32

زایران چینی در افغانستان

از کتاب: جغرافیای تاریخی افغانستان
04 October 1982

بهترین منابع که بد اوضاع مقارن حلول اسلام در افغانستان روشنی می اندازد و چون اسناد باستانی کتبی است البته مورد وثوق و اعتماد نیز تواند بود. این مدارک مغتنم عبارت از سفر نامه هایی است که زایران چینی بهد از بازدید سرزمین افغانستان درهمان عصرها نوشته اند. 

این جهانگردان چینی به دو مقصود بدین سرزمین می آمدندّ: یکی برای مطالب سیاسی و ادای وظایف سفارت و رسالت که از دربارهای چین به ممالک آسیاسی هند یا پاریس و غیره می رفتند . و دیگر پارسایان و راهبان طبقۀ روحانی از بودایَیان چین بودند که برای بازدید معابد بزرگ و اخذ معلومات دینی به مراکز بودایی افغانستان می آمدند و از همین راه به هند می رفتند . 

معلومات ابن چینیان دقیق و جهانگرد ذ خیره ء خوبی را در تاریخ بما گذاشته و اگر ابن نوشته های گرانبها نبودی یقینأ امروز ما از قسمت مهم معلومات آنوقت تهی دست و محروم بودیم. 

چون در روشن ساختن اوضاع آن زمان،  ازین منایع چینی استفاده های فراوان ممکن است. ما پژوهنده گان گرامی را بخود آن کتب که در زبانهای اروپا ترجمه شده اند حوالت می دهیم . 

ولی در اینجا نکات مهم آنرا اقتباس می کنیم:

شی فاهیان: از راهبان مذهبی بودایی چین است که در سنه ۳۹۹م برای فراهم آوری کتب نایاب دینی از چانگان بر آمده و بهد از ۱۴ سال مسافرت در سنه ۴۱۴ م به نانکن بازگشت. وی کتب متعدد هندی را به زبان چینی ترجمه کرده و سفرنامۀ خودرا نیز نوشت و به عمر ۸۶ سالگی بمرد.


فاهیان از کاشغر به مجاری دریای سندعلیا رسید و ولایت گندهارا و پشاور و ینو را با معبابد هدۀ جلال آباد کنونی دیدن نموده است.

 (پشاور ) folusha (تکسیلا ) و فولوشا chuchashilo(سوات ) و گندهارا و چوچاشی لو Suhuto وی سوهوتو 

    (بنو ) را دیدن نموده و معابد Po-na(روه ) و پونه Lo-i (هده) و ناکی (ننگرهار ) و لویی Hilo وهیلو

 و آثار متبرک بودارا در هر جا شرح میدهد و از بنوبه ماورای دریای سنتر (سند) میگذرد.

شرحیکه  فاهیان از معابدو متبر کات و شاهان و مردم و السنۀ والبسه و رسوم و آیین این سرزمین میدهد نهایت دلچسپ است و مخصوصآ گزارش معابد معمور کنیشکا در پشاور و کشکول بود ادر آنجا و هیلو معبد زرنگارهدۀ جلال آباد که برای جمجمه ء بودا اعمار شده بود (۲) و پادشاه آنجاهشت نفر را از خانواده های بزرگ مملکت به نگهبانی آن گماشته بود و نیز برج حفاظت گاه دندان بود ادرمر کز ننگرهار ووهاره (۳) عصایی بود در همین ولایت که فاهیان شرحی از آنها داده است. در تاریخ دورۀ قبل از اسلام افغانستان اهمیتی بسزا دارند.

از اقوال فاهیان روشن است مه درین ولایات شاهانی وجود داشته و مردم آن تمامأ بوداییان مخلص و پیروآیین خویش بوده اند. در هر جامعابدراهبان بودایی و آثار مقدس در نهایت احترام و پرستش و نیایش مردم قرار داشته و در 

۱- روه سرزمین پشتونخوا و مسکن است. به قول فرشته عبات از کوهستان مخصوص بود که به اعتبار طول از سودا با جور است تا قصبه سیسوی که از توابع بکهر است و به اعتبار عرض از حسن ابدال است تا کابل و قندهار در حدود این کوهستان واقع شده است (تاریخ فرشته جلد اول ص ۱۸ طبع لکنهو ۱۳۲۱ ق ) و از این سند قدیم فاهیان بر می آید که این نام خیلی قدیمست که تا جلوس احمد شاه بابا مستعمل بود و در ادبیات پشتو و کتب تاریخ بعد از مغل فراوان به نظر می آید و در هند افغانان را روهیله گفتندی که روهیل کهند هند منسوب به این نام است. مردم ملتان و دیره جات از جت و بلوچ و غیره کوهار سلیمان را بطرف غرب سرزمین ایشان مانند دیواری ایستاده است تا کنون (روه ) گویند که در زبانها ایشان مفهوم کره را دارد.

۲- هد در پستو بمعنی استخوانست و همین هیلو که فاهیان ذکر کرده هدۀ کنونیست و شاید این جای بهمین جمجمه ء بوداهده یعنی جای استخوان نامیده شده باشد.. 

۳- وهاره بمعنی پرستشگاه و معبد است که در اواخر نامهای با ازبلا دریشه دارد مانند قندهار،  ننگرهار،  بینهار (بنیر) و غیره که شرح آن گذشت.


کمال معموری و جلال و جمال بوده اند.(۱)

 باین وضع ولایات شرقی افغانستان در حدود ۴۰۰ م است که بوسیله ء فاهیان بمارسیده ولی یکصد سال بعد . 

   Hoi- sany سونگ ین: یکنفر چینی از سکنۀ تون هوانگ به همراهی راهب معبد شونگلی که هوی سنگ  

نامداشت از طرف ملکه ء تای هو، از سلاله وای شمالی «طایفه تاتاری» مامور شد تا برای بدست آوردن کتب مقدس بودایی به ممالک غربی مسافرت کند. این سفر در سال ۵۱۷- ۵۱۸م صورت گرفت و در نتیجۀ آن سونگ ین (۱۷۰) جلد کتب متعلق به (مذهب کبیر ) ( یک مذهب بودایی ) بچین برد .

سونگ ین از ختن به قسمتها شرقی افغانستان برهمان خط سیر فاهیان آمد ودر ینوقت شاهان هفتلی ( هیاطله برین سرزمین استیلا داسته و گولاس پادشاه هفتلی ( غالبآ مهرا کولا ) باقوه ء هزار فیل جنگی و لشکریان سوار با شدت و استبداد حکم میراند لباس این مردم نمدی بود و خط و کتابتی نداشتند و اجرام سماوی را نمی شناختند و وسعت قلمرو حکمرانی ایشان از تیرهت هند تا کشور للیه (۲) و از ختن تا ایران بود. که چهل ولایت داشت و برای انتطام کشور عساکر دایمی و بسیار مقرر بودند.

سونگ ین از وضع و لباس مردم و زنان و ملکه ها و تشریفات در باری و دیگر رسوم این مردم معلومات خوبی میدهد و گوید که هفتلیان بودارانمی پرستند و خدایان باطلی دارند. حیوانات را می کشند و گوشت میخورند .

سونگ ین در بارۀ اقتدار سیاسی این سر زمین اشاراتی دارد که از آ« استنباط می توان کرد مه اداره ء مرکزی و قوی افغانستان شرقی از مجاری آمو تا مجاری ارغنداب دردست حکمداران هفتلی بود ولی یکنفر حکران زیر دست و مقرر  )و یا Lae- lihکردۀ ایشان بر گندهارا را حکم میراند که نامش لیلی فردی ازین دو دمان بود و پس انکه هفتلیان برگندهارا تسلط یافتند لی لی را بران پادشاه ساختند که هنگام سفر سونگ ین (۵۲۰م) نسل دوم این سلاله بود و این پادشاه به بودا عقیدتی نداشت و عفاریت را می پرستند و نهایت ظالم بود. وی    مدت سه سال مصاف داد و هفتصد فیل جنگی داشت که هر فیلی حامل ده مرد مسلح با شمشیر و Copheneباشاه کوفین نیزه بود ( مشتعمل یر سه فوج) . سونگ ین به بارگاه شاهی برای تقدیم اعتماد نامه،  خویش رفت. ولی بر خلاف شاهان دیگر از والتفاتی ندید و باشاه مذکور سخنان درشت گفت و از در بارش بر آمد.

سونگ ین مملکت مجاور دیگر این سر زمین را پوسی میگوید که آنرا با پارس تطبیق داده اند وی در همین سفر کشور اوچانگ (اود یانه) را هم دیده که قسیمت شمالی مردان کنونی باشد و با پولولای (بلور ) مجاور بود و در دریاها آن زنجیر های آهنین را بطور پل استعمال میکردند و پادشاه این سر زمین غذای نباتی میخورد و سونگ ین را حسن استقبال نمود و عقیدتی به بودا داشت و اعتماد نامۀ ملکه ء چین را از و با احترام گرفت.

سونگ ین درین سفر پشاور و ننگرهار را هم دیده و از معابد آنجا بشر حیکه در قسمت فاهیان اشارت رفت تفصیلات دلچسپی را داده و بعد از آن به طرف سنتو (دریای سند ) سفر خودرا ادامه میدهد و در ۵۲۱م به چین بر میگردد.

آنچه سونگ ین در ننگرهار ( نا- کا- لو- هو ) دیده همان معبد جمجمه بودا در هده و معبد کیکالام ) شاید مهتر لام لغمان  است که در اینجا کثایه ( عبای ۱۳ پارچۀ بودا ) و عصای بودا ( بطول ۱۸ فت ) وجود داشت و در شهر ناکی یک دندان و موی بودا بود و در مغاره گوپاله سایۀ بودا ظهور میکرد که در نزدیکی های آن کتیبه یی را بر سنگ دیده بود و در آنوقت آنرا به بودا منسوب میداشتند .(۱) ( شاید کتیبه اشو کا در درونته ) 

) : اززایران چین هیون تسنگ سومین شخصی است که در بارۀ افغانستان مشاهدات Hiuan-Tsanyهیون تسنگ 

خودرا نوشته ولی باعتبار اهمیت و تفصیل دیدنیها و شنیدنیها مهمترین همه است وی در سنه ۶۰۳ م در چن لیو ایالت هونان تولد یافته و از جمله راهبان بودایی ان عصر بود که به ۲۶ سالگی بتلاش دساتیر آتین بودایی بسفر کشورهای غربی پرداخت در سال ۶۲۹ م سفر خودرا آغاز کرد بسال ۶۴۵ م بابرخی از آثار مقدس بودایی و ۱۲۴ جلد کتاب (مذهب کبیر ) که به (۲۲) اسپ حمل میشد به چین برگشت و مشاهدات سفر خودرا در کتاب سی . یو. کی ( یادداشتهای عالم غربی) نوشت.(۱) 

او آثار قرن هفتم مسیحی جز چند کتبیه و سکه در افغانستان چیزی باقی نمانده و بنابر آن بقول موسیو قوشه محقق فرانسوی درین هرج و مرج تهیه ء تاریخ روشن کار اسانی نیست اگر در ایالت چینی هونان مردی با اراده و مسافری با هوش بدنیانیامده بود این کار نهایت مشکل بود (۲) وی همان مسافر بودایی هیون تسنگ است که معلومات مهمی را در بارۀاوضاع جغرافی و دینی و سیاسی افغانستان در سفرنامۀ خویش (سی. یو. کی ) فراهم آورده است قرار جدولیکه کننگهم ترتیب کرده تاریخ های سفرش در نقاط افغانستان چنین است: 

در اره حرکت بطرف هند در سمر قند – ۵ مارچ ۶۳۰ م = ۸هـ 

۲۰ مارچ ۶۳۰ م = ۸- هـ Ho-Lin خلم  

۲۰ – اپریل ۶۳۰ م = ۹ – هـ Po-Hoبلخ  

  ۳۰ – اپریل ۶۳۰ م =۹- هـFan-Yen-Na بامیان 

۱۰ می ۶۳۵ م = ۹ – هـ  Kapisa کاپیسا 

  ۱۵ اگست ۶۳۰ = ۹ – هـLah – po لغمان 

نگره هارد (ننگرهار ) ۲۰ – اگست ۶۳۰ = ۹ – هـ 

گندهار ( ۱ انومبر ۶۳۰ م = ۹ هـ 

اوده خند (ویهند ) ۱ دسمبر ۶۳۰ م = ۹هـ 

اودیانه (شمال مردان ) ۱ جنوری ۶۳۱ م = ۹.هـ

سواستو ( دریای سوات ) ۱ مارچ ۶۳۱ م = ۹ هـ 

تکسیلا اول اپریل ۶۳۱ م = ۱۰ هـ 

بعدآ زین هیون تسنگ به کشمیر و هند میرود و چهار ده سال پس در راه باز گشت ازراه جالندر به تکسیلا میرسد ( ۱۵ دسمبر ۶۴۳ م = ۲۳ هـ ) 

گذشتن ازاندوس بر فیل و توقف در ویهند ۲۵ ذسمبر ۶۴۳ م = ۲۳ هـ رسیدن به لغمان باشاه در یکماه ۱۵ مارچ ۶۴۴ م = ۲۴هـ 

فلنه (بنو ) ۱۵ جون ۶۴۴ م = ۲۴هـ 

اوپوگین (افغان  = پختیا ) ۲۰ جون ۶۴۴ = ۲۴ هـ 

غزنه ( تسو – کیو – تو ) ۲۵ جون ۶۴۴ م = ۲۴ هـ 

کابل ( اوتسپانا ) ۱ جولای ۵۴۴ م = ۲۴ هـ 

کاپیسا ( شمالی کابل ) ۵ جولای ۶۴۴ م = ۲۴ هـ 

اندراب ۲۰ جولای ۶۴۴ م = ۲۴ هـ 

تخاره ( تخارستان ) ۱ اگست ۶۴۴ م = ۲۴ هـ 

منکان ( منجان ) ۲ سپتمبر ۶۴۴ م = ۲۴ مه 

بدخشان ( کی – پو – کین ) ۱۰ سپتمبر ۶۴۴ م = ۲۴ هـ 

پامیر ( کوی – لنگ – نو ) ۲۵ سپتمبر ۶۴۴ م = ۲۴ هـ 

گذشتن به سرحدات یار کندوختن ۲۶ سپتمبر ۶۴۴ م = ۲۴ هـ .(۱) 

در بارۀ اوضاع عصر مسافرت هیون تسنگ در افغانستان موسیو فوشه مینویسد: «درساحل راست رود سند وضع بسیار ساده تر بودراهی که کاروان شاهی پیمود و هیون تسنگ جز و آن کاروان بود اینطور نشان میدهد که در ایالت گدر وزی ( بلوچستان کنونی ) حدود ایران یک نواحی بیصاحبی شبیه به یا غستان و جود داشت که کار واتهای بزرگ بازرگانی مامورین سلطنتی و گیرنده گان مالیات با احتیاط کامل آنها را دور زده از ورود به آن سرزمین ها احتر از مینمودند ولی مجموع این سر زمینیکه بده کشور تقسیم شده یک پادشاه نجیب زاده داشته که پیر و دین بودا بوده و دوستی شدید او مانع شد که مسافرچینی از خدمتش مرخص شود. (۲) 


درعصر مسافرت هیون تسنگ که هنوز آثار فتوحات اسلامی باین سر زمین نرسیده بود در تمام ولایات شمالی و شرقی مملکت کیش بودایی رواج داشته و معابد آن در شهر ها و مراکز مهم معمور بود و هزاران نفر راهبان این آیین در آن منزوی بودند تنها در معبد (نواسنگهارامه) (نوبهار) پوهو (بلخ) یک لگن ویک دندان ویک جاروب و یک مجسمه بودا که هه مرصع به جواهر گرانبها بودند وجود داشت آن پرستش گاه به امتعه نفیس وار جمند مملو بود که پسر شاهو خان (هفتلی ) برای غارت آن اموال بر بلخ حمله کرده بود.(۱) 

هیون تسنگ از طخارستان به هولو (قندوز ) رسیدو در اینجا با پسر بزرگ خان هفتلی ملاقات کرد که این شهزاده خواهر شاه کاوچانگ رابزنی گرفته بود وهیون تسنگ مکاتب سفارشی را از آن شاه بنام شهزاده هفتلی داشت وی ایالات جنوبی مجرای آمو را (۲۷) ایالت در تحت سلطۀ خانان هفتلی می شمارد که خانان متعدد برین سرزمین در زیر اقتدار ایشان حکم میراندید زبان این مردم با ممالک دیگر اندک اختلاف داشته و الفبای آن (۲۵) حرفی بود که افقی از چپ براست نوشته میشود.(۲)

هیون تسنگ از ولایات جنوب آمویه به فان – ین- نا (بامیان ) رسید که در آنجا پادشاه جداگانه حکم میراند و طول قلمرو و سلطنت او شرقا و غربا دوهزارلی در (حدود ۶۰۰ میل ) و عرض آن شمالا و جنوبا یکصد میل بود. وی درینجا از دوبت معروف ایستاده بوده یک بت خوابیده و آثار مقدس دیگر ذکر میکند که در ده دیر در حدود هزار نفر راهب زنده گیمیکرد. همه پیر و مذهب صغیر بودایی بودند. هیون تسنگ از بامیان به کیا – پی- شی ( کاپیسا ) وارد میشود که محیط  و مرد Kshattriyaاین قلمرو در حدود ۱۳۰۰ میل است و مردم آن البسه پشمی می پوشند و پادشاه آن از کشتریه هوشیار و دلیر است که سر زمین های هم جوار را نیز به دست آورده و بر تقریبا ده ولایت دیگر حکم میراند وی از پیروان مخلص بوداست که هر سال یک مجسمه سیمین بودا بارتفاع ۱۸ فت می سازد و مجلس کبیر مذهبی دو نفر چینی دیگر: بعد ازهیون تسنگ دو نفر چینی دیگر نیز بکشور ما آمده و توانسته اند که ازراه باختر و کاپیسا به  است که بصفت سفیر و نماینده بهند میرفت و Wang- Hiuon- Tsoهند بروند یکی وانگ هیون تسو  است که بار دوم عزم سفر هند داشت.Hiuan- tcho دیگر هیون تچاو مسافرت اول الذکر ۶۲۰ م = ۴۰ هـ از موخر الذکر ۶۶۴= ۴۴ هجری است که باختر و کابلستان و گندهارا گذشته بهندرفتند ولی مقارن این احوال حملات لشکریان عرب برین سر زمین شدت یافته بایشان مجال مراجعت رانداد اولی از راه نیپال برگشت و دومی در هند ماند ودر آنجا بمرد.(۱)

در بارۀ اوضاع این دو ره سند دیگر چینی در دست است بدین معنی که در سال ۱۳۴هـ ۷۵۱ م یکی از کار داران چین    مامور شد سفیر کبیر شاهی را بکشور خود هدایت نماید طی طریق نمود و در آنجا ملاحظه Wou- Kong بنام و وگنگ کرد مه تمام اعضای در بارشاه و ملکه و ولیعهد و وزیران مشغول مرمت عبادتگاه ها یی هستند که هفتلیان ( هیاطله ) آن و یران نموده بودند و وضع ویرانی آن ۱۲۰ سال قبل باعث تاثر هیون تسنگ شده بود. (۳)