الخامس عشر الملک ناصر الدین الحسین بن محمد مادینی
چون سلطان علا ء الدین حسین در مصاف سلطان سنجر گرفتار شد، مملکت غور و جبال مهمل ماند ، گردن کشان و متمردان غور تمرد آغاز نهادند و هر کس جبال و شعابی که مسکن ایشان بود حصار گرفتند و با یکدیگر مکاوحت در آغازیدند . جمعی از اکابر که ( ۱۱ ) باقی مانده بودند، ملک ناصر الدین حسین بن محمد ( ۱۲ ) مادینی را از مادین بیاوردند و بتخت فیروز [ ۵ ] کوه بنشاندند ، و خزاین ( علا ء الدین و خزاین )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(۱) مط : ورلک . پ و درلک لولک. ( ۲ ) پ : درلک تولک. ( ۳ ) مط : غرجستان. ( ۴ ) اصل: و حرم فور ملک. در یک نسخه ماخذ مط : و حره حور ملک را که دختر شاه شار بن ابراهیم شار بن ارد شیر شار بود، راورتی : حور ملک دختر شار شاه بن ابراهیم شار بن ارد شیر یکی از ملوک غرجستان . ( ۵ ) مط از ملوک غرجستان . پ : مانند متن . ( ۶ ) مط : ستکحی در بعضی نسخ ماخذ مط، سیکخی ، سبکی. متن راورتی ، سبکجی . در نسخ دیگر راورتی : سبیکجی ، ستبکحی ، سبتکجی ، ستکجی ، سبکی ، سبیکخی ، سنبکجی . اصل: سبنکجی . پ : سنکجی . ( ۷ ) اصل: رسل الموت آن ملاحده . ( ۸ ) مط : دولت علا ء الدین. ( ۹ ) مط : و برادران دفنش کردند . ( ۱۰ ) اصل: الحسن مط و راورتی : الحسین . ( ۱۱ ) مط : از امرای کبارکه . ( ۱۲ ) اصل: بن سلطان علا ء الدین محمد مادینی.
غوریان طبقه(۱۷) (۳۵۰ )
پسر ( او ) سلطان سیف الدین را تصرف کرد، ( ۱ ) و جمله نفایس و اموال و ظرایف ( ۲ ) چه بضرورت چه باختیار با مرا ء و اکابر و اراذل داد و ممالک غور را در تصرف آورد ( ۳ ) و قوت و مدد او از متمردان ولایت کشی بود، و این ملک ناصر الدین بر زنان و جواری ایلاع تمام داشت و بعضی از جواری و سراری حرم سلطان علا ء الدین را در خدمت خود آورده بود و تعلق میکرد.
چون سلطان علا ء الدین از خدمت سنجر با عزاز و اکرام [ وافر ] روی بر سمت ممالک غور نهاد و بولایت جبال هرات رسید، خبر و صول رایات او بحضرت فیروز کوه آوردند ، رعب و سیاست او همه دلها را در ورطه خوف انداخت ، جمعی که با خلاص دولت علائی مخصوص بودند در خفیه آن کنیزکان ( علا ء الدین ) را که در حرم ملک ناصر الدین بودند، اغرا ( کردند ) و تحریص نمودند، تا فرصت جستند و بوقتی که ملک ناصر الدین بر بستر خفته بود، بالشت مسند بر روی او نهادند ، و ( بر ) چهار طرف بالشت بقوت [ جمعیت ] فرو گرفتند تا هلاک شد، رحمة الله علیه ، و الله اعلم باحوال العالم و الصلوة علی محمد و آله و سلم.