138

بیدار بیت الامانی

از کتاب: آثار هرات ، فصل دوم ، بخش ب

ملا محمد موسی خان بیدار در شعر گویی بیدار است در بیت الامان هرات جا داشته ۴۵ سال عمر دارد با طبع عالی اشعار زنده و روان دارد. چندی قبل موسی تخلص میکرد و در این وقتها که سبک شعر خود را به طرز حاضره تغیر داده است بیدار تخلص میکند. عمری را به افتی در محكمة شرعیه هرات صرف نموده و اکنون هم به همان وظیفه اشغال

دارد.


عزیز من نبود به ز راستی کاری

کتاب صدق بیاموز گر تو هشیاری

به اتفاق بکوش و ره نفاق مپوی

که از نفاق نیاید به جز نگون ساری 

طریق عدل و وفاق و معاشرت آموز

حذر ز کجروی و شیوه جفا کاری

 چو عهد کردی به عهد خویش ثابت باش

که نقض عهد بود قهر ایزدی باری 

مگیر مال رعیت به طرز نامشروع 

مباش خاین دولت اگر تو دینداری

 مباش در پی جلب حرام و کسب فساد

مگیر مال کسان را به مکر و عیاری

 معاشت از چه کمی میکند قناعت کن

که از طمع نرسد غیر ذلت و خواری

 تمام گنج جهان فی المثل تو را باشد

چه سود این که به حسرت روی و بگذاری

کنون موعظه و پند من تو را این است 

که از برای خدا خلق را نیازاری

کمر به خدمت ملت به بند در همه حال

ز بهر راحت افتادگان بکش خواری 

کمال و وصف بهایم به خورد و خواب بود

بود شرافت انسان به نیک کرداری


نوش خوان طمع دهر پر از نیش بود 

زخم و تیری که به هر کس رسد از خویش بود

 صاحب مال ز تشویش نباشد آرام

راحت از خوان ازل بهره درویش بود 

حذر از وضع منافق که ز بداخلاقی

پیش رو یار و پس پشت بداندیش بود

 از ستمگر طمع خام بود شفقت و مهر

گرگ همواره پی قتل بز و میش بود

 قسمت از محفل گیتی نبود بی کلفت

مزرع دهر کجا بی اثر تیش بود

 از پی نیل مرامت شدۀ در تک و پوی

صبر اگر پیشه کنی کام تو در پیش بود

در سخن چینی و بهتان شده ای فاش جهان

فکری آخر که چه رسم و روش و کیش بود

پاکی آموز و از آلایش کردار گذر

پاک را کی غم و اندیشه و تشویش بود

نیست انشای سخن در خور طبع بیدار 

نظم بر جسته به طبع حسن ریش بود