ص ۹ –ص ۴۶۴ )مخصوصآ قول ابن اثیر را نقل میکند و هیچ یکی موقع انتقال وی را اشارتی نکرده اند گردیزی (ص ۴۵ ) نیز عزیمت امیر سبکتگین را از بلخ بغزنین مردن او را در راه اشاره میکند ولی جای مردن را ذکر کرده اند وفات سبکتگین را به ترمذ نوشته اند(۱) چون مورخین دیگر مانند گردیزی و ابن اثیر و غیره به موقع فوت امیر سبکتگین اشارتی نکرده اند بنابرآن باید گفت:که ماخذ فرشته درتعیین جا ی انتقال سبکتگین بترمذ نیز شاید هیمن طبقات ناصری باشد زیرا محمد قاسم در دیباچه کتاب آنرا ازماخذ خود میداند. چون در یکی از نسخ راورتی ترمذ نوشته شده بنابران به یقین اقرب است که درنسخه ماخذ محمد قاسم هم شاید (ترمذ )نوشته شده بود.
یکی از مؤرخان معاصر دوکتور محمد کاظم .درکتابیکه بر حیات سلطان محمود نگاشته نیز بدون نحقیق همان (مادر و موی ) متن ترجمه راورتی را محلوفات سبکتگین می نویسند(۲) ولی به عقیده نگارنده این همه بصحت نزدیک نیست زیرا که ترمذ بین راه بلخ و غزنه واقع نبوده و شهر بود بز ساحل ماورای جیحون چنانچه حدودالعالم (ص ۶۶) گوید: "شهریست خرم و برلب رود جیحون نهاده ...." و بقایای تاریخی ترمذ تاکنون بهمین نام معروف و محاذی بلخ وولایت مزار بر آنطرف آمو یه افتاده و شهرکی است که به همین نام یاد میشود ونگارنده سطور آنرا در زمستان سال ۱۳۲۴ ش دیدم اگر بقول فرشته این شهر را محل وفات سبکتگین بدانیم این قول مؤرخانسابق که وی در بین بلخ وغزنه مرد نقض میگردد .پس باید سراغ جایی را که سبکتگین در بین بلخ و غزنه در ان مرده باشد ازبین قرا و مواقع موجود جستجو کرد و دراین مورد نویسنده سطور بعد از تجسس و تحقیق بدین نتیجۀ ذیل رسید:
۱-درحدود جنوبی بلخ به جنوب شرق مزار شریف موجوده به فاصله (۲۰-۳۰) میل درمنطقه کوهستانی که در حدود پنج هزار فت از سطح بحرکاین است قریه ایست .که اکنون آنرا مارمل یا مارمل گویند عین برجادۀکوهستانی واقع است که از آنجا به طرف بامیان و کابل روند و بهمین مناسبت کوچه در شهر مزار بنام (کوچۀ مارمل ) نامزد است که گذرمذکور با آن طرف شهر افتاده که مردم از آنجا بسوی مارمل آیند ولی این راه اکنون به سبب دشواری متروک گردیده و عراده رونیست یاقوت نیز این جای را ذکر کند و گویند: (مارل بالفتح ثم السکون قریة فی جبال نواحی بلخ (۲) چون درنسخه های خطی طبقات ناصری نام قریه یی که سبکتگین در آن جاه مرده نزدیک باشکال مارمل مرمل شده پس میتوان گفت:جه جای مردن آن پادشاه همین دیه باشد که تاکنون هم آنرا مرمل یارمارمل گویند چون این راه کوهستانی از بلخ به بامیان نزدیک ترین راههاست شاید در آنوقیتکه عراده ها وسیله حمل و نقل نبود مردم ازین راه به بامیان آمد و شد میکردند.
۲-یکراه دیگری نیز از بامیان به سوی ولایت مزار وبلخ میرود که در بین کوهستان صعب المروری میگذرد برجادۀ موجوده عراده رویکه از پروان و دره غوربند (غوروند سابق ) و کوتل شیبر میگذرد و بعد از آن به (دوآب ) میرسدراهی بسوی بامیان جدا میگردد تا حدود بامیان جاده عراده رو موجود است و بعد از آن در بین کوهسار بر اسپ یا پیاده میتوان رفت راه در از عراده رویکه کنون مورد استفاده است از دره شکرای در بطن کوهسار هندوکش گذشته به دو آب و دوشی و کیله گی و بالاخره به پلخمری و ایبک میرسد.
ازآنجا بسوی مزار بلخ در دشتهای وسیعی بعد از طی کوهسار تاشقرغان میگذرد ولی راه دشواریکه ا زحدود دو آب دامنه های هندوکش به بامیان میرود و از آنجا ذریعه یکراه کوهستانی بطرف شمال شرق به ایبک سابق الذکر می پیوند دراز بامیان ایبک منازل ذیل موجود است:
۱-بامیان
۲-سیغان
۳-کهمرد
۴-مدر
۵-رویی
۶-خرم وسارباغ
۷-ایبک
درنامهای منازل اگر (مدر)و (رویی ) را یکجا بنویسیم (مدورویی ) میشود و بصورت ضبط نسخ خطی طبقات نزدیکی میرساند و میتوان گفت که سبکتگین از بلخ به ایبکک آمده و از آنجا میخواست از منازل سابق الذکر بسوی بامیان بگذرد و هم درینجا بدنیای دیگر انتقال کرده باشد.
والله اعلم بالصواب