138

وفات حکیم سنائی

از کتاب: احوال و آثارحکیم سنایی

در سال وفات سنائی تذکره نویسان و تاریخ نگاران را اختلاف است.جامی در نفحات 525 قید کرده دولت شاه سمرقندی در تذکرۀ خود و شمس الدین  سامی در قاموس لاعلام 576 نوشته اند صاحب مجمع الفصحاء 590 ضبط کرده. 

مولف سفینة الاولیاء دار اشکوه و مولف خزینۀ الاصفیا 525 حساب کرده اند . مولف ریاض العارفین 546 حساب نموده حاجی خلیفه در کف الظنون 525 نوشته است امین احمد رازی نوشته که وفات او بقول اصح 525 بوده است. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده می نویسد که تا زمان سلطنت بهرام شاه در قید حیات بود (511-545).

مولف تاریخ فرشته می نویسد که سنائی معاصر بهرام شاه بود و حدیقه را در 525 تمام کرد تقی الدین کاشی 545 نوشته.

مورخینی که در زمانۀ ما بصدد تحقیق وفات سنائی برامده اند اتفاق کرده اند که سنائی در سال 545 وفات کرده است (1) در سنگ مزار سنائی نوشته است که وی در سال 525 وفات کرد. 

اما حقیقت مسئله این است که سنائی در سال های قبل از 530 وفات نکرده است. زیرا اولا سنائی به نص خودش طریق التحقیق را در 528 تمام کرده است چنانچه در آخر کتاب مذکور میفرماید: 

پانصد و بیست و هشت آخر سال

بود کین نظم نغز یافت کمال

ثانیا چنانچه گذشت سنائی معزی را مرثیه گفته و معزی به اتفاق تمام تذکره نویسان در سال 542 وفات یافته است و این خود دلیلی واضح است که سنائی تا سال 542 حیات داشته اما دولت شاه سمرقندی که وفات اورا در سال 576 قید کرده او نیز 

------------------------------------------------------------------- 

(1)میرزا محمد خان قزوینی در حواشی چار مقاله و مولف سخن و سخن وران . و محله کابل.

اشتباه نموده است زیرا اگر سنائی تا سال 576 حیات می داشت اولا از قتل عام غزنه جان بسلامت نمی برد و باز اگر علاء الدین جهانسوز  از او احترام می نمود اقلا در آثار سنائی از این واقعه بزرگ که وطن اورا بر باد داده و غزنی دار الولادۀ محبوب اورا به آتش سوخته بودند باید اشارتی میرفت و چون این مسئله ثابت شد  که سنائی در سال 576 حیات نداشته البته آنچه مولف مجمع الفصحاء نوشته وفات اورا در سال 590 قید کرده است اشتباهی بزرگ شمرده می شود. 

آمدیم بر مسئله سنگ مزار سنائی که در بادی امر باید بران اعتماد نمود.چنانچه درا شکوه وقتی که به غزنی آمده و چیزی که اورا بر مرگ سنائی متقین ساخته همین ملاحظۀ سنگ مزار سنائی بوده است و صاحب خزینۀ الاولیاء نیز آنرا صحیح پنداشته و در تذکرۀ خود اشارتی به آن نموده است.

ولی متاسفانه که این سنگ نیز راه حلی برای مسئله وفات سنائی پیدا کرده نمیتواند، زیرا این سنگ هم مدت ها بعد از وفات سنائی تهیه شده است.

نویسنده چندین مرتبه که بشرف زیارت حکیم بزرگور رسیده ام این سنگ را به دقت تحت مطالعه قرار  داده ام سنگ مذکور مرکب از دو پارچه  می باشد یک پارچۀ که کوچک است و بصورت عمودی  بر روی قبر نصب می باشد و جنسیت و رسم الخط آن بسایر الواحیکه بدورۀ سنائی نوشته شده مشابهت دارد در ان از سال وفات حکیم چیزی ذکر نیافته تنها همین قدر بر آن نقش شده که ( هذا قبر فقیر الی رحمة الله مجدود السنائی غفر الله له )

سنگ دوم که بروی قبر خوابانیده است و دران سال وفات سنائی نوشته شده ؛ معلوم میشود که بسیار بعد تر از وفات حکیم تهیه شده است و از این رو محل اعتماد نمی باشد، زیرا اولا جنسیت این سنگ با الواح مزارات ان دوره به کلی متباین است. 

ثانیا رسم الخط آن عینا شبیهه برسم الخط همین زمانۀ ماست .

ثالثا براین سنگ بیت معروف گلستان سعدی (بلغ العلی بکماله) نوشته شده است که فاصله در بین سعدی و سنائی 146 سال می باشد یعنی سعدی یکصد و چل و شش سال بعد از سنائی وفات یافته.

در این که سنائی به اتفاق تذکره نویسان معاصر ما در 545 رحلت نموده است ممکن است اما چیزی که باز انسان را به شبهه می اندازد این است که اگر سنائی تا سال 545 در قید حیت می بود چگونه از او راجع بواقعات شکست خوردن بهرام شاه در کرمان و تخت نشینی سیف الدوله غوری در غزنی که بسال 543 اتفاق افتاد و جنگی که فیها بین او و بهرام شاه رخ داد و دوباره فتح درخشان بهرام شاه و کشتن سیف الدولۀ غوری که این همه قبل از 545 اتفاق افتاد آثاری باقی حکیم بهترین آثار قلمی خود یعنی حدیقة الحقیقه را بنام او تالیف کرده است.

والله اعلم بحقایق الامور