ادبیات دری در قرن ۱۷ و نیمه قرن ۱۸ دوره ادامه سبک ، هندی
در قرن هفده خاکهای افغانستان پیوته زیر ناخت و تاز حکومت گورگانیان هند و صفویه ایران قرار داشت ست بازیهای قدرت های همسایه قبایل مختلف را در مرز کشور ما برای بنا گذاری دولت مرکزی و آزاد بر انگیخت قیام میرویس هوتک در برابر بیداد گرگین در سال ۱۷۰۹ نخستین تلاش برای تشکیل دولت مستقل افغانستان بود. پس از مرگ این بزرگمرد تاریخ در سال ۱۷۱۶ پیشوایی جنبش بدست عبدالعزير برادرش افتاد که او هم توسط محمود برادر زاده اش کشته شد و محمود را اشرف به خوانخواهی پدر به قتل رساند. تمام دوره فرمانروایی خانواده غلزایی تا اشرف آخرین شاه این خانواده که در جنگ با نادر افشار کشته شد در زد و خورد برای گسترش قلمر و سپری شد. تنها در نیمۀ سدۀ هژده یعنی در سال ١٧٤٧ دولت مستقل درانی به پایمردی احمد شاه ابدالی بنا یافت. شاعر قرن ۱۷ و ۱۸ خاکهای افغانستان در زمینه پیوندهای قبیلوی میرویید که هنوز ویرانه های نظام بردگی در آن باقی بود جنگ ها اقتصاد زراعتی ابتدائی را بر هم میز دو شهرهای بزرگ چون هرات کندهار و کابل با هر هجوم و لشکر کشی ها تا راج میشد بار جنگ ها بدوش کشاورزان سنگینی توان فرسا داشت و خرج اصلی لشکر کشی هار آنها می پرداختند در مدرسه ها حلقه درس تنگ و در خانقاها مجال ذكر اندک بود . فشار جنگ ها و فقر باعث آن میگردید که زیر سایۀ تصوف که نیروی اجتماعی بود، مردم به تصوف روی آوردند و بنابران بیشتر شاعران این دوره اهل سلوک و در و پیشاند - صاحب آثاری در تصوف اسلامی مانند مولانا شاه محمد ابو المجد متخلص به شاه که در سال ١٦٦١ وفات یافته است . وی در زمان شاه جهان در کشمیر زندگی میکرد و شاه جهان و دارا شکوه ارا تمندش بودند. صاحب چند مثنویست و تفسیری از او مانده که درهند به و (تفسیر ارگ شاهی) معروف است و دیوانش پنجاه هزار بیت دارد .
و خلیفه ابراهیم فرخاری متوفی در سال ١٧٤٧ که شش هزار بیت مثنوی داشته است و شرحی بر نکات شاه نعمت الله ولی نوشته است و سعدالدین احمد انصاری مشهور به حاجی صاحب پایمنار که در ده یحیای کابل زاده شد و همانجا زندگی میکرد و از آثار مشهورش شور عشق شورش عشق ، جوش عشق، رموز عشق و ساز عشق، نیرنگ عشق فرهنگ عشق ، آهنگ عشق ، يمين الايمان ، کشف المحقق را میتوان نام برد. سعدالدین احمد انصاری سفری به حج کرد و در سال ۱۷۵۷ به وطن بازگشت و با رشاد طريقه غوثیه پرداخت. آشفتگی اوضاع عمومی کشور ما دلیل آن شد که شماری از شعرا برای کسب دانش تن به غربت دادند؛ مانند میر غیاث الدین غیاثی که در حصارک جرم بدخشان تولد یافت، برای فراگرفتن دانش به هند سفر کرد و در عهد محمدشاه گورگانی در هند مینویست و در سرهند هر بدشاه غلام محمد معصوم معروف به معصوم ثانی گردید و پس از زمانی دوباره به وطن آمد و در سال ۱۷۶۷ - ۶۸ در فیض آباد وفات یافت . تعدادی دیگر به دربار های هندو ایران و آسیای میانه روی آوردند، مانند ملا نظمی بدخشی که در ماوراء النهر ملك لشعرای دربارنذر محمد خان (١٦٤٠ - ١٦٤٧ ) گردید و حکیم لایق بلخی ، ملا یگانه بلخی و ملا
مفید بلخی به دربار امام قلیخان (١٦٠٨ - ١٦٤٠) میبوده اند . و میر چوچک علمی از سر پل بلخ قرار نگارش محمود کتابدار در بحرالاسرار ملک الشعرای دربارعبدا لمؤمن خان شیبانی بود (۱۵۹۹-۱۵۹۸) و در اوایل جلوس امام قلیخان وفات یافت . ملامیرك بلخی چهل سال در اصفهان زیست و شاه عباسی ماضی توجه زیادی به حالش داشت و همان پادشاه در سال۱۶۲۱ که به هرات آمد شعر فصیحی هروی را پسندید و او را با خود به مازندران برد و شماری از شعرای قرن ۱۷ مانند : میر محمدهاشم بدخشی مولانا وفایی هراتی ؛ مونالا بهزاد کابلی وجهی هروی ؛ مولانا وامق بلخی تحت حمايه عبد الرحیم خان خانان (متوفی در سال ۱۶۲۹ ) در هند میز پسند فراقی کابلی که در رياض الشعراء وردايف الاشعارفخری هروی ذکرش رفته است . به طبابت نیز دست داشت و به قول رياض الشعراء در خدمت رستم میرزا بن بهرام میرزابن شاه اسماعیل که از ایران بر آمده و در هند اقامت گزین شد. بود بسر میبرد. در چنان اوضاع و احوال سخنورانی که در کشور پایداری کردند نیز بیشترشان صوفي واهل سلوك بود ند و در شعر سبک هندی را برای بیان احساسات سر کوفته خود سازگار می یافتند .میرزا صالح (شهادت) که در سنگ چارک تولد یافت تمام زندگیش را در شبرغان بسر بود و در سال ۱۷۳۷ در همانجا وفات یافت و به خاک سپرده شده.
و میرزا محمد ارشد که در سال ۱۶۱۶ در بر را با دهرات تولد يافت پبرو سبک هند بود ؛ وسوای این ها از حافظ مزاری که مجاور آرامگاه خواجه عبدالله انصاری بود ؛ خواج: حسن کندهاری؛ میر حمدی سیستانی که شاعری مجذوب بود و سر و پا برهنه می گشت و مولانا سلامی که در هرات ابریشم کاری میکرد و آشفته کابلی که در سال ۱۷۵۸ به مرض جنون در گذشت، میتوان نام برد.