دوره بندینکه میتوان پیشنهاد کرد
۱- قرن ۱۷ تا نیمه قرن ۱۸ ادامه سبک هندی که با بیان گسترده تر این دوره بنابر شرایط خاص سیاسی و اقتصادی با رواج تصوف و شعر صوفیانه مشخص شده میتواند.
۲- از نیمه قرن ۱۸ تشکیل دولت درانی تا نیمه قرن ١٩ (قیام ملی سال ١٨٤١ علیه متجاوزین برتانوی) دورۀ بیدل گراییست که در زمینه رواج سبک هندی و تصوف به اندیشه های عرفانی بیدل توجه بهشر شده است و در حلقه های ادبی اشعار بیدل شرح و تحلیل میشد. شعرا به پیروی از غزلهای عرفانی او غزل می گفته اند.
از نیمه قرن ۱۹ تا آغاز قرن بیست دوره جنگنامه سرایی و اشعار رزمیست . درین دوره جنبش حماسه سرایی و آزاد بخواهی در ادبیات طوری تا اوایل قرن بیستم ادامه مییابد که کهنه گرایی به شکل تقلید از قدما و در مرکز آن توجه به بیدل در فضای دربارها یا در میان شعر ای نماینده قشر های بالایی جامعه همراه و در پیکار با آن تا دوره های بعد میماند و پایداری میکند :
۴- ادبیات قرن بیستم (دورۀ روشنگری) از آغاز قرن بیستم با نشر سراج الاخبار در سال ۱۹۱۱ آغاز میشود.
ادبیات دوره روشنگری و ادبیات قرن بیستم را در مجموع بنابر رویداد های داخلی و حوادث جهانی و اصلهاییکه معضله خاصی را در زمانهای مختلف در دستور روز قرار داده است و با انعکاس یافتن آن معضله ها در آثار ادبی جهت بالندگی ادبیات را مشخص کرده است، به دوره های ده ساله میتوان تقسیم کرد.
طرح دوره بندی پیشنهاد شده شاید پرسشهای زیادی را در ذهن بیدار کند برای اینکه این طرح از گنگی نجات یافته باشد، لازم می افتد تا وضع ادبی افغانستان در هر یکی از دوره های مذکور بیشتر تحلیل شود وجوانب مسأله روشنتر گردد.
تا قرن ۱۷ ادبیات دری مرز فراختری دارد و در دوره های مختلف تاریخ میزان آمیزش عناصر فرهنگی آن گونا گونست و تنها پس از سده هفدهم میتوانیم آنرا با ابعاد مختلفش در قالب مشخصات ملی تصور کنیم.