خروج سنباد۳به خون خواهی بو مسلم (۱۳۷هـ-۷۵۵م)
هنگامیکه خبر قتل فجیع بو مسلم به خراسان رسید مردم اینجا که یکنفر
۱-آثار الوزاه ۳۰۰ , الکامل ۵/۲۷۱
۲-طبری۶/۱۴۵
۳-سنبات بضم اول بمعنی نمودنی و دارای نمود و سنباد نام مجوسی نشابوری بود؛ و قوت فکریه عاقله را هم گویند( برهان ۱۱۷۰) در زمان قبل از اسلام سند باد نام حکیمی بود که کتاب سندد باد نامه ازو باقی مانده و ممکن است نام سندباد با سنباد قرابتی داشته باشد بمعنی دانمشند و فکور و عاقل که ریشۀ ان در پشتو سند بروزن و معنی پند و عقل و سنجش و رای زنده است , خوشحال خان راست :
پلار دخپل شو زوی دخپل رای شو جدا, جدادی سره سند ونه
(رجوع به کلیات خوشحال خان طبع حبیبی در قندهار ۱۳۱۷ ش ص ۱۱۲۲ فهرست کلمه سندول ) مخفی نماند که نام سنبت بضمل اول اکنون در آذر بایجان شوروی مستعمل است.
زعیم بزرگ ملی خود را از دست داده بودند سخت خشمگین گردانید و در صدد ان بر امدند که موجودیت و هویت ملی خود را حفظ کنند و بنابرین جبنش های متوالی درین سرزمین بر خلاف سلطۀ عباسیان روی داد.
در عصریکه ما از ان سخن میرانیم در اکثر شهر ها و روستا های خراسان مردمانی باقی مانده بودند که کیش زردشتی داشتند و مورخان ایشان را گبر و گبرک یامغان با مجوس نامیده اند و چون کیش گیران پیش از نشر اسلامی دین رسمی اکثر مردم خراسان بود بنابران روایات و شعایر آن کیش باستانی در اوایل قبول اسلامی نیز در بین مردم خراسان رواج و قبولی تام داشته و آثار آن از اذهان و عقاید و تفکر مردم زایل نشده بود .
یکی از عقاید مردم زردشتی این بود که در آینده سه پسر از پشت زردشت در کنار .دریا چه هامون سیستان ظهور خواهند کرد . که هریکی بفاصله یک هزار سال ازدیگری خواهد بود . وهنگا میکه پسر و اپسین بنام «سو شیانت »بیرون آید ،لشکر دروغ اهریمنی یکسره نابود خواهدشد ، ودر هنگام رستا خیز ظهورسو شیانت در یاچه هامون شیرین خواهد بود ۲.
این موعود متنظر کیش گبری کی که هوشیدر بامی ، یاهوشیدر ماه هم نامیده شده همان موعودیست مجوس ظهور اورا انتظار دارند , کما اینکه مسلمانان نیز در انتظار ظهور مهدی میباشند.۳
ظهور نوابغ و بر جستگان مانند بو مسلم در بین جوامع منحط و فرو افتاده ودر گذشت درامه آسای ایشان رسوخ و عقیدتی را در عقاید مردم نسبت بخود تولید کنند , که بعد از مرگ هم منتظر رجعت او باشند , و بفنای دایمی ایشان قایل نشوند و دلیل روحی و منطقی ان هم اینست که انسان به فلاج و بهبود حال خود علاقه شدیدی دارد و با آرزوی نیکوئی و بهبودی میزید, و بنابرین اگر در وجود نابغه یی
۱-تاریخ سیستان ۱۴۲ مزدیسنا و شعر پارسی ۳۹۵ و سیاست نامه ۲۱۴
۲-یشتها ۲/۲۸۹ ببعد مینو خرد ۲/۲۳۸
۳-تاریخ ادبی ایران ۱/۳۵۹
نجات و فلاح خود را حس کند, بعد از در گذشت او با مید همان خیر و بهی انتظار رجعت افسانوی اورا داشته اندو خراسانیان که در نتیجۀ فتوح تازیان از نعمت آزادی محروم شده بودند, با ظهور بو مسلم انتظار تحقق آمال قدیم آزادیخواهی را داشتند اما :
«خوش درخشید ولی نعمت مستعجل بود»
چون او با ناکامی در گذشت و اکنون ایشان از کار نامه های افسانویش محروم بودند , بنابران اورا مانند موعود مصلح کیش زردشتی پنداشتند , و بقول ون فلوتن معتقد بمرگ بو مسلم نبودند و انتظار رجعتش را میکشیدند و معتقد بودند که در باز گشت خود سراسر زمین را بنور عدل خواهد آراست و دیگران معتقد بودند که امامت بدخترش فاطمه رسیده است ۱
این فرقه را مورخان اسلام مسلمیه نامیده اند منسوب با بو مسلم , که به امامت او عقیده داشته و می گفتند که بو مسلم نمرده و زندۀ روزی خورنده است و ابن ندیم از یکنفر بلخی روایت کند: که مسلمیه را خرم دینیه هم گویند و در بلخ قریه یی ازایشان بنام خرم آباد موجود بود ۲
یکی ازین پیروان کیش زردشتی , که بمجرد قتل بو مسلم دست به شمشیر یازیده و در صدد انتقام و خونخواهی زعیم فقید خویش برامد مردی بود از قریۀ اهرونه (در طبری ۶/۱۴۰: اهن وانه ؟) ناحیت نشاپور که نامش سنباد و شهرتش فیروز اسپهبد و پروردۀ بو مسلم بود.
سنباد پیروان فراوان یافت , و بلافاصله نشابور و قومس وری را گرفت و هنگامیکه به ری رسید خزائن بو مسلم را که هنگام سفر حج در انجا نهاده بود
۱-سیادت عرب ۶۸ مروج ۳/۲۲۰
۲-الفهرست ۴۸۳
تصاحب نمود, و اموال فراوانی را بدست آورد اما به تجار متعرض نشد و گفتی که قصد حجاز وویران کردن خانۀ کعبه را دارد وی عدۀ بزرگی از مجوسان طبرستان و همچنین مزدکیان و رافضیان و مشبهان کوهستان را فراهم آورد, و نخست با عبیده حنیفی را که از قبل منصور عامل ری بود بکشت و مره مان عراق و خراسان را گفت که : ابو مسلم را نکشته اند و لیکن چون منصور کشتن اورا نمود وی نام مهین خدای تعالی را بخواند و کبوتری گشت سیپد و پرید و اکنون در حصاری است و با مهدی و مزدک نشسته است و هر سه بیرون می آیند, و مقدم ابو مسلم بود , و کار سنبا ذبجائی رسید که صد هزار مرد بر او گرد آمدند, و هر گه که با گبران خلوت کردی , گفتی : که دولت عرب شد که در کتابی از کتب بنی ساسان یافته ام , و باز نگردم تا کعبه را ویران نکنم , که اورا در بدل آفتاب بر پای کرده اند و ما همچنان قبلۀ خویش آفتاب کنیم چنانک قدیم بود ۲
سنباد در مدت هتفاد روز خروج خود به فتوحات زیاد نایل آمد,تاکه خلیفه منصور برای سر کوبی او جهور بن مرار عجلی را باده هزار لشکر بفرستاد, . با او در بین همدان وری جنگ کردند, و شصت هزار نفر از پیروان سنباد را بکشتند, و اطفال و زنان ایشانرا اسیر گرفتند, و خود سنباد بین طبرستان و قومس بدست لونان ظبری بقتل رسید , و علت شکست لشکر اورا رمیدن اشتران و در افتادن به لشکر گاه نوشته اند و ابن اثیر گوید: که سنباد بعد از هزیمت لشکرش به حکمران طبرستان پناه برد و در راه حاکمی طوس نام گردن اورا از د و به منصور از کشتن او خبر داد و اموال اورا گرفت و به دیلم گریخت۴ و بقول ادوارد براون قیام سنباد مجوسی اگر چه مهیب و حشتناک بود ولی دیری نپائید و فقط هفتاد روز طول کشید ۵ و جهور چون سنباذرا بکشت در ری شد هر چه از گیرکان یافت همه را
۱-طبری۶/۱۴۰الکامل ۵/۲۲۹
۲-سیاست نامه ۲۱۴
۳-طبری ۶/۱۴۱ و الفخری ۱۵۴ مروج ۳/۲۲۰
۴-الکامل ۵/۲۲۹
۵-تاریخ ادبی ۱/۴۶۷
بکشت و مالهای ایشان غارت کرد, و زن و فرزند ایشان ببردگی ببرد و ببندگی میداشت ولی جهور چون این اموال سنباد و بقایای خزائن بو مسلم را بدست اورده بود, آنر به منصور نفرستاد و منصور هم اورا خلع کرده و محمد بن اشعث خزاعی را با لشکری گران بجنگ جهور فرستاد , و بر میراث باقی ماندۀ سنباذ جنگی صعب با هم کردند تا که جهور شکست خوردع و بسا از همراهان او کشته شدند, و خودش به آذربایجان گریخت و همدرانجا اورا بکشتند . ۲
پیروان سنباذ بعد از قتللش در ری تا مدتی باقی ماندند, چنانچه شهرستانی (۴۷۹-۵۴۸ هـ) در شرح فرقۀ غالیه که قائلان به رجعت و تشبیه و تناسخ اند گوید که این طائفه را دری مزدکیه و سنبادیه گویند۳ جنبش اسحاق
بقول ابن ندیم چون بو مسلم کشته شد, جمعی از داعیان و نزدیکان به بلاد دور دست رفتند که ایشانرا مسلمیه گوید از انجمله مردیکه اسحاق نامداشت, به شهر های ماوراء النهر رفت و در انجا دعوت بو مسلمی را قیام داد و مدعی شد, که ابو مسلم در جبال ری محبوس است و در وقت معین باز خواهد آمد . این اسحاق به ترک شهرت یافته , و علت ان هم بقول ابن ندیم اینست که او به بلاد ترک رفته و در انجا مردم را برسالت بو مسلم فرا خوانده است و برخی را عقیده برینست که او از علویان اولاد دیحی بن زید بن علی است که از ستم بنی امیه گریخته , و در بلاد ترک گشت و گذاری داشت و این مذهب را در انجا برای پیشرفت کار خود آورد. صاحب کتاب اخبار ماوراء النهر گوید که وی از مردم ماوراء النهر و شخصی امی بود که با اجنه پیوستگی داشت و اگر کسی چیزی را از و پرسیدی بعد از یکشب پاسخ آن گفتی . چون بو مسلم بدان سر نوشت
۱-سیاست نامه۲۱۵
۲-طبری ۶/۱۴۲
۳-الملل و النحل ترجمۀ فارسی ۱۳۴ طبع تهران ۱۳۳۵ ش
گرفتار امد , اسحاق مردم را ابو خواند و مدعی شد که وی پیامبر است که از طرف زردشت فرستاده شده و خود زردشت هم زنده است و برای نصرت دین ایشان بیرون می آید و این از اسرار فرقۀ مسلمیه است که در خراسان پدید آمده اند. ۱
از عواقب کار اسحاق خبری نداریم زیرا ذکر او منحصر است به ابن ندیم و دیگران اطلاعی ازو نداده اند.
۱-الفهرت ۴۸۳