32

ترجمه موفقه ۱۸۷۳ بین گرینول و گورچاکوف

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل چهارم ، بخش حوادث سیاسی افغانستان

از طرف ارل گرینول به لارد لوفتس وزارت خارجه ۲۴ جنوری ۱۸۷۳م

آقای من! حکومت علیا حضرت ملکه بریتانیۀ تجاویز ارسالی ۷/۱۹ دسمبر ۱۸۷۲م پرنس گورچاکوف را با ضمایم آن که بتاریخ ۱۷/۲۹ دسمبر ا از طرف سفیر کبیر روسیه بمن فرستاده شده بود با دقت تمام مورد مطالعه قرار داد. حکومت عليا حضرت ملکه با کمال مسرت لهجۀ دوستانه و شگفتۀ آنرا با همان احساس دوستانه تلقی کرده و به نامه ۱۷ اکتوبر خویش بوسیلهٔ شما نظریات حکومت متبوع خویش را در بارۀ خطوط سرحدات متصرفات امیر شیر علی حکمران کابل را به حکومت روسیه تقدیم داشتم. حکومت علیا حضرت ملکه با کمال رضامندی میبیند، که دولت امپراطوری روسیه با خطوط سرحداتیکه امیر شیر علی مدعی آنست موافقه دارد و احساسات دوستانه امپراطوری درین مورد نیز چنین است. بنا بران خاطر شما را به نامه ۱۷ اکتوبر ۱۸۷۲ خود متوجه میسازم. در نامۀ پرنس گورچاکوف راجع به بدخشان و ملحقات آن از واخان اشعار داشته بودند، که دولت امپراطوری روسیه

سر یقین دارد، که بدخشان و مربوطات آن ابداً داخل کشور امیر شیر علی نبوده و نه جزو خاک افغانستان شمرده شده بود. درین باره دولت ملکۀ بریتانیه میگوید: که امیر مذکور قبلاً بر بدخشان تصرف جسته و آنرا فتح کرده است، که اکنون تمام سران و مردم آن نواحی حکومت ویرا شناخته و قبول داشته اند، و طوریکه میخواهد بران سر زمین حکم میراند، و باتکای این حق از طرف خود نایب الحکومه ای را بدان اراضی فرستاده و مالیات معینی از او میگیرد و اداره عمومی و مالی هم با و تعلق دارد، و نیز امیر خود را ذی حق میشمارد که این ترتیب را که برای یکسال مقرر شده بر هم زند و بدخشان را مستقیماً به كابل ضم سازد، و مالیات این سرزمین را با مالیات دیگر ولایات افغانی مخلوط گرداند. و بنا بران دولت بریتانیه نمی تواند در چنین اوضاع به نفی حق حاکمیت کامل و تمام امیر بر بدخشان بپردازد، چون کار فتح و مطیع ساختن تمام ولایت مذکور اکنون تکمیل شده، معقول نیست که حق حاکمیت تام امیر بدخشان رسماً شناخته نشود. و این سر زمین را جزو تمام زمین های جنوبی دریای آمو که حق حاکمیت امیر بران رسماً اعتراف شده نشماریم. حکومت علیا حضرت ملکه به برخی از اشارات این مکتوب دولت روسیه که اکنون جواب آنرا میدهم ملتفت بوده و میداند که روسیه با الحاق بدخشان و واخان به حکومت امیر بدین سبب مخالف است که اگر این سر زمین در تحت اداره و اختیار افغانستان آید، برای صلح و سلام آسیای میانه خطری خواهد داشت و امیر را تشجیع خواهد کرد که در آینده نیز متصرفات خود را در ممالک همجوار توسیع دهد ولی من در نامۀ ۱۷ اکتوبر ۱۸۷۲م خود توضیح داده ام که حکومت هند مؤفق شده تا با امیر کابل تعقیب چنین یک پالیسی را بقبولاند که برای حفظ صلح و سلام در کشورهای مربوطه خیلی مفید باشد، و حکومت علیا حضرت ملکه تصور نمیکند که ازین سفارشات حکومت هند نتیجه مطلوب بدست نیاید. حکومت علیا حضرت ملکه با دلایل قوی منافع برسمیت شناختن سرحدات افغانی را از طرف بریتانیه کبیر و روسیه با امیر خاطر نشان خواهد کرد و او را از تجاوزات آینده باز خواهد داشت و همواره درین باره از نفوذ خویش کار خواهد گرفت.

اما دولت بریتانیه این را نیز بخوبی میداند که اگر فرضاً بدخشان و واخان که اکنون جزو متصرفات امیر شمرده شده از دست وی کشیده و به انگلیس و روس یا یکی از ایشان داده شود و یا بکلی به سران محلی آزاد گذاشته شود، در هر صورت امیر به نیروی لشکری متوسل گردیده و دعاوی خود را دران باره پیش خواهد برد، و هم ممکن است درینوقت حکومت بخارا نیز بکوشد که در مقابل افغانان مقاومت کرده آن سر زمین را باز بگیرد و درین صورت حتماً امنیت آسیای میانه مختل خواهد شد و موقع تصفیۀ قضایای بریتانیه و روس که امید حل آن میرود از دست خواهد رفت، و اگر چنین شود یقیناً برای طرفین ناگوار خواهد بود.

حکومت علیا حضرت ملکه بریتانیه متحسس است که دولت امپر طوری روسیه این موضوع را بدون تعصب و بی غرضانه مطالعه کرده و همان حقوق امیر شیر علی را که من در مراسله اکتوبر خود خاطر نشان نموده ام، اعتراف و تصدیق خواهد نمود. تا بدین وسیله از اعمال وحشیانه که خاطر اقوام آسیای میانه را آشفته میدارد، جلوگیری بعمل آید. و نیز اختلافات معینه طرفین در بارۀ سرحدات مرتفع گردد. حکومت علیا حضرت ملکه خواهش دارد، که مسئله سرحدات افغانستان که از مدتیست زیر مذاکره و مطالعه است بزودی بحل نهائی خود برسد.

جلالت مآب شما این نامه را خوانده و یک نسخه آنرا به پرنس گورچاکوف بدهید.

امضا: گرینول