عقاید عصر آریائی
آریائیها در مراتب اولی و قدیمترین روزهای زندگانی خود در "آریانا ویجو" و بخدی از دین و آئین به معنی اصل کلمه هیچ نوع آن را نمی شناختند اما طبعاً مناظر زیبا و قشنگ طبیعت و قوه های محیرالعقول و عجیب آن در ایشان تاثیر نمود. آفتاب ایشان را گرم میکرد، ماه سیاهی شب را به نور نقره فام خود روشن می ساخت، ستارگان در دل شب با تلالو و اشکال الماس نمای خود ایشان را واله می ساخت رعد و برق از ماورای لایتناهی فضا آنها را تهدید مینمود ظلمت خوف انگیز شب چون فرا میرسید طبعاً ایشان را افسرده می ساخت و باز دمیدن صبح سپیده شفق، طلوع آفتاب و حرارت منفعت بخش آن روح تازۀ در ایشان دمیده افکار سیاهی را که از تهدید شب عائد شده بود درو می نمود به همین نوع مناظر بدیع و شگفت آور طبیعت و تغیرات دایمی صحنۀ آن دائماً ایشان را بخود مشغول ساخته یکنوع جذبه در آنها تولید میکرد چنانچه همین جذبه است که آهسته آهسته نزد آریائیها در مراتب اولی حیات انبساط یافته شکلی بخود گرفت که آن را میتوان "احترام عناصر طبیعی" خواند. دین آریائی مربوط مظاهر طبیعی بود و امید استفاده از عناصر و ترس از آن طبعاً ایشان را مربوط به طبیعت ساخته آهسته آهسته نها را اول به احترام و باز به تمجید و توصیف قواهای طبیعی و ادار ساخت و از همین جا است که مرحله دومی در سیر مراتب مذهبی آریائی بمیان آمد و ازان پایان تر صحبت خواهیم کرد.
پیشتر گفتیم که از سرود ویدی نمیتوان به آسانی دین آریاها را به معنی اصل کلمه شرح داد. این موضوع اگرچه شرح و بسط زیاد میخواهد ولی بازهم به چند کلمه ئی میتوان گفت که سرود ویدی با وجودیکه در اثر احتیاج مبرم مذهبی بمیان آمده واجد قوانین و نظام و اصول و اساس وفروعات و مراسم مشخص یک دیانت معین نیست بعضی از مدققین به این موضوع اشاره میکنند که در سرودها آثار دیانت های مختلف دوره های قبل التاریخ آریائی تاثیر افگنده و بصورت پرا گنده مظاهر آنها معلوم میشود. روی همرفته در دیانت آریائی در عصر ویدی مخصوصاً در عصر "ریگ وید" یکعده قوای سری مظاهر عناصر طبیعی بنام های "وارونا" ( آسمان پرستاره )، اندرا (رب نوع رعدو جنگ)، سور یا میترا (مهر آفتاب) اگنی (آتش) سوما (مشروبی که از گیاه کوهی و شیر و عسل ساخته میشد) ماروت (باد)، آسمان، زمین، شفق، شب، روز ستارۀ صبح و شام وغیره وغیره اسم برده شده هکذا درین ردیف اسمای بعض شاهان هم تذکار رفته که اشاره به احترام و پرستش اجداد میکند مبداء و اصلیت شخصیت های مذکور آنقدرها روشن نیست و داستانهای مربوطۀ آنها قسمت های متضادهم دارند معذالک سرودها روی همرفته در توصیف و ستایش آنها و قف شده و معلوم میشود که آریاهای عصر ویدی عناصر طبیعی را نام ها و شخصیت معین داده و آنها را با داستانهای کهن پرستش اجداد مخلوط کرده اند.
آیا عناصر پرستی آریائی چه مراسمی داشت ؟ و این مراسم در کدام جای و محل معین انجام میگرفت یا نه؟ طوریکه پیشتر اشاره کردیم مراسم مذهبی آریائی آنقدر مشخص نیست که اینجا شرح یابد و اگر پارۀ مراسمی هم داشت مربوط به قربانی و نوشیدن سوها و پارۀ چیزهای دیگر بود که با شروط واساس معین مراسم کلی مذهبی را نمایندگی نمیتواند. قراریکه ظاهراً معلوم میشود میتوان مراسم مذهبی آنها را دو حصه نمود: یکی مراسم رسمی مانند قربانیها و صرف سوما و دیگر مراسم خانوادگی در قسمت اولی بیشتر ریشی ها و طبقۀ منور شرکت می جست و دومی در کانون خانواده روزسه یا پنج دفعه بعمل می آمد ریاست مراسم مذهبی در کانون خانواده متعلق به پدر بود و مادر و دیگر اعضای خانواده در آن شرکت میجستند مراسم دیگری در اوقات معینۀ سال در کانون خانواده صورت میگرفت. ریشی هائی که اصلاً از روی پیشه روحانی بودند فقط در بعض مراسم معینه خانوادگی مانند مراسم عروسی، وفات، و در دادن آتش در کانون خانواده جدید و غیره مداخلت میکردند
به این ترتیب گفته میتوانیم که آریاها برای اجرای مراسم مذهبی بنام معبد کدام محل مشخص ومعین دیگر نداشتند و چون مراسم مذهبی آنها مانند خود مفکوره آئین شان ساده بود معبد و عبادت آنها اشکال و تکلفی نداشت. بعضی مراسم قربانی که خارج خانه بعمل می آمد عموماً در یکی از نقاط قشنگ دامان طبیعت اجرا میشد. لذا این را هم میتوان گفت که دامان طبیعت معبد آنها و شنیدن تمجید و توصیف عناصر طبیعی و کار نامه های خارق العادۀ اجداد عبادتشان بود.
قربانی یکی از مشخصات آئین آریائی عصر ویدی است و آنرا یکنوع مجبوریت و قرضی تلقی میکردند که ادای آن بر هر فرد و خانواده لازمی و حتمی بود زیرا تصور میکردند که به این ذریعه ارباب انواع در حل مشکلات با آنها شریک شده و طرفین از آن بر خواهند خورد چنانچه درین مورد می میگفتند:
"قربانی کنید تا ارباب انواع غنی شوند آنگاه شما را مستعد وغنى خواهند ساخت... از غذا موجودات پیدا میشود، از باران، غذا بمیان می آید و از قربانی باران میخیزد... کسیکه به گردش این عراده کمک نمیکند ین سزاوار زندگی نیست."
درین شبهه نیست که آئین ساده و ابتدائی آریائی با تحول تدریجی مراتب مختلف را پیمود و قواهای طبیعی آهسته آهسته در مخیلۀ آنها صاحب شخصیت و نام ونشان وصفات و سجایای علیحده گردیده است. از خلال سرو دها اینطور هم حس میشود که مجموع تمام عناصر مفید و نورانی را "دووس Davos" یعنی "ذرات در خشان" میگفتند و در اکثر زبان های هند واروپائی نام "خداوند" (ج) از همین کلمه با جزئی تغیراتی بمیان آمده و در پښتو مفهوم لغوی آن به شکل (ډیوه) یعنی چراغ باقی است "دووس" کلمۀ بود که به آن بلا استثنا تمام ارباب انواع ومظاهر مفید و نورانی طبیعی را یاد میکردند و حتی قوۀ مافوق کل را بنام "دووس پاتر Dyeus Pater" مسمى حتی در دورۀ ویدی هم موضوع وحدانیت خداوند (ج) را حسن نموده بودند. بهمین اساس بعضی از مدققین اظهار میکنند که آریلها اگرچه در ظاهر امر قوای طبیعی را تمجید و ستایش میکردند بالواسطه خالق کل آنها را هم میشناختند. "مستر داس" در اثر خود موسوم به "ریگ وید یک کچر" تحت عنوان "وحدت در تعدد" درین موضوع به تفصیل وارد شده و اظهار میکند که در سرود ریگ وید تعدد اسمای ارباب انواع مثلاً: اندرا، میترا، وارونا ٠ ا کنى وغیره نام های مختلف یک ذات واحد است مشارالیه درین مورد نظریه "مستر گریفت" را چنین میآرد: "نامهائی که شعرا ذکر کرده اند همه در حقیقت اسمای یک ذات واحد است که قدرت ما فوق کل را تشکیل میدهد و از خود مظاهر مختلف دارد." مستر دای بعد از ذکر فقرات متعدد متن سرود ویدى تحت عنوان پراجیاتی که در ریگ وید بنام "هیرانیه گربها" ذکر شده و معنی تحت اللفظی آن ه"سته طلائی" است سرود ذیل را می آرد که از آن مفهوم وحدانیت و یگانگی ذات خداوندی روشن میگر ددو ترجمۀ آن قرار اتی است:
"در شروع خلقت نوری تجلى کرد. او ما لک تمام مخلوقات است. او زمین و آسمان را آفرید. ایا او آن نیست که قربانی های خودرا به او تقدیم کنیم؟ او که نفس داد، او که قوت بخشید اوامرش راهمۀ ارباب انواع میپذیرند. سایه او فنا ناپذیر است. آیا او آن نیست که قربانی های خود را به او تقدیم کنیم. او که در سایه عظمت خود یگانه پادشاه ذی روح و جنبندگان است. او که بر انسان و حیوان یکسان سلطنت میکند. آیا او آن نسیت که قربانی های خود را به او تقدیم کنیم ؟ او که هیماوات سمودرا، راشا شاهد عظمتش میباشند. کسی که این همه مناطق از آن اوست ایا او آن نیست که قربانیهای خودرا به او تقدیم کنیم او که قدرتش اسمان را نورانی و زمین را محکم نگه داشته. او که آسمان هارا برقرار نموده، او که پیمایش طبقات فضا درید قدرت او است. آیا او آن نیست که قربانی های خودرا به او تقدیم کنیم ؟
او که قدرتش حتی بر آبهای غریونده مستولی است. او که ما فوق تمام ارباب انواع است. ایا او آن نیست که قربانی های خود را به او تقدیم کنیم؟ او که خالق زمین است بما ضرر نمیرساند. در سایه نظام معین حکمفرمائی میکنند. آفریدگار آسمان و آبهای درخشنده و غریونده است. ایا او آن نیست که قربانی های خود را به او تقدیم کنیم؟
ای "پراجپاتی" جز تو کسی دیگر به این مخلوقات حیات نداده استدعا میکنیم خواهشی را که برای آن قربانی بتو تقدیم کرده ایم بر آورده شود و ثروتمند گردیم."
* * *
نا گفته نماند که در آخر عصر ویدی نزد شاخه آریاهای مهاجر هندی بعضی عقاید تازه و نوی هم پیدا شد. جادو جادوگری در عقاید آنها داخل شد و حتی بعض حیوانات هم طرف تمجید وستایش واقع گردید که بدان کاری نداریم و بیشتر مختص به هند است.
* * *
مهمترین عناصری که نزد آریائی ها در عصر ویدی به شکل ارباب انواع در آمده بود قرار ذیل اند:
دییوس Dyaus آسمان
پریتی وی Prithivi زمین
آفتاب به نام های مختلف مثل: سویار، ساو یتار. یو شان، متیر رودرا وغیرۀ باد که بنام های وایو Vayu واتا Vata ماروت Marut یاد میشد.
اگنی Agui آتش
اندرا Indra (رب انوع رعد یا جنگ )
سوما (مشروبی که از عصارۀ یکنوع گیاه کوهی مخلوط با شیر و عسل ساخته میشد و با حرارتی که در بدن تولید میکرد در صف از باب انواع قرار گرفته بود )
وارونا: رب النوع آسمان ستاره دار.
برای تعین شخصیت های بعضیهای آنها ذیلاً کمی تشریح میدهیم