کوشانی ها
کوشانی ها
پیش ازینکه داخل اصل موضوع شده تفکیک دوره های زمامداری کوشانی تشکیلات سلطنتی اسامی شاهان و واقعات مربوطه هر کدام و سائر گذارشات و تحولاتی را که و تحولاتی را که بصورت عمومی به دوره کوشانی ربط دارد ذکر کنیم باید باین بپردازیم که کوشان کی بود ؟ چه بود؟ چه قوم بود ؟ از کجا نشئت کرد؟ چطور به سلطنت رسید؟ طبیعی باید این مسائل بصورت تمهید. بیشتر حل شود تا زمینه در نظر خواننده روشن گردد ولی چون موضوع خیلی مهم و پرپیچ و تاکنون یکی از مسائل لا ینحل تاریخی آسیای مرکزی شمرده شده و تتبعاتی هم که درین زمینه بعمل آمده خیلی متضادهم است از میان نظریه های مختلف پیدا کردن یک راه صحیح وموثق خالی از اشکال نیست علاوه برین چون اصل منابع تاریخی که ضمناً از ان ها راجع به کوشانی ها معلوماتی بدست آید در زبان های مشکل چینی، تبتی، یونانی و سانسکریت و غیره نوشته شده متتبع باید تمام منابع فوق را مطالعه کند تا بصورت صحیح حق موضوع را ادا بتواند معذلک چون مدفقین اروپائی منابع فوق الذکر را تا یک اندازه زیاد مطالعه و بکمک کشفیات جدیده روشنی های زیادی به اطراف مختلف موضوع افگنده اند تا اندازه ای که مرام این فصل ایجاب میکند میشود بسوالات مذکور جواب گفت. قبل برین در حصۀ دوم فصل هفتم (صفحۀ۱۳۴) تحت عنوان (یوچی) مختصر معلوماتی راجع به این شاخه اقوام "سیتی" و در مقدمۀ حصۀ دوم همین فصل تشریحات جامع تر راجع به تمام اقوام "کتلۀ سیتی" داده شده است. چون کوشانی ها عین همین "یوچی ها" هستند.
ومعلومات مفصل تر دربارۀ آنها در فصل مخصوص آن وعده شده بود اینک بصورت مقدمه این فصل به آن می پردازیم:
"مستر کنو" می نویسد که قرار قرائن چینی ها یوچی ها را تقریباً در نیمۀ دوم قرن سوم ق م می شناختند و بین آنها و اقوام دیگری موسوم به "هیوانگ نوها" مخالفت زیاد بود و در میان آنها یک سلسله زد و خورد و جنگهای خونینی بمیان آمده است. از منابع چین معلوم میشود که قبایل یوچی در اوائل مراحل حیات بین "توئن هوانگ" و "کی لین" بودوباش داشتند و در اثر یک سلسله جنگها و فشارهائیکه متوالیاً هیوانگ نوها به ایشان وارد کرده اند و اینجا از ذکر تفصیلات آن صرف نظر میکنیم تغیر محل داده از حوضه رود "ایلی" و "تارم" گذشته به منطقه بین سر دریا و آمو دریا متوطن شد. و باشندگان آنوقته سواحل شمال آمو و فرغانه یعنی اسکائی ها را پیش از خود به سواحل جنوب آمو دریا راندند چنانچه شرح ورود وتشکیل سلطنت آنها در فصل هفتم گذشت.
چون "و وتی wou-ti" نام امپراطور چین از دست گزند و حملات متوالی هیوانگ نوها بتنگ شده بود در ۱۳۸ ق م "چانگ کین Tchang-Kien" نام را بطور ایلچی نزد یوچی ها فرستاد و خواهش نمود که او را در مقابل هیوانگ نوها کمک کنند. اگرچه مشارالیه ده سال بدست هن ها محبوس ماند معذلک خود را تا فرغانه و سغدیانه نزد یوچی ها رسانید ولی نه ایشان و نه "تاهیا" باشندگان سواحل چپ آمو هیچکدام حاضر بکمک امپراطور چین نشدند مشارالیه اولین چینی است که به اصطلاح چینی ها راجع به ممالک غربی یعنى آریانا و بعضی حصص مجاور معلومات فراهم نموده است و برای ما هم نگارشات او خیلی مفید است زیر ابعلاوه اینکه یوچی ها را در شمال رود آمو دیده و در میان آنها چندی زیست نموده راجع به باشندگان آنوقت سواحل جنوب آمو یعنی اهالی بدخشان و بکتریان نیز معلومات میدهد چنانچه ایشان را "تاهیا"کز آنها را شهر "لان شی Lan-shi" و مر میخواند و پروفیسر "کنو" موقعیت آنرا در بدخشان حالیه قرار میدهد. با شهادت یکنفر دیگر از مورخین چین "سوما تسین Seu-maTsien" که وقایع پیشتر از سال (۹۱ ق م ) را شرح میدهد معلوم میشود که تا ١٢٥ ق م "یوچی ها" هنوز در شمال "اکسوس" و "تاهیا" اهالی محلی باختر و تخارستان در سواحل جنوب رودخانۀ مذکور مقیم بودند این مورخ راجع به "تاهیا" چند نکتۀ دیگر هم میگوید و چون ایشان به صفت باشندگان قدیم صفحات شمال "آریانا" در مسائل مربوط یو چی ها چندین مرتبه ذکر شده اگر در اطراف آنها قدری کشانه تر درینجا صحبت شود بی مورد نخواهد بود.
"مورخ فوق الذکر چینی بعلاوۀ اینکه تاهیا را باشندگان جنوب آمو دریا می خواند می نویسد که این قوم، قوم تجارت پیشه وعدۀ آنها خیلی زیاد می است و تعداد آنها بیک ملیون میرسد پادشاه در میان خود ندارند بلکه هر شهر دارای رئیس مخصوصی میباشد. با وجودیکه تعداد آنها زیاد است قوای عسکری شان ضعیف و از جنگ کناره میگیرند و به همین جهت تابع یوچی ها شدند مرکز مهم ایشان شهر "لان شی" است که پسان ها پایتخت یوچی ها گردید." دو اثر دیگر چینی موسوم به "شی - کی" و "تسین هان شو" نیز پارۀ معلوماتی راجع به تاهیا میدهند کتاب اول الذکر بعلاوه معلومات فوق مینگارد که "تاهیه" متجاوز از دو هزار (لی) بجنوب غرب "تاوان= فرغانه" و جنوب آب "وی رود آمو" واقع است، دهاقین آن قصبات و خانه ها دارند و عادات شان مثل اهالی فرغانه است.
اثر دومی "تسین هان شو" یعنی تاریخ اولین شاهان سلاله (هان) چین علاوه میکند که در "تاهیه" (٥) ایالت است و هر کدام تحت امریک نفر "هی-هو Hi-hou" یعنى حاکم یارئیس یا امیر اداره میشود و همه آنها روی هم رفته تابع یوچیهای بزرگ میباشند این پنج امارت به نام های (هیومی) پایتخت آن "هومو" (شوانگ می) پایتخت آن "شوانگ می" (کوئی - شیوانگ) پایتخت آن "هوتسا"، (هیتون) پایتخت آن "پوما او" ( کاؤفو) پایتخت آن "کاؤفو" ذکر شده و قرار تدقیقات مدققین اروپایی همه امارات مذکور جزء قلمرو افغانستان است و عبارت از واخان - بدخشان - بکتربان - نورستان پروان و کابل میباشد ملتفت باید بود که نگارشات اثر فوق الذکر با معلوماتیکه کتاب "هوهان شو" یعنی کتاب تاریخ دومین شاهان سلاله هان های چین میدهد فرق دارد "تسین هان شو" مینویسد که قبل از ورود یوچی ها تا "هیاها" پنج امارت داشتند و مر کزشان شهر (لان شی) بود و کتاب "هوهان شو" مینگارد که چون "هیوانگ نوها" بر یوچی ها حمله کردند ایشان به "تاهیه" ریخته و آنرا بر پنج "هی هو" (حاکم نشین - امارت) تقسیم کردند و "لان شی" مرکز قدیم "تاهیا" پایتخت یوچی ها شد اشتباه دیگری که در اثر اول الذکر بوده و کتاب دو می اصلاح می کند تذکر اسم "کاوفو" یعنی (کابل) است که در جمله (۵) امارت مفتوحه آمده و اصلا امارت پنجم تو می بوده که محل آنرا باید در نقاط شمالی تر کرد زیرا کاؤفو (کابل) پسان تر بتصرف یوچی ها در آمده است
شهادت ماخذ یونانی:
قراریکه مورخین کلاسیک یونانی می نویسند بین ۱۴۰ - ۱۳٠ ق م قبایلی که بنام از یوا Asioi، پازیون وا Pasionoi تخاورا ساکارولوا Sacarauloi یاد نموده اند به باختر حمله نموده دست یونانی ها را از آنجا کوتاه کردند و در ۱۲۸ بر اقوام پارتی هم غالب آمدند اما مهر داد در مقابل ایشان ایستادگی نمود. پس از منابع یونانی نیز معلوم میشود که تا ۱۲۵ ق م یوچی ها عموماً در شمال اکسوس بوده و چون بین سر دریا و آمو دریا جای اسکائی ها را اشغال نموده بودند، شاخه های این قوم پیش از یوچیها مجبوراً به باختر نقل مکان نموده و با "ایو کراتیدس" و "هلیو کلس" نفوذ شاهان یونانی و باختری را در شمال هندوکش برانداختند و با "تاهیا" که عبارت از "تخاروا" مورخین یونانی باشد مخلوط شده و هنوز اساس سلطنت "اسکائی" را نگذاشته بودند دند که از عقب فشار یوچی ها بیش از بیش حس شد. باین واسطه اسکائی ها تاجدی در صفحات هموار باختر بین تیغه هند و کش و خط جریان آمو بطرف غرب رفته و بعد از یک سلسله جنگها با پارت ها که بحث ایشان گذشت به "ساکستانا" یعنی سیستان و از آنجا به "اراکوزی" علاقۀ (قندهار) و دلتای اندوس فرود آمدند.
چندی بعد یوچی ها بصورت عمومی و کلی در حوالی ۷۰ ق م رود اکسوس را عبور نموده وبکمک "تاهیا" باتخارها که متحدیا تابع ایشان شده بودند به باختر نفوذ پیدا کردند. ازین بعد یوچی و تخار تقریباً مترادف یکدیگر شده و مخصوصاً منابع هندی یوچی ها یعنی قومی را که شاهان کوشانی از میان ایشان ظهور نموده است به اسم تخار یاد کرده اند و چندین نفر مستشرق معروف مثل "لسن Lassen"- "رچتوفر Richthofer" و "سیلون لوی" بهمین نظیه میباشند.
از روی بیانات فوق منابع چینی و یونانی ظاهر شد که حینیکه قبایل یوچی در سواحل راست اکسوس رسیده بودند در صفحات شمال هندوکش قوم تجارت پیشه و متمدنی بنام تاهیا یا "داهی" بود و باش داشته و مدتی با یوچی ها روابط همسایگی ، رفت و آمد معاملات تجارتی - خرید و فروش - و دیگر مناسبات داشتند و به تدریج یوچی ها رود اکسوس را گذشته در میان تخارها مسکون و با آنها دوستی و خویشی قائم میکردند و چون نقاط مدنی همیشه نظر قبایل بادیه نشین را بخود جلب میکنند قبایل یوچی "تاهیا" را با خود متحد ساخته و به این ترتیب صفحات باختر بدست آنها افتاد.
پوره معلوم نمیشود که آیا ۵ حاکم نشین با اماراتی که منابع چینی ازان صحبت میکنند پیش از ورود یوچی ها وجود داشت یا بعد از رسیدن ایشان بمیان آمده است. چون قرار منابع چینی "تاهیه" از خود شاهی نداشت شاید اراضی خود را به اصول تشکیل ٥ حاکم نشین یا امارت اداره میکردند چنانچه وجود رئیس علیحده در هر شهر هم این نظریه را تقویت میکند. بهر حال قبایل یوچی بعد از ۷۰ ق م ۵ حاکم نشین یا امارت در صفحات شمال "آریانا" داشتند.
عطف نظربه منابع چینی:
قراریکه یک اثر دیگر چین "هوهان - شو" می نویسد صد سال بعد (معلوم نمیشود که صد سال بعد از دخول یوچی ها در تاهیه با صد سال بعد از تقسیم شدن آنها این مسئله هنوز زیر بحث است) رئیس یکی از قسمت های پنجگانه "کوی شانگ هی هو" یعنی رئیس کوشانی ها موسوم به کیو - تسیو - کیو Kieu-Tsiu-kiu چهار رئیس دیگر را مطیع خود ساخته و خودش عنوان شاهی به خود نهاد و اسم سلطنتش را "کوی شوانگ" یعنی کوشان نهاد" و ازین تاریخ به بعد جای کلمه یوچی را در تاریخ کشور ما "کوشانی" گرفت.
باین ترتیب چون قبایل کوشان آریانا بهم متحد شدند باقی قبایل شمال هم بایشان همدست گردیده سیدی را که از ۱۳۵ ق م با ینطرف شاهان یونان و باختری در مقابل شان حائل کرده بودند برداشته بیش از بیش بطرف غرب و مخصوصاً جنوب آریانا منتشر گردیدند در این مورد باز از منابع چین میتوان استمداد نمود زیرا واضحاً می نویسند که "کوزولو" (اولین شاه کوشان) پارتیا (Nansi نکانسی) و کابل (Kao-fau کاوفو) و کی پن (اینجا عبارت از کاپیساست ) را تصرف شد و سپس به "پوتا ها Pouta" که در حوالی غزنی بودند نیز فایق آمد "واله دو پوسن" فرانسوی میگوید که باید "پوتاها" را به پختو یا "پوختو" مقایسه کرد حقیقتاً اشارۀ مورخ فرانسوی بی مورد نیست زیرا قبایل پښتون عموماً در جنوب هندوکش مسکون بوده و هیچ شبهه نیست که در حوالی غزنی حالیه به کوشانی ها هم مقابل شده باشند. نا گفته نماند که چون یوچی ها یا حالا واضح تر بگوئیم کوشانی ها در صفحات شمال آریانا منتشر گردیده بودند در جنوب هندو کوه یونانی ها در حوالی کابل و کاپیسا پهلواها در اراکوزی و اسکائی ها در حوزه اندوس استقرار داشتند و بواسطه فشاری که از شمال، جنوب، غرب و شرق حس میشد یونانی ها بکلی زمینه را تخلیه کرده و کابل هم بدست پهلواهای اراکوزی افتاد و "کجولا کدفیزس" اولین شاه کوشانی، کابل زمین را از "گندو فارنس" یکی از معروفترین شاهان ایشان میگیرد. با او نفوذ کوشان در تمام آریانا قائم شده با پسرش "ویما کدفیزس" فتوحات هند شروع میشود و در زمان کنیشکای کبیر و جانشینان اونفوذ امپراطوری کوشانی در کشور پهناور هند تا بنارس و پتنه در سواحل گنگا و در ترکستان چین تا حوضه رود تارم انبساط مییابد
معنی کلمۀ "کوشان" کلمۀ "کوشان":
که در مورد بزرگترین امپراطوری آریانا استعمال میشود در اثر لهجه های اقوام مختلفی که آنرا تلفظ کرده و یا قرائت های مختلفی که علمای امروزی در مسکوکات و کتیبه ها نموده اند اشکال مختلف بخود گرفته مثل: "کوشانا" کهو شانا - کیو شانا کیورشانا که عموماً لهجه های محلی خود آریانا را نشان میدهد و "کورسنو" کورونو، کورانو، کورسانو، خورانو ، خوران که بیشتر شکل تلفظ یونانی هائی است که در خاک آریانا متولد و پرورش یافته اند "مستر کنو" چنین می نویسد که اصلا این کلمۀ "کوشی Kushi" و مبدء آن "سیتی" میباشد. "کوشی" مفرد و جمع آن "کوشانو" است (کوشانا) هم از همین کلمه بمیان آمده و به مسکن کوشی یا کوشانی ها دلالت میکرد به این تفصیلات خود "کوشی" به کلمه "یوچی" یعنی اسمی که چینی ها به آنها داده اند مطابقت میکند درین شبهۀ نیست که صورت اصلی این کلمه "کوشی" بوده که بر یکی از قبایل دلالت میکرد از صورت جمع آن کلمه "کوشانو" بدست آمده و در مورد تمام قبایلی استعمال میشد که ملک قبیله "کوشى" آنها را مطیع خود ساخته آنها سلطنت نمود. "کوشانا" بادیگر اشکال هم ردیف خود که به بالا ذکر شد چون با کلمات "آریانا" "سا کستانا" "بکتریانا" و غیره هم آهنگ میباشد زیر قانون لهجه های قدیم السنۀ باختر آمده به محل رهایش "کتله کوشان" دلالت میکند زیرا این موضوع نزد ما مسلم است که (نا) در اخیر اسما بمعنی جای و محل رهایش بوده و ازین جهت "کوشانا" کلمه ایست مرکب از (کوش) و (نا) که آنرا واضح "جای گوشی ها" یا کوشانی ها میتوان تعبیر نمود.
عرق کوشانی ها:
کوشانیها بر خلاف آنچه که تا یک وقت تصور میشد و آنها را مغلی میخواندند، مانند اسکائی ها جزء "کتله سیتی" آریائی میباشند و شرقی ترین شاخه تصور میشوند که از سر زمین اولیه آریائی از حوالی حوزه سر دریا و فرغانه و سنکیانگ به مناطق ماورای شرقی آن در اسیای مرکزی منتشر شده مانند پیش قراولان نژاد آریا قرون متمادی با عالم زرد و زرد پوستان مغلی در تماس و تصادم ماندند و انقلابات روز گار و فشار هیوانگ نوها ایشان را روی خطی آورد که سایر قبایل آریائی تعقیب کرده بودند یعنی از حوزه رود ایلی و تازم به حوزه سر در یا و از آنجا به حوزه اکسوس رسیدند و وارد "آریانا" شدند. بعلاوه اختصاصات نژادی و خطوط چهره و شکل سر و غیره که آریانی بودن کوشانی ها را ثابت میکند زبان ایشان هم این نظریه را تقویت مینماید و از آن پایان تر صحبت خواهیم نمود. قراریکه از روی مسکوکات و دیگر لوایح مکشوفه معلوم میشود کوشانی ها سر بلند نوک تیز دماغ بزرگ و طویل ، الاشه های عریض داشته است "پروفیسر کنو" جنبۀ احتمالی ترکی بودن آنها را نیز مطالعه کرده لیکن آخر به آریائی بودن آنها اعتراف میکند و از نقطه نظر قیافه بدنی تیپ مخصوص "هو موال پى نوس" را در آنها سراغ داده می نویسد "بینی در از وسائر خصائصی که در تصاویر مذکور اشاره شد اصلا از ممیزات نژاد "هو مو ال پی نوس" است"
زبان:
راجع به زبان کوشانی ها اگرچه تاحال تحقیقات رضائیت بخش نشده معذالک انچه در ین مورد می نگارند خالی از مفاد نیست. این زبان را مدققین اروپایی به نامهای مختلف یاد کرده اند "پروفیسر لوى من Leumann" که نخستین بار خصوصیات لسان مذکور را شرح داده آنرا "آریائی شمالی" خوانده است. فضلای فرانسوی که اول آنها موسیو پلیو Pelliot بوده آنرا "ایرانی شرقی" نامیده اند و پرفیسر لیو در "زبان اسکائی" گفته است "پروفیسر کنو" اسمی را که پروفیسر "کرست Kirst" برای آن نهاده یعنی "زبان ختنی" گفته است مرجح میداند چه زبان مذکور در دیار ختن بحیث یک زبان رسمی در قرن ۸ عیسوی معمول بوده و قرار معلوم از قرون اولیۀ مسیحی بدان گفتگو میکردند فراموش نباید کرد که این زبان غیر از زبان تخاری است که به دو شاخه الف و ب تقسیم میشود و در صفحات شمال آریانا تخارها و با احتمال "تاهیاها" که بعدها با یوچی ها مخلوط گردیدند بدان متکلم بودند بهر خال زبان کوشانی ها را بنامهای فوق به هر کدام که یاد کنیم مناسبت دارد. این زبان در مسکوکات و کتیبه های شاهان ایشان بکار رفته و از جملۀ (شاؤ نانو شاؤ کنشکی کوشانو) یعنی " کنیشکا شهنشاه کوشان" بخوبی معلوم میشود که زبان مذکور شاخۀ از السنه خانوادۀ ایست معروف به ایرانی نا گفته نماند که در ضرب مسکوکات سلاطین کوشانی زبان یونانی نیز استعمال شده ولی چیز تقلیدی است که از روی مسکوکات شاهان یونان و باختری نقل نموده اند و به تدریج شکل حروف الفبای آن فاسد شده رفته و در اواخر دوره کوشانی بکلی از خواندن میبرآید قراریکه مسکوکات عهد کوشان و بعضی کتیبه های مکشوفه از استوپه های هده و نوشته های مکشوفه از معبد (G) با میان شهادت میدهند سانسکریت و بعضی پراکریت ها مخصوصاً در علاقه های جنوبی هندوکش حرف زده میشد سوالی در خاطر میگذرد که آیا رسم الخط محلی آریانا در عصر کوشانی چه بود؟ همان طوریکه در مقابل زبان یونانی زبان "اسکائی" یا "سیتی" حرف زده میشد در مقابل رسم الخط یونانی رسم الخط محلی هم بود که زبان "اسکائی" و دیگر پراکریت ها و سانسکریت مروجۀ اینجا در آن تحریر مییافت این رسم الخط را معمولاً بنام "خروشتى" یاد میکنند و میگویند که اصلا از روی الفیای "آرامی" اشتقاق یافته و اصلاً صورت قضیه چنین است که الفبای "آرامی" را منشیان و اهل دفتر حکمرانان عصر هخامنشی در اینجا آورده و در آریانا آهسته آهسته رنگ دیگری بخود گرفته است و قرار تحقیقات مستر "کنو" این رسم الخط در حوالی قرن ۵ ق م ظهور و صورت الفبای آن در اواخر قرن سوم ق م مکمل گردیده است این رسم الخط پیش از کوشانی ها در مسکوکات دومین خانواده شاهی یونان و باختری و شاهان اسکائی و پهلوا نیز استعمال شده و در عصر کوشانی های بزرگ عمومیت یافته است این مسئله ارائه میکند که اقلا از حوالی قرن ۳ ق م تا اخیر دورۀ کوشانی این رسم الخط در آریانا معمول بود علاوه برین رسم الخط "برهمی" که صحنۀ رواج آن بیشتر سرزمین هند است هم در دامنه های جنوب هندوکش استعمال میشد چنانچه در میان نوشته هائی که در ۱۹۳۰ موسیو ها کن از بامیان کشف کرده است نمونه های برهمی هم موجود است از اینجا نوشته ها ئی هم بدست ست آمده که موسیو سیلون لوی آنها را به اسم "کوشانا" خوانده و مربوط به قرن ٣ و ٤ مسیحی است چون اینجا در ذیل عمومیات ازین بیشتر نمیتوان در این مسئله پیچید موضوع رسم الخط را در عهد کوشان و مخصوصاً رسم الخط خروشتی را مفضل شرح خواهیم داد.
کوشانی ها عموماً لباسی می پوشیدند ساده و در عین زمان و زمین و کلفت که از روی شکل و برش نه چینی نه پارسی و نه هندی بود بلکه بیشتر به البسۀ محلی صفحات شمال شرقی افغانستان و آسیای مرکزی شباهت بهم میرسانید چون دورۀ کوشانی های بزر گ مصادف به عصر اعتلای صنعت هیکل تراشی و نقاشی میباشد خوشبختانه در هیکل ها و لوایحی که از معابد بودائی نقاط مختلف افغانستان کشف شده و در تصاویر رنگه که از فندقستان و بامیان برداشته شده میتوان جزئیات لباس این عصر را مطالعه نمود و بجایش این کار را خواهیم کرد.
* * *
اگرچه کوشانی ها تا زمانیکه در شمال اکسوس (رود آمو) اقامت داشتند مانند سایر قبایل یوچی خشن بودند ولی تماس با مدنیت با ختر و مراودات تجارتی با "تاهیاها" ی تجارت پیشه و متمدن به تدریج از خشونت طبع آنها کاست چنانچه زمانیکه به باختر منتشر میشدند تمام شواهد به ثبوت میرساند که این قوم استعداد قبول مدنیت را پیدا کرده و در تمام شعب زندگانی اجتماعی و امور مملکت داری نجبای باختر و حکمفرمایان مدنیت گستر آنجا را قدم بقدم تعقیب می نمودند و آخر تحت تاثیر فضای مهذب و مدنی باختر وسائر نقاط آریانا به اندازۀ مستعد شدند که دورۀ سلطنت و زمامداری آنها یکی از درخشان ترین دورهای قدیم تاریخ آریانا بشمار میرود قراریکه در قسمتهای ما بعد تحت عناوین کوچک حد بحد در موقعش دیده خواهد شد آئین، فلسفه، حکمت، ادبیات، رسم الخط صنایع مستظرفه، معماری، هیکل تراشی، نقاشی، رسامی و دیگر شعب هنرهای زیبا در عصر انها ترقی شایانی نمود دربار شاهان کوشانی خصوص بارگاه مجلل سلطنتی پادشاه معروف و مقتدر ایشان کنیشکا آستانه علم و حکمت و فلسفه و صنعت بود مراودات تجارتی امپراطوری کوشانی بطرف شرق و غرب باهان های چین و دولت رم انبساط یافت و کنترول حصۀ وسطى "راه ابریشم" که از شمال آریانا میگذشت بدست دولت کوشانی بود این امپراطوری آن حصۀ هند را که از حوزه فتوحات کوشانی بیرون مانده بود و کشور چین را از طرف شرق با دولت پارت ورم وصل کرده از تبادلۀ اموال استفادۀ زیادی میکرد و سیادت سیاسی و تجارتی این گوشه آسیا درد ستش بود.
* * *
عنصر کوشانی در تاریخ قدیم افغانستان رول خیلی مهم و با دوامی بازی کرده و بعد از قرن اول مسیحی تاز مانه های مقارن ظهور دین مقدس اسلام به استثنای بعضی دوره های نسبتاً کوتاه مانند نیم قرن حکمفرمائی یفتل ها (نیمه دوم قرن ششم) یا موعد موقتى ملوک الطوایفى تو کیوها یعنی ترکان غربی در "تخارستان" از "٥٦٦ تا ۵۷۵" و بعضى تجاوزات ساسانی ها به حواشی غربی باقی همه وقت زمام مملکت داری و حکومت بدست کوشانی ها بود و درین دوره طولانی کوشانی یفتلی، توکیو وغیره بهم طوری مخلوط شده رفت که در یکی دو قرن مجاور به شروع عهد اسلامی یکی از دیگری تفکیک نمیشد و تقریباً همه دودمان های شاهی افغانستان مخصوصاً شاهان محلی جنوب هندوکش خود را احفاد کوشانی میخواندند و سلالۀ نسب خود را به پادشاهان بزرگ سلالۀ اول کوشان نسبت میدادند.
درین دورۀ طولانی که روی هم رفته و یک انداز با وقفه های مختلفی که بیشتر اشاره شد هشت قرن عهد مسیح را در بر میگیرد کوشانی ها چندین مرتبه در تاریخ مملکت ما پدیدار شده اند و هر دفعه ظهور آنها در صحنه سیاست و اداره کشور فصل جدید و مهم و بزرگی کشوده ظهور و غیاب کوشانی ها از صحنه اداره و سیاست و تکرار این رویه جهاتی دارد که درین فصل وفصول آینده شرج داده شد، و تفصیل آن قسمت بزرگ تاریخ مملکت را ازین بعد تشکیل میدهد چون هر دفعۀ ظهور کوشانی ها و دخالت شان در ادارۀ مملکت و امور اجتماعی و ده ها مسایل دیگر از یک طرف و تحول زمان و بسا ایجابات از جانب دیگر بهر دوره ممیزات مخصوصی بخشیده است روی هم رفته مدققین عصر کوشانی را در تاریخ افغانستان قدیم بسه دوره تقسیم کرده اند و هر کدام آن فصلی مجزا در تاریخ مملکت ما تشکیل داده است که قرار ذیل اند:
(۱) دورۀ یا فصل کوشانی های بزرگ.
(٢) دوره یا فصل کوشانی های خورد یا کیداری ها.
(۳) دوره یا فصل احفاد کوشانی های خوردیار تبیل شاهان.
دورۀ کوشانی های بزرگ اولین و مهمترین و طولانی ترین دوره زمامداری کوشانی است که در قرن اول عهد مسیح را بصورت حتم در بر میگیرد و چون موضوع سنه جلوس و وفات و سقوط شاهان با تطبیق سال های جلوس و عهد مخصوص کوشان هنوز بصورت قطع حل نشده روی هم رفته سه قرن اول عهد مسیح را برای آن میتوان تخصیص داد. موضوع اساسی این فصل شرح همین دوره و تفکیک خاندان های شاهی جزء آنست که با تمام مسایل مربوط آن حتی المقدور بیان خواهد شد.
میان این دوره و دوره دوم که عبارت از عصر کوشانی های خورد یا کیداری میباشد و جای آن فصل آتی است در حقیقت امر جدائی قطعی نیست بلکه سقوط تدریجی کوشانی های بزر گ به عللی که در فصل آینده شرح داده شده است منجمله تجاوز ساسانی ها به حصص غربی آریانا سبب شد که کوشانی های باختری با کوشانی های کابلی یعنی کوشانی های شمال و جنوب هندوکش در حوالی کابل بهم پیوست شوند و دولت مقتدر تری در مقابل متها جم بیگانه تشکیل دهند همین دولت را به اساس اسم محرک و موسس آن که "کیدارا" نام داشت دولت کیداری یا کوشانی خورد گویند که بدون تعین حد وحدود در چوکات قرن چهارم مسیحی قرار میگیرد، بعضی ها از همین جهت کیداری ها را هم در قطار کوشانی های بزرگ حساب میکنند ولی بهتر و اساسی تراست که دوره و فصل جداگانه شناخته شود و کرونولوژی دوره های تاریخ کوشانی وطبقه بندی ادوار وفصول تاریخ افغانستان این رویه را ایجاب میکند زیرا این دو دوره کوشانی از هر نقطه نظر فرق زیاد داشت علاوه بر اینکه میان آنها بصورت ضمنی ظهور و تجاوز ساسانی ها حائل شده است یکی دورۀ اعتلا و عظمت وفتوحات وترقى و دیگری دورۀ انحطاط وتنزل ومدافعه است دفعه سوم ظهور کوشانی دوره احفاد کوشانی های خورد یا کوشانی های کیداری است و آنهارا بنام رتبیل شاهان که در تاریخ ما علم شده است یاد میکنیم. میان این دوره و دورۀ دوم کوشان دولت مقتدر یفتلی حایل شده است که مناصفۀ اول قرن ششم مسیحی را در بر گرفته و دولت نیرومندی بود که متجاوزین غربی و شرقی یعنی ساسانی و گوپتار اعقب سرحداتشان رانده و آنها را باج گذار ساخت. همین قسم ظهور تو کیوها (ترکان غربی) و باز مداخلۀ ساسانی ها و منجمله حکومت ملوک الطوایفی خان های توکیو در صفحات تخارستان درین بین اخذ موقع کرده است که روی هم رفته همۀ این واقعات تقریبا یک و نیم صدسال را در بر میگیرد و از اوائل قرن ۷ باز اولاد کوشانی های کیداری از شاخ های بلند کوه ها فرود آمده اقلا در جنوب هندوکش دولت مقتدری تشکیل میدهند و این همان دولت نیرومند رتبیل شاهای کابلی است که تا حوالی ۸۵۰ مسیحی سیادت کوشانی های اولیه و بزرگ و منجمله خاک مملکت را در مقابل عرب محافظه میکند. این است سه دورۀ ظهور کوشانی ها در تاریخ قدیم افغانستان که به علت تسلسل و ارتباط فصول آینده و انعکاس یک دوره بر دیگر اینجا با وقفه ها و گنجایش فصول دیگر فشرده و مختصر ذکر شده و اینک موضوع اساسی این فصل را که تاریخ کوشانی های بزرگ میباشد آغاز میکنم:
کوشانی های بزرگ
عصر اول
خاندان کدفیرس
کوشانی های بزرگ که این فصل را برای آنها اختصاص داده ایم و رویهمرفته از حوالی ٤٠ مسیحی تا اواسط قرن سوم مدت دو قرن را در بر میگیرد در اثر تحقیقاتیکه تاحال بعمل آمده شامل دو خاندان سلطنتی است که یکی را بنام "خاندان کدفیزس" و دیگری را بنام "خاندان کنیشکا" یاد میکنند طبیعی این تقسیمات بعد ازین است که وضعیت ملوک الطوایفی و تشکیلات پنجگانۀ رؤسای قبائل آنها در شمال هندوکش برهم خورده و به تشکیلات سلطنت پرداخته اند زیرا طوریکه تحت عنوان عمومیات به اساس منابع چینی شرح داده شد یوچی ها یا کوشانی ها در شمال اکسوس (آمودریا) حتی در جنوب آن اول دارای رؤسای پنجگانه بودند و بعد یکی از رؤسای مذکور چهار دیگر را مطیع خود ساخته و ادارۀ آنها شکل سلطنت بخود گرفت. قرار نتیجۀ که تاحال از تحقیقات مدققین بدست میآید خاندان اول سلطنتی کوشانی بنام سر سلسله آن "کدفیزس" و خاندان دوم آنها به اسم موسس آن کنیشکا یاد میشود. از خاندان اول تاحال دو نفر را می شناسند که بنام های "کجولو کدفیزس" و "ویما کدفیزس" معروف اند و خاندان کمیشکا با خود مؤسس آن شامل "چندین" نفر است که اسمای آنها را خواهیم دید و روی همرفته آخر نام اکثر ایشان به کلمۀ "ایشکا" تمام میشود. خاندان اول کوشانی از حوالی ٤٠ مسیحی تا حوالی ۱۱۰ مسیحی تقریباً ۷۰ سال و خاندان دوم آن از حوالی ۱۲۰ مسیحی تا نزدیکی های ۲۶۰ مسیحی دوام کرده است. قراریکه ملاحظه میشود.
میان ختم عصر خاندان اول و شروع خاندان دوم یعنی از ۱۱۰تا ۱۲۰ ده سالی خالی گذاشته شده این موعد را عموماً تا حال مدققین بهمین ترتیب گذاشته و آنرا برای زمان سلطنت یک پادشاه یا نایب السلطنۀ که اسمش در مسکوکات خودش مجهول است گذاشته اند. این پادشاه را از روی لقبی که در مسکوکات احراز کرد. "سوتر مکاس" یعنی "منجی کبیر" میخوانند و شرح مربوطه بجابش خواهد آمد. این است تقسیماتی که تاحال مدققین در میان دو خاندان کوشانی های بزرگ نموده اند و متصل به آن فوراً متذکر میشویم که چون مسئله کرونولوژی (ترتیب تاریخی) کوشانی ها و دیگر مسائل تهذیبی، و اجتماعی آنها هنوز یکطرفه و بصورت قطعی روشن و حل و فصل نشده آنرا نباید نظریه آخری و قطعی دانست و از امکان بیرون نیست که کنیشکای کبیر مقدم تر از کجولو کدفیزس و اعضای خاندان او باشد. همین قسم مسئله "سوتر مکاس" یا "منجی کبیر" که مسکوکات او در افغانستان و هند فوق العاده زیاد است هنوز تاریک است و فهمیده نمیشود که این شخص که خود را به لقب باشان و شکوهی خوانده چرا از گرفتن اسم خود، خودداری کرده. اگر قرار بعضی نظریه هائیکه تازه پیدا شده او را محض نایب الحکومه بخوانیم سوالات دیگری فوراً بمیان می آید که منجمله یکی دوی آن این است که از طرف کی و بکجا نایب الحکومه بوده ؟ و چرا مسکوکات او اینقدر زیاد و فراوان است؟ همین قسم فاصله ده سالی که میان دو خاندان کوشانی بزرگ گذاشته اند چیزی است که تاحال خوب روشن نشده و از امکان بیرون نیست که سوتر مگاس نایب السلطنه کدفیزس دوم باشد و کنیشکای اول فوراً بعد از شاه اخیرالذکر به سلطنت رسیده باشد.
بهر حال روشنی که تحقیقات آینده به این مسایل اندازد جزء آینده است و ترتیبی که تا حال در مورد کوشانی های بزرگ مراعات شده همان است که در آغاز این مبحث ذکر کردیم و بهمین روش منسوبین این دو خاندان و واقعات مربوطه آنها را شرح میدهیم:
"کوزولو" یا "کجولو کدفیزس":
( ٧٨ - ٤٠ مسیحى ) "کوزولو" یا "کجولو کدفیزس" یکی از پنج شهزادگان کوشانی است که چهار نفر دیگر را مطیع خود ساخته و اعلان شاهی نموده است. اسم او در ماخذچینی - کیو - تسیو - کیو Kieu-tsieu-Kio و در مسکوکات "کوزولا کدفیزس" یا "کوزولو کدفیزس" یاد شده و چون کلمۀ "کدفیزس" در اسم او و جانشینش دخیل است او را "کدفیزس" اول هم میخوانند. معنی صحیح کلمۀ "کوزولو" یا "کوزولا" که "کجولو" یا "کجولا" هم تلفظ شده مجهول است و به صور مختلف آنرا تعبیر کرده اند "کجولو" پیش از اینکه به پادشاهی رسد رئیس قبیله بود موسوم به "کوی شوانگ" این رئیس با چهار نفر دیگر تا سالهای مقارن ٤٠ مسیحی بصورت ملوک الطوایفی در شمال هندوکش آمریت و نفوذ داشتند تا اینکه آهسته آهسته اقتدار قبیلۀ کوی شوانگ و نفوذ رئیس آن زیاد شده و "کجولو" چهار نفر دیگر را مطیع خود ساخت و در و در ٤٠ مسیحی اعلان پادشاهی نمود و سلطنت او بنام سلطنت "کوی شوانگ" شهرت یافت. اهالی این وقت باختر که در ماخذ چین بنام "تاهیا" خوانده شده اند ثروت مند و مهذب و تجارت پیشه بودند و پول و ثروت آنها در تقویه بنیان دولت کوی شوانگ دخالت زیاد داشت. کدفیزس اول تنها به اراضی شمال هندوکش یعنی باختر اکتفا ننموده بطرف غرب، قلمرو سلطنت خود تا سر حدات پارتیا انبساط داد و بطرف جنوب تیغه هندوکش را عبور نموده علاقه های "کی - پن" و "کاوفو" یعنی کاپیسا (کوهستان و کوه دامن) و کابل را به مفهوم بزرگ ولایتی آن اشغال کرد و به سلطنت جانشینان دولت یونان و باختری و پهلواهای درۀ کابل خاتمه داد. کجولا کدفیزس تمام در مس سکه زده در میان مسکوکات او یکنوع آن دلچسپ و به جریان واقعات تاریخی انتقال سلطنت از آخرین پادشاه یونان و باختری کاپیسا و پهلواها به دودمان کوشانی روشنی می اندازد زیرا در یکنوع مسکوکات کدفیزس اول علاوه بر اسم خود پادشاه که در رسم الخط خروشتی و یونانی به صورت های کوجولا کاسا Kujo la kasa و "کوزولو کدفیزس" ذکر شده اسم هرمایوس آخرین پادشاه یونان و باختری کابل هم برده شده و در نوع دیگر اسم خود او تنها بضرب رسیده است.
متتبعین در این موضوع نظریات مختلف دارند و علت آنرا رنگ رنگ شرح میدهند موسیو واله دو پوسن این نظریات را خلاصه کرده و شرح آنرا ذیلا میدهیم:
نظریۀ اول:
هرمایوس آخرین شاه یونانی کابل زمین هنوز بر تخت سلطنت خود استقرار داشت و سکه تنها به تصویر خود ضرب زده است بناء علیه سکه های دسته اول فقط با نقش صورت خود او پیدا شده است. سپس پهلواها دست او را از سلطنت کوتاه نموده اند چنانچه بیاد بود این عصر مسکو کانی در خود کابل بدست آمده که با "کجولا" کوشانی که در نواحی کابل رسیده بود متفق شده و به کمک او دوباره کابل را از شاهان پهلوا گرفته است. بعد هرمایوس، رئیس کوشانی ها را به فتوحات هند کمک میکند و آنوقت مسکوکاتی ضرب زده اند که صورت هر دوی شان در آن نمایش یافته بالاخره هرمایوس وفات میکند و سلطنت یونان و باختری کابل به رئیس کوشان میرسد و یا خود رئیس کوشانی صاحب نفوذ و اقتدار شده سلطنت را از او بزور میگیرد و ازین وقت بعد تنها صورت خود را روی مسکوکات بضرب میرساند.
نظریۀ دوم:
موسیو فوشه اتحاد هر مایوس یونانی و "کوجولا" ی کوشانی را خلاف طبیعت تصور نموده و موضوع را قرار ذیل شرح میدهد:
هرمایوس بر تخت سلطنت جلوس دارد تا اینکه وفات میکند و سلسلۀ شاهان یونان و باختری کابل منقطع میشود و یا پهلواها سلطنت را از ایشان میگیرند کمی بعد یا ممکن بعد از مدت مدیدتری (کوجولا) رئیس کوشانی، کابل را از دست پهلواها میکشد و بلا تامل به تقلید مسکوکات هرمایوس اقدام نموده عیناً با تصویر او سکه میزند و بعد از چندی بدون اینکه شکل او روی سکه باشد تنها به نام خود سکه میزند ملتفت باید بود که در نظریۀ اول متذکر شدیم که اخیراً (کوجولا) تنها به تصویر خود سکه زده است حال آنکه فوشه میگوید "اخیراً تنها به نام خود سکه زده است". موسیو سیلون لو Sylvain Levi در کتاب "هندمدنیت بخش" در حالیکه از انواع مختلف مسکوکات هرمایوس آخرین شاه یونان و باختری کابل صحبت میکند ضمناً مینویسد: "... اما روی یکدستۀ دیگر مسکوکات، هرمایوس متحمل همسایه غیر مترقبۀ میشود: اگرچه صورت شخص و نام آن به یونانی هرمایوس را نشان میدهد ولی بطرف چپه سکه بدور تصویر "هراکلس" Herakles جملۀ کوجولا کاساسا کوشانا یا ووگاسا در اماتهی تاسا Kujula kasasa kusana yavugasa dhramathitasa خوانده میشود که معنی آن (رئیس دین دار کولا کاسا کوشانا) است سپس در روی سکه هرمایوس از بین میرود و جای آن را نیم تنه شخص فاتح میگیرد که بدور آن در یونانی Kozoulo Kadphisou Korsna و درسم الخط خروشتی Maharassa Rayrayasa یعنی شهنشاه یاد شده و لقب نوی هم دارد که عبارت از (پسر آسمان) است "کجولا کاساسا کوشانا یا وو گاسا در اماتی تاسا" یعنی: "رئیس دین دار کوشانی کجولا کدفیزس" از صفت "دین دار" که در سکۀ او استعمال شده معلوم میشود که کوشانی ها عموماً و کجولا کدفیزس خصوصاً شخص دیندار و متدینی بوده و چون به ترقیات آئین بودائی وزرتشتی افغانستان در عصر آنها (مخصوص در زمان سلطنت کنیشکا) تامل شود دلچسپی زیاد کوشانی ها در امور مذهبی به اثبات میرسد. راجع به تاریخ جلوس و دوام و ختم سلطنت "کجولا کدفیزس" در کتب تاریخ حدسیات زیاد زده شده "شارتر کمبریج هستری اف اندیا" که در ١٩٣٦ در لندن بطبع رسیده مینویسد: "طبقات مختلف زمین که در تاکزیلا از آنها مسکوکات پیدا شده ارائه میکند که سکۀ کدفیزس اول کمی بعدتر از سکه "گندو فارنس" بمیان آمده و این تاخیر به ربع سوم قرن اول مسیحی موافق میافتد مورخین چینی میگویند که کدفیزس اول بیش از ۸۰ سال عمر نموده و با این حساب مشارالیه باید در حوالی ۷۸ مسیحی وفات نموده باشد. مستر "تری بهو و انداس شاه" در جلد چهارم هند قدیم خود "صفحه ۱۱" جلوس کدفیزس اول را در حوالی ٤٠ مسیحی و وفاتش را در حوالی ۷۸ مسیحی قرار میدهد که با حساب فوق موافق است و به این ترتیب گفته میتوانیم که "کجولا کدفیزس" اولین پادشاه کوشانی موسس اولین خاندان سلطنتی کوشانی های بزرگ مدت تقریباً ۳۸ سال سلطنت کرده است قراریکه از منابع چینی وشهادت مسکوکات استنباط میشود و شرح آن بالا گذشت "تایوچی" یا "یوچی های بزرگ" بعد از اشغال "تاهیا" یعنی باختر تا یکقرن دیگر بصورت ملوک الطوایفی در شمال هندوکش آمریت داشتند و کجولا کدفیزس رئیس قبیلۀ کوى شوانگ در حوالى ٤٠ مسیحی رژیم ملوک الطوالفی را به سلطنت شاهی در باختر مبدل نمود. موسیو سیلون لوی میگوید که کدفیزس بعد از اعلان شاهی به نگانسی Ngansi (اراضی پارتیا) هجوم برد و بعد قلمرو کاوفو Karo (کابل ) را در جنوب هندوکش به قلمرو خود ملحق ساخت. این ها اقداماتی است که کد فیزس اول برای توحید خاک جغرافیائی آریانا بر داشته است. بعقیدۀ و "نسنت سمیت" کدفیزس اول در ٥٠ مسیحی کابل را متصرف شده است اگرپوره در ٤٠ مسیحی در باختر به تخت سلطنت جلوس نموده باشد معلوم میشود که بعد ازده سال به جنوب هندوکش فرود آمده است و چون قرار ماخذ چینی بعداز جلوس اول متوجه "نگانسی" (پارتیا) شده قشون کشی او را با ینطرف پیش از ٥٠ مسیحی میتوان قرار داد. در جملۀ علاقه هائی که در جنوب هندوکش از آخرین احفاد یونان و باختری و پهلواها گرفته "کی - پن" Ki-Pan و پوته Pou-Ta هم اسم برده شده که اولی اینجا بیشتر مفهوم کاپیسا را دارد و دومی را موسیو سیلون لوی با علامۀ سوالیۀ محلی در شمال اراکوزی قرار میدهد و طوریکه در عمومیات این فصل اشاره شد موسیو واله دوپوسن آنرا نه اسم محل بلکه پختون های علاقۀ غزنی تعبیر میکند و این تعبیر درست تر بنظر می آید بهرحال اینقدر توضیح میشود که کجولا کدفیزس اولین پادشاه خاندان اولی کوشان های بزرگ بعد از ٥٠ مسیحی از علاقۀ کابل بیشتر بطرف جنوب و جنوب غربی آریانا تا حوالى غزنی حتى ارا کوزی نفوذ پیدا کرده و در نقشۀ که در راه وحدت خاک آریا ناطرح کرده بود کامیابی های زیادی حاصل نمود و از اقدامات او معلوم میشود که میخواست دولت خود را اول از همه در چوکات حدود طبیعی و تاریخی آریانا قایم کند چنانچه حدود قلمرو سلطنت خود رابطرف شرق تا اندوس (سند) حتى تاجیلم انبساط داد و در شمال، سغدیانه جزء آن بشمار میرفت و در غرب پارتیا شامل آن بود. تنها بطرف جنوب وثایق موجوده حدود قلمر و دولت او را پوره نشان داده نمیتواند. کد فیزس اول در ضرب مسکوکات از معاصرین خود هرمایوس آخرین پادشاه یونان و باختری کابل تقلید کرده و سکه های او با مسکوکات بعضی امپراطوران رومن مثل اگوست و کونستانتن و کلودیس و "تی بیریوس" هم شباهت بهم میرساند زیرا مسکوکات سلاطین اخیرالذکر با داد و ستد تجارتی در شرق منجمله آریانا انتشار یافته بود معذالک موسس دودمان کدفیزس بصورت مستقیم از هرمایوس آخرین پادشاه یونان و باختری کابل تقلید کرده است سکه های او عموماً مدور و مسی و مفرغ است. تفصیل بعضی سکه های او قرار آتی است.
(۱) سکه مدور مسی: در روی سکه شخصی بصورت نیم تنه به نیم رخ راست نمایش یافته احتمال دارد هرمایوس آخرین پادشاه یونان و باختری کابل باشد. مضمونی به یونانی دیده میشود که اصل زبان و رسم الخط آن تغیر یافته و عبارت آن چنین است: کورسانو (یا) کورانو، کوزو لو کدفیزس یعنى: "کوزولو کدفیزس کوشانی"
در پشت سکه هراکلس ایستاده به دست راستش چوگان و بدست چپ پوست شیری را گرفته. نوشته به رسم الخط "هند و باختری یا خروشتی" دارد که متن و ترجمه آن قرار آتی است:
(کوجولا کاساسا کوشانا یا ووکاسادهراماتی کاسا) یعنی: "کوجولا کاسا رئیس دین دار کوشانی"
(۲) سکۀ مدورسی: در پشت سکه سربازی روبرو ایستاده و مضمونی که برسم الخط خروشتی نوشته شده چنین است: ( کیوجولا کایوسا کوشانا) یعنی: "کوجولا کایو کوشانی".
در یک سکۀ مدور مسی دیگر که در پشت آن شکل اشتر بخدی نقش میباشد به رسم الخط خروشتی چنین مضمونی خوانده میشود: (مهارا جاسا، راجاراجاسا دو اپوتراسا کاجولا کارا کافراسا) یعنی "شاه، شاهان، پسر آسمان، کوجولا کدفیزس".
ویما (یا) ومو کدفیزس:
دومین پادشاه خاندان کدفیزس یا اولین دودمان سلطنی کوشان های بزرگ کسی است که در مسکوکات بنام "ویما Wima" یا "ومو Ooemo" کدفیزس یاد شده و ماخذ چینی اورا - ین - کاو - شنگ Yen-Kao-Cheng خوانده و عبارت از پسر کجولا کدفیزس است و معمولاً امروز در کتب تاریخی او را کدفیزس دوم یاد میکنند. مشارالیه در حوالی ۷۷ یا ۷۸ مسیحی بجای بدر خود بر تخت سلطنت جلوس نمود منابع چینی اگر چه معلومات مختصری از او میدهند باز هم این معلومات مهم و قیمت دار است زیرا میگویند که ویما کدفیزس عوض کجولا پادشاه شد، هند را مسخر کرد بعد از یک دوره سلطنت طولانی و با شکوه ه به عمر ۸۰ سالگی وفات نمود.
وقتیکه ویما کدفیزس در ربع سوم قرن اول مسیحی برتخت آریانا جلوس کرد تا اندازه ئی که از قراین معلوم میشود میخواست نقشه ها و اقدامات پدر خود را تعقیب کند اگرچه دولت کوشانی دولت نو تا سیسی بود معذالک موسس أو این خاندان کوشانی با ۳۸ سال سلطنت خود کارهای زیادی مخصوصاً در داخل مملکت انجام داده بود دولت های کوچک یونان و باختری و پهلوا که بیشتر در علاقه های جنوب هندوکش رنگ ملوک الطوایفی داشتند از بین رفته و جای آنرا دولت واحد و معظم کوشانی گرفت و این دولت مقتدر به سعی و مجاهدت کدفیزس اول بمیان آمد پسر این پادشاه کدفیزس دوم پادشاه کشور مقتدری شد که تقریباً در همه جهات به حدود تاریخی خود رسیده بود بناء علیه او بیشتر متوجه لشکر کشی ها به طرف هند و ترکستان چین شد حصۀ زیاد سلطنت طولانی خود را به فتوحات هند و سنکیانگ گذرانید. مشارالیه مرد جنگی و رزم آور بود و در راه تشکیل امپراطوری نقشه های بزرگی پیش خود طرح کرده بود.
فتح هند:
منابع چینی نسبت به تمام وقایع عصر سلطنت ویما کدفیزس یاد فتوحات او را در هند خوب تر محافظه کرده اند. پیشتر دیدیم که پدر او بطرف شرق به حدود تاریخی آریانا یعنی رو داندوس (سند) تماس کرده و نسنت سمیت احتمال میدهد که تاجیلم هم پیش رفته باشد. بهر حال کدفیزس دوم کاری را که پدرش شروع کرده بود دوام داد. مورخ انگلیسی مزبور درباب کدفیزس دوم می نویسد "دلایلی در بین است که این پادشاه پنجاب ویک حصۀ بزرگ جلگه های رود گنگ را فتح نموده و قرار احتمالات تا بنارس پیش رفته باشد هکذا احتمال میرود که نادهانۀ رودخانۀ اندوس فرود آمده و این علاقه ها را فتح کرده باشد از شاهان کوچک پارتی (پهلوا) که در قرن اول مسیحی در این جاها سلطنت داشتند اگر هنوز هم کسی بوده بعد از فتوحات کدفیزس دوم از بین رفته زیرا ازین بعد نامی از آنها برده نشده. ویما کدفیزس اراضی مفتوحه هندی را توسط یکنفر نایب السلطنه که شخصیت عسکری داشت اداره میکرد و مسکوکات "پادشاه بی نامی" که به تعداد خیلی زیاد از شمال هند و از درۀ کابل تا غازنی پور وازبنارس کنار گنگا تا کچ و کتیاوار پیدا میشود به او نسبت باید داد".
از روی بیانات "و نسنت سمیت" واضح میشود که کدفیزس دوم در لشکر کشی های خود بطرف هند کامیابی های زیاد حاصل کرده و در قلب این کشور پهناور تا حوزه کنگا پیش رفته است.
"تری بو و انداس شاه" وقایع این زمان را طوری تحلیل میکند که ویما کدفیزس در سال های اول سلطنت خود به کدام جنگ و قشون کشی آغاز نکرده بود و در سال ۹ سلطنتش محاربه او با چین شروع میشود و در سالهای اخیر زمامداری متوجه هند میگردد. معذلک اورا پادشاه رشید و دلاور و با عزم میخواند و می نویسد: ویما کدفیزس به قصد هجوم برآمد، پنجاب و کشمیر را مسخر کرد و پیشرفت او بخاک هند به تدریج سریع تر شد تمام شمال غرب هندرا تا بنارس (شاید به استثنای سند) فتح نمود. امکان دارد تا ماتورا خاک هند را مسخر نموده باشد زیرا در ١٤ میلی این شهر از دهکده ئی موسوم به مات Mat مجسمۀ او کشف شده است" این نظریه با آنچه پیشتر مربوط به فتوحات ویما کدفیزس در هند نوشتیم چندان فرق ندارد منتها مدقق هندی فتوحات کدفیزس دوم را در هند در سالهای اخیر سلطنت او قرار میدهد و به پیشرفت او تا "ماتورا" یا حوالی آن موافقت میکند و در کامیابی های او در علاقه سند متردد است. عصر لشکر کشی ویما کدفیزس در هند و نقاطی که دران پیشرفت نموده هر چه میخواهد باشد آنچه پیش ما مسلم است شکست شهزادگان هندی و فتوحات او در خاک هنداست که منابع چینی صریح در آن مورد اشاره میکند و میگوید: "ین کاو- چن (ویما کدفیزس دوم) رؤسای تین - چو (هند) را از بین برد و این کشور را تحت ادارۀ یکنفر قرار داد."
منازعه با چین:
چینی ها که تا ربع اول قرن دوم ق م به اصطلاح خودشان با "عالم غرب" تماسی نداشتند به ظهور وقایع و تبدلات اوضاع سیاسی ماورای غرب پامیر چندان علاقه نداشتند بعد ازینکه یوچی ها آهسته آهسته از حوزۀ سردریا به حوزۀ آمودریا منتقل و مستقر شدند کم کم کسب قوت و قدرت نمودند. درین وقت ها هنوز در فرغانه بودند و به صورت ملوک الطوایفی امرار حیات داشتند معذلک چینی ها به کمک آنها بر علیه هیوانگ نوها محتاج بودند چنانچه اولین نماینده خود چانگ - کین را در ۱۱۵ - ۱۲۵ ق م نزد آنها در فرغانه فرستادند و شرح این واقعه در صفحۀ ۱۷۸ این اثر گذشت امپراطوران چین درحدود یک قرن وربع تماس خود را با سیتی ها محافظه کردند تا اینکه در سال ۸ مسیحی روابط آنها رسماً قطع شد و زمانیکه در ۲۳ مسیحی سلطنت اولین خاندان سلطنتی هان به پایان رسید جزئی نفوذی هم چینی ها برسیتی ها نداشتند این موقعی است که رؤسای کوشانی در دو طرفه رود آمو مقتدر شده و به ترتیبی که دیدیم تقریباً ۲۰ سال بعد "کجولا" از اقتدار خود و قبیله اش "کوی شوانگ" کار گرفته و در باختر به تشکیل سلطنت کوشانی می پردازد. طبیعی در این سال ها کوشانی ها همان یوچی های متفرق شمال آمو در یا نبودند و با تشکیل سلطنت در دو طرفه هندوکش قوی شده میرفتند. مدت پنجاه سال دیگر که تمام دورۀ سلطنت کدفیزس اول هم جزء آن باشد چینی ها بحال خود بودند و دولت کوشانی آریانا با موسس خود مراتب اکمال خود را می پیمود. این وضعیت دوام داشت تا اینکه در ۷۳ مسیحی مجدداً چینی ها متوجه "ممالک غربی" شده و ژنرال معروف خود پان چاو Pan-Chao را بطرف غرب اعزام کردند و تاحو الی ۱۰۲ مسیحی تقریباً ۳۰ سال دامنۀ این جنگ ها دوام داشت. پیشتر متذکر شدیم که ویما کدفیزس در ۷۸ مسیحی بر تخت سلطنت جلوس نمود این سنه اگر با تاریخ اعزام ژنرال چین بطرف غرب مقایسه شود ارتباطی میان تشویش چین و مقتدر شدن دولت کوشانی بنظر می آید و از احتمال بیرون نیست که اقتدار دولت کوشانی سلاله دوم همان های چین را متوجه سرحدات غربی و ممالک غرب چین نموده باشد. بهر حال ژنرال پان چاو با قشون زیاد متوجه اراضی غربی شده در داخل سنکیانگ ، ختن، را در ۷۳ مسیحی اشغال کرد سپس کاشغر را متصرف شد و متعاقباً کوچه Kucha و قره شهر Karashahr را در ۲۹ مسیحی اشغال کرد و راه شمالی را که بعدتر بنام راه ابریشم شهرت پیدا میکند به روی عسکر و تجارت چین باز کرد و از طریق فرغانه تا سواحل بحیرة خزر وحتى دورتر پیشرفت و به اقطار امپراطوری رومن تماس حاصل نمود.
ویما کدفیزس پادشاه رشید و باعزم کوشانی با سجیه ئی که داشت با خورده بینی نظریه و سیاست و پیشرفت چینی ها را بطرف غرب تعقیب میکرد. مشارالیه که کمر توسعه خاک امپراطوری خود رابسته و یک سلسله پیکار را در ماورای شرق اندوس شروع کرده بود و به کامیابی پیش میرفت هیچگاه حاضر نبود که از کدام گوشه دیگر از شمال شرق متجاوزی بر او و خاک قلمرو سلطنت او حمله کند. مشار الیه نه خود را از شاه چین کوچک تر و محقرتر بلکه هم پایه او میدانست. چنانچه قرار یکه ونسنت سمیت میگوید در سال ۹۰ مسیحی شهزاده خانم چین را به عروسی درخواست کرد و به این ترتیب جرئت نموده برابری مقام و منزلت خود را با شاه چین وانمود کرد و برای اعلام و انجام این مطلب رسماً ایلچی به در بارچین فرستاد. این ایلچی به دربار خاقان چین نرسید زیرا یان چاوژنرال فاتح چین در راه به او برخورد و چون از مقصد مسافرت او آگاه شد خواستگاری دختر خاقان خود را اهانت بزرگ تصور نموده قاصد امپراطور کوشانی را متوقف ساخت و مجبور به مراجعت نمود.
کد فیزی دوم ازین پیش آمد و رفتار بی احترامانه که نسبت به نماینده اش شده بود به خشم شده قشون بزرگی مرکب از هفتاد هزار سوار آماده نمود و امر داد تا تحت فرماندهی نایب السلطنه اش "سی si" از راه دره های پامیر یا سونگ لنگ Tsung-Ling به خاک چین حمله کند.
این قشون احتمال زیاد دارد که از راه کوتل واخان و کوتل تاشقرغان دامنه های غربی شرقی پامیر را عبور نموده در پای دامنه های شرقی در کاشغر یا یار کند فرود آمده باشد لیکن چون عبور پامیر با هفت هز ار سوار چیز آسان نیست چه بواسطه مشکلات طبیعی و سرما و خنک و چه بعلت عدم مواد خوراکه برای نفری و قلت کاه وجو برای اسپان جنرال "سی" قوما ندان قشون کوشانی دچار مشکلات زیاد شده اکثر قشون او تباه شد و چیزی هم که باقی ماند بحالت پریشانی و ماندگی فوق العاده به جلگه های پای دامنه های شرقی پامیر رسیدند و چون جنرال "پان چاو" چینی درین قسمت، تازه دم و به قابو نشسته بود، قشون پریشان و خستۀ کوشانی بدون اینکه دم راست بتواند با ایشان مقابل شده و روی هم رفته بکلی تباه شد و در نتیجه "کدفیزس دوم" شکست خورد و مجبور شد با جگذار چین شود چنانچه قرار ترجمۀ پروفیسر لگ Legg معلوم میشود که سالنامه های آخرین شاهان خانوادۀ شاهی هان به ورود هیئت های حامل باج اشاره نموده است و متن آن چنین است: "در زمان امپراطور Hwa یاهوتی Hoti (۱۰۵ - ۸۹) ایشان (هندی ها) قاصدها با بعضی چیزها که گوئی هدایا بوده باشد به چین میفرستادند اما بعد تراهالی مناطق غربی در مقابل خاقان چین بر خاسته و مراودات خویش را تا سال دوم عصر - ین شی shi (۱۵۹) زمان سلطنت امپراطور "کوان Kwan" ۶٧ - ١٤٧) قطع کردند" (سالنامه های سلالۀ اخیر هان ترجمۀ پروفیسر لگ پاورقی ۳ صفحه ٢٦٩ تاریخ قدیم هند تالیف و نسنت سمیت).
روابط کدفیزس دوم با امپراطوری روما:
با وجود این شکست ویما کدفیزس در استقرار روابط خود با سائر ممالک کمال آزادی داشت و این نظریه را حسن و انبساط روابط سیاسی او با امپراطوری رومن تائید میکند و این روابط تنها در اثر تمایل و آرزوی ویما کدفیزس دوم بمیان نیامده بود بلکه مقابله با پارت ها از نقطه نظر نظامی و استفاده از مال التجاره هندی و چینی امپراطوران رومن را بیشتر نیازمند به دوستی دولت کوشانی آریانا ساخته بود. پس اگر در شرق در اثر واقعه غیر مترقبه قشون ویما کدفیزس در مقابله نیروی چین مضمحل شد و تا یکدرجه و یک وقت باج گذار چین ماند در غرب رابطه او با امپراطوری رومن استوار و مستحکم گردید. نمایندگان کد فیزس دوم در دربار "تراجان" حضور داشت زیر اقراریکه دیون کاسیوس Dion Cassus میگوید بعد ازینکه تراجان به روم رسید نمایندگان زیاد مخصوصاً از هند به دربار اوبار یافت. تراجان در سال ۹۹ مسیحی به روم وارد شد چون درین وقت ویما کدفیزس حصه بزرگ هند را تا سواحل گنگا فتح کرده بود و یک حصه بزرگ هند جزء امپراطوری او بشمار میرفت بلاشبهه در میان نمایندگانی که "دیون کاسیوس" هندی خوانده نماینده کدفیزس دوم کوشانی هم وجود داشت. بعقیده ونسنت سمیت نماینده کدفیزس به این جهت به دربار رومن اعزام شده بود تافتوحات او را به "تراجان" اعلام دارد.
رومن ها که با اشغال سواحل آسیائی مدیترانه شام را متصرف شده و منتها الیه غربی راه ابریشم در دست آنها بود به استقرار روابط تجارتی خود با امپراطوری کوشان اهمیت زیاد میدادند و علایق داد وستد تجارتی انبساط یافته بود مال التجاره از تمام حصص امپراطوری کوشانی به پیمانه زیاد از راه وادی کابل و باختر و از آنجا از طریق راه ابریشم که منازل عمده آنرا بجایش شرح خواهیم داد بطرف بنا در شام و آسیای صغیر میرفت قراریکه پیلنی Pliny شهادت میدهد سالانه مبالغ گزافی برای خریداری ادوات و سامان لوکس به هند فرستاده میشد چون رو منها پول زیاد داشتند و مردمان متمول و غنی بودند و به تعیش و زندگانی مجلل و خوش گذرانی معروف بودند برای خریداری پارچه های ابریشمی که از چین به باختر می آمد و پارچه ها ادویه و عطریات و سنگ های قیمتی که در قسمت هندی امپراطوری کوشان پیدا میشد پول زیاد خرج میکردند و عموماً اشیائی را که میخریدند قیمتش را به پول طلائی می پرداختند چنانچه بهمین مناسبت بود که در عصر کوشانی های بزرگ بار اول در زمان کدفیزس دوم مسکوکات طلائی آنها به اندازۀ زیاد در آریانا منتشر شد و ذخایر طلای سلطنتی زیاد گردید چنانچه سکه شناسان علت ظهور مسکوکات طلائى ویما کدفیزس راوفور طلای رومن تصور میکنند زیرا پیش از او پدرش کجولا کدفیز س یا کد فیزس اول اگر چه سکه های خود را از روی مسکوکات "اگوست" و تی بی ریوس Tiberius (از ۱٤ تا ۳۸ م ) تقلید کرده است اما فقط در مس و مفرغ سکه زده و سکۀ طلا را باراول پسرس کدفیزس دوم بضرب رسانید. این سکه ها به اندازه و شکل و وزن (اوری Auri یا اوروس Aureus) یعنى مسکوکات رومائی است که ۳۵ر۸ وزن داشت و نسنت سمیت مینگارد که: "چون طلای رومن ها در شرق زیاد شد کدفیزس دوم اهمیت سکه طلا را ملتفت شده و به تعداد زیاد آوری های شرقی ضرب زد که از روی شکل وزن با اوری رومن ی یکی بود و در صافی عیار هم از آنها کمی نداشت". بهر حال و فور طلا در عصر ویما کدفیزس در آریانا و اقطار امپراطوری کوشانی و تقلید ناگهانی مسکوکات رو من دلیل برانبساط روابط تجارتی کوشانی ها با امپراطوری رومن است که قرار نظریه سیلون لوی مخصوصاً با مصر و شام بیشتر ارتباط داشت.
مسکوکات ویما کدفیزس:
پیشتر در باب مسکوکات پدرش کجولا کدفیزس متذکر شدیم که مشار الیه فقط در مس و مفرغ سکه زده. سکه های او مدور وعموماً از روى مسکو کات هرمایوس آخرین شاه یونان و باختری کابل و امپراطوران رومن تقلید نموده است. مسکوکات ویما کدفیزس از هر نقطه نظر بر مسکوکات پدرش برتری دارد. علاوه برمس و مفرغ باراول در طلا هم سکه بضرب رسانیده و این مسکوکات به شکل و اندازه ووزن "اوری" سکۀ طلای رومن هاست. مسکوکات کدفیزس دوم نسبت به سکه های کدفیزس اول خوب تر و قشنگتر است "واله دوسن" از زبان فوشه حکاکی را که تصویر ویما کدفیزس را روی تاپه سکه کشیده خیلی تعریف میکند و نظر یه فوشه را چنین ذکر مینماید: "میان دو کدفیزس فرق زیاد است اولی هنوز به یک نفر حکمدار ضعیف و رئیسی شباهت دارد و صنعت کاری پیدا نتوانسته بود که پارچه های فلزات را مخصوص برای او برش و حکاکی کند ازین جهت گاهی از سکه یک پادشاه یونانی و گاهی هم از سکه یک امپراطور رومن کار گرفته است بر عکس حکاک پسرش چنان تصویر صحیحی از او کشیده که نزاکت های عرقی از آن مشهود است احتمال دارد که چنین صنعت کاری را بعد از الحاق گندهارا بدست آورده باشد و دو چیز این مطلب را تائید میکند. حسن کار و دوام رسم الخط خروشتی در چپه مسکوکات." ویما کدفیزس در مسکوکات خود عناوین با شکوه و جلال را اتخاذ نموده و مانند کدفیزس اول زبان و رسم الخط یونانی و لهجه سانسکریت را با رسم الخط خروشتی که رسم الخط آنوقت افغانستان بود هر دو را در ضرب مسکوکات خود استعمال کرده است. اینقدر ملتفت باید بود که زبان و رسم الخط یونانی اگر وجود داشت بمراتب زیاد تغیر کرده و حتماً استعمال آن به اندازه کم شده بود که جز در لقب و اسم شاه چندان دیده نمیشد ویما کدفیزس در یک سکه بین عنوان (شاه کبیر) و کلمۀ (کوشان) صفت "دواپوترا" Devaputra یعنی (پسر اسمان) را گنجانیده است که قرار نظریه مدققین برنگ عناوین شاهان چین که خود را (پسر آسمان) میخواندند ترکیب یافته است. برعلاوه از عناوین "مهاراجاسا" یعنی "شهنشاه" معلوم میشود که کدفیزس دوم از القاب شاهان پهلواهم پیروی کرده است. در چپه مسکوکات ویما کدفیزس اشکال "شیوا" و گاو "ناندی" و صفت "مهیسوارا" Mahisvara هم دیده میشود مدققین عموماً این کلمه را "پیرو شیوا" ترجمه نموده و شاه را طرفدار حتی پیر و آئین شیوائی میدانند چنانچه موسیو سیلون لوی درین باره می نویسد: "هیما کدفیزس پادشاه پیرو خاص شیواست و اخیرالذکر را در مسکوکات خود بصفت "مهیسوارا" یعنی "رب النوع بزرگ" یاد کرده شیوا در روی مسکوکاتش گاهی تنها گاهی با گاو ناندی و گاهی با نیزه سه شاخ "تریسوله" دیده میشود رسم الخط خروشتی کمال رواج و عمومیت داشت و بیش از بیش جای زبان ورسم الخط یونانی را اشغال نموده بود جزئیات بعض مسکوکات ویما کدفیزس قرار آتی است:
(۱) سکۀ مدور مسی:
در روی سکه تصویر نیم تنه شاه رخ بطرف راست نمایش یافته مضمون یونانی قرار آتی است: "بازیلوس اومو کدفیزس" یعنی: "ویما کدفیزس پادشاه". در پشت سکه شیوا روبرو ایستاده و به خروشتی چنین نوشته دارد: "مهاراجا ساراجادی راجاسا سار والو کاایشواراساما هیسواراسا هیما کپتی شاسا یعنی "پادشاه کبیر، شهنشاه، بادار تمام دنیا پیروشیوا هیما کینی سا (ویما کدفیرس)" در یک سکه دیگر در روی سکه پادشاه رخ بطرف چپ در مقابل مزبح ایستاده و در پشت سکه مذکور شیوا و گاو ناندی با نوشته خروشتی فوق دیده میشود. در بعض سکه ها شاه گاهی بالای تخت و گاهی در عراده دو اسپه سوار میباشد. زبان و رسم الخط یونانی در عصر کدفیزس دوم خیلی کم شده و ازرواج وفهم واستفاده افتاده بود و قرار نظریه موسیو سیلون لوی مراحل اخیر حیات خودراطی میکرد ویما کدفیزس آنرا در روی مسکوکات خود استعمال کرده ولی از اسم و لقب شاه تجاوز نمیکند و در رسم الخط آن تغیرات فاحش دیده میشود.
دوام سلطنت و سال وفات ویما کدفیزس بصورت یقین وصحیح معلوم نیست دورۀ سلطنت او راکننگم چهل سال و بقیه مدققین عموماً ۳۲ سال تعین کرده اند و چون در ۷۸ مسیحی به سلطنت رسیده بلا شبهه تا ۱۱۰ سلطنت و عمر او دوام داشت.
سوتر مگاس "منجی کبیر": در عمومیات این فصل متذکر شدیم که معمولاً کوشانی های بزرگ را به دو خاندان سلطنتی تقسیم میکنند یکی خاندان کدفیزس و دیگر خاندان کنیشکا. بعقیده بعض مورخین در میان این دو خاندان وقفۀ ده ساله موجود است و آنرا با سلطنت پادشاهی پر میکنند که نام و نشان او مجهول است و در مسکوکات فقط بصفت "منجى کبیر" یاد شده.
یک مسئله دیگر که مخصوصاً در این مورد توجه مدققین را جلب کرده این است که قرار منابع چینی ویما کدفیزس دومین پادشاه خاندان کدفیزس کوشانی که شرحش بالا گذشت در اراضی مفتوحۀ هندی خود با لذات سلطنت نکرده بلکه خاک های مذکور را توسط نایب السلطنه اداره میکرد. بعضی از مدققین پادشاهی را که عمداً از بردن نام خود در مسکوکات خود داری کرده امیری میشمارند که مطیع شاهنشاه کوشانی بوده و بنام دولت کوشانی یا بحیث امیر یا بحیث نایب السلطنه برهند حکمروائی میکرد. مستر رپسن در کمبریج هستری آف اندیا می نویسد: "مسکوکات بى اسم مربوط بیک نفر حکمرانی است که تابع دولت کوشانی بوده و خودهم سکه میزد چنانچه در عصر پهلواها هم حکمرانانی که معمولاً "استرانگیس" خوانده میشوند با پادشاه در امور مملکت دارى شریک بوده و بنام خودهم سکه میزدند."
درین زمینه "ریسن" و "ونسنت سمیت" پارۀ تشریحاتی داده اند که تذکار آن بی مورد نیست. پروفیسر اول الذکر بعد از آراء نظریۀ فوق می نویسد: "اگرچه استکائی ها و پارتها (مقصد از پهلواهاست) استقلالی را که بدان مفتخر بودند در عصر کوشانی از دست دادند اما در عصر حکومت شاهان این خانواده کما فی السابق رول مهمی بازی مینمودند و مانند یونانیان قرن ها در کتیبه ها ذکر شده اند پس معلوم میشود که هنوز مجامع مهم ورؤسای با نفوذی داشتند و شهزادگان
ایشان اگرچه بلا شبهه کم و بیش از روی نام تحت تیول کوشانی ها بودند اما در قلمرو مخصوص خود حکمفرمائی مینمودند چنانچه در سال های اخیر قرن اول مسیحی هنوز دردهانه اندوس مجامعی وجود داشت که مولف پیرپل Periple آنها را پارت خوانده و می نویسد که مصروف زد و خورد و جدال بایکدیگر میباشند حالانکه این مناطق و اراضی مجاور آن قراریکه پارچه های مس مکشوفه از مقام سن Sin در ویهار Vihar (بهاوالپور Bahawalpur) ثابت میکند مربوط و متعلق به کنیشکا امپراطور بزرگ کو شان بود از روی معلومات اضافی ریسن چنین معلوم میشود که باید مسکو کات بی نام مربوط کدام امیر پهلو ا باشد که تحت تیول امپراطور کوشان کنیشکای کبیر بوده و خود هم در حوزۀ متعلقه سکه زده است. "ونسنت سمیت" هم تقریباً بهمین منوال وضیعت را شرح میدهد که در تعبیر و تلقیات کمی فرق دارد مشارالیه هنوز در قرن اول مسیحی بوجود پارتها (مقصد از پهلواها ست) در حوزۀ اندوس موافقت دارد اما می نویسد که کدفیزس دوم با فتوحات خود در پنجاب ویک حصه زیاد حوزه گنگا شهزادگان کوچک پارتی را از بین برد و ایالات مفتوحه هندی خودرا بواسطه حکمرانان عسکری اداره مینمود پس مسکوکاتی را که به تعداد زیاد از کابل گرفته تا غازی پور و از بنارس گرفته تا کتیاوار پیدا میشود و نام کسی در آن به ضرب تر سیده باید به این حکمرانان عسکری نسبت داد. پس در روشنی آنچه شرح یافت نقاط اساسی که روی آن نظر به استو ار شود چنین است:
(۱) مسکوکاتی که به تعداد فوق العاده زیاد نه تنها از حصص مفتوحۀ هندی امپراطوری کوشان بلکه از مناصفه شرقی آریانا هم بدست آمده و آمده میرود که اسم کسی روی آنها نقش نیست فقط ضرب زننده خود را به صفت "منجی کبیر" یاد کرده.
(۲) رپسن مسکو کات مذکور را متعلق به کدام امیر پهلوا میداند که تابع دولت کوشانی بوده و بنام دولت کوشانی اراضی مفتوحه هندی را اداره میکرد.
(۳) ونسنت سمیت مسکوکات مذکور را متعلق به حکمرانان یا حکمران عسکری میداند که پهلوا یا کوشانی بودن آنها پوره روشن نیست و از طرف کدفیزس دوم امپراطور کوشان بر علاقه های مفتوحه عندی حکمرانی داشتند.
(٤) منابع چین واضح تذکار میدهند که ویما کدفیزس نه بالذات بلکه بواسطه نایب السلطنه برهند حکومت میکرد.
قبل از اینکه کشفیات جدیدی مسئله را یکطرفه حل کند جز تحلیل نظریات فوق چارۀ نداریم گمان غالب به این میرود که "منجی کبیر" اگر پادشاه که منجی مستقلی میبود گاهی از بردن نام خود در مسکوکات خود داری نمیکرد آنهم مخصوص در عهدیکه پادشاهان کوشانی به اتخاذ القاب و عناوین مجلل عادت داشتند و هر کدام میخواست شخصیت برجسته خود را معرفی کند علاوه برین در عهدی که او را قرار میدهند یعنی میان دو خاندان بزرگ کوشانی محلی برای پادشاه ثالث غیر از کوشانی نیست و اگر بالفرض پادشاه کوشانی هم باشد باید او را جزء دودمان کدفیزس حساب کرد. لذا احتمالات بیشتر باین دلالت میکند که بر طبق متن ماخذچین وقرار تعبیر ونسنت سمیت او را نایب السلطنه یا امیری بدانیم که از طرف ویما کدفیزس شهنشاه کوشانی به خاک های متصرفی هندی حکومت میکرد و مانند امرای عصر پهلوا حق ضرب سکه هم داشت یا این حق به او داده شده بود و بدون بردن نام سکه بضرب رسانیده و لقب "منجی کبیر" شاید اشاره به فتح علاقه های هندی و ارتباط آنها به دولت کوشانی باشد سوتر مگاس سکه های زیاد نقره ئی و مسی دارد مخصوصاً سکه های مسی او نهایت زیاد است مسکوکات او علاوه بر اینکه در هند مرکزی از بنارس و ما لو ا کشف شده از بگرام از صد سال با ینطرف پیدا شده و پیدا شده میرود چنانچه در اثر حفریات موسیوها کن و موسیو کرل در ١٣١٦ عدۀ زیاد مسکوکات مسی سوتر مگاس از خرابه های بازار طبقه کوشانی بگرام پیدا شده است مسکوکات او اگرچه فوق العاده زیاد است تنوع زیاد ندارد صورت ضرب آن بدنیست رسم الخط یونانی و خروشتی هر دو در آنها استعمال شده در روى مسکوکات عموماً ضرب زننده سکه براسپی سوار است در چپه بعضی سکه های او مردی با قبای در از معلوم میشود که باید موبدی باشد زیرا آتشکده هم در مقابل خود دارد در بعضی مسکوکات نقره ئى و اکثر مسکوکات مسی در روی سکه صورت نیم تنه صاحب سکه به نیم رخ چپ دیده میشود به دور سرش فیته بسته واشعه چند از فرق سرش تلئلو دارد بیرق با نیزه کوتاهی در دست راست گرفته لقب عمومی که بدان شهرت یافته در یونانی "سوتر مگاس" است که معنی آن "منجی کبیر" میشود. علاوه برین خود را "بازیلوس باز یلئون" یعنی "شهنشاه" هم خوانده ولی از گرفتن نام خود خود داری کرده و اسم او مجهول است شاید لقب "شهنشاه" خلاف نظریه باشد که او را امیر با نایب السلطنۀ "ویما کدفیزس" بخوانیم ولی اگر محیط و زمان او و القاب وقت مطالعه شود آنقدر موانع پیش نمیکند.
وضیعت عمومی در عصر خاندان کدفیزس:
خاندان کدفیزس یا اولین دودمان سلطنتی کوشانی های بزرگ به ترتیبی که ذکر رفت به استثنای "سوتر مگاس" ۷۰ سال و با امیر یا نایب السلطنۀ اخیر الذکر ۸۰ سال تاریخ کشور ما را در بر میگیرد که رویهرفته از حوالی ٤۰ تا ۱۲۰ مسیحی شود این چهار خمس قرن از خود بلاشبه در هر زمینه پاره ممیزاتی دارد که متاسفانه جزئیات آن تا اندازه زیاد مجهول است و خطوط عمومی آنرا تا جائی که قراین و شواهد نشان میدهد ذیلا ترسیم میکنیم: خاندان سلطنتی کدفیزس زمانی در تاریخ مملکت ما ظهور میکند که وضیعت حکومت مرکزی با داشتن نفوذ اداری برتمام خاک آریانا تقریباً از بین رفته و جای آنرا یکنوع ملوک الطوایفی احراز کرده بود این وضیعتی است که عمو ماً دولت های مقتدر به علل مختلف در پایان عمر بدان مواجه میشوند و خود این وضیعت باز متقاضی ظهور نیرو و حکومت مقتدر جدیدی میگردد دولت معظم یونان و باختری به جهانی که در فصل مربوطه اش شرح داده شد در ربع اول قرن اول مسیحی با هرمایوس مبدل به سلطنت کوچک و محدود کابل شده و طوری قوای خود را از دست داد که واضح معلوم هم نمیشود که گندوفارس پهلوا آنرا سقوط داد یا کجولا کدفیزس کوشانی همین قسم دولت پهلوا اگرچه با شخص گندوفارس قوی و مقتدر بود ولی مرکز ثقل نفوذ آن بیشتر بخاک های متصرفی هندی معطوف شده بود چنانچه دیدیم حینیکه کجولا کدفیزس بر تخت باختر نشست به آسانی علاقه های جنوب هندوکش مخصوصاً سمت های جنوب غربی تا حوزه اراکوزی که تحت نفوذ مستقیم دولت پهلوا بود جزء قلمرو سلطنت کدفیزس ها شد در شمال هندوکش در باختر و طخارستان وضعیت برای ظهور دولت مقتدر جدید مساعد تر بود زیرا قراریکه دیدیم مقارن ظهور کوشانی ها در حوزه آمو دریا تاهیاها مردمان مهذب و تجارت پیشه باختری درین وقت در میان خود شاهی نداشتند و کوشانی ها هم تا ٤٠ مسیحی یعنی سال جلوس کجولا کدفیزس باصول ملوک الطوایفى و با ۵ رئیس اینجاها را اداره میکردند. پس اوضاع اداری شمال و جنوب هندوکش متقاضی بود که خاندان سلطنتی روی کار آیدو دولت مقتدری ظهور کند تا به حکومت های محلی خاتمه داده و در چوکات طبیعی و تاریخ کشور دولتی واحد تاسیس نماید این کار را "کجولا کدفیزس" به بهترین صورتی انجام داد و اگر چیزی باقی هم مانده بود با پسرش کدفیزس دوم صورت گرفت پس از نقطه نظر اداری ظهور خاندان کدفیزس در تاریخ قدیم افغانستان مقام مشخصی دارد زیرا ملوک الطوایفی ها و حکومت های محلی را به سلطنت واحد ومقتدر مبدل نمود. کدفیزس اول در راه وحدت خاک آریانا صرف مساعی زیاد کرد و در آخر عمر اوسغدیانا در شمال، پارتیا در غرب، اراکوزی در جنوب غرب و گندهارا در شرق به دور مرکز باختری کوشانی جمع شده بود و این موضوع از اقدامات پسر اوهم معلوم میشود زیرا کدفیزس دوم به مجردیکه بر تخت نشست درصدد تشکیل امپراطوری و فتح اراضی جدید بطرف هند و ترکستان چین بر آمد و با وجودیکه در قسمت اخیرالذکر ناکام شد در ماورای غربی سند تا قلب هند پیشرفت یک طرف تاحوالى "ماتورا" رسید و جانب دیگر تا دهانۀ سند رافتح نمود.
* * *
قوای نظامی دولت کوشانی افغانستان در دوره سلطنت خاندان کدفیزس به تدریج قوی شد و لشکر کشی های ویما کدفیزس این نظریه را تائید میکند کوشانی ها مردمانی بودند سخت سر و جنگجو و سوار کار صرف نظر از فتوحات کدفیزس دوم در هند لشکر کشی های او بر علیه چانک - کین مارشال معروف چین و سوقیاتش در ماورای شرقی پامیر در حوزۀ سنکیانگ یکی از بزرگترین کارستان های حربی تاریخ قدیم آسیاست زیرا قشونی را که مرکب از هفتاد هزار سوار باشد با خوراک وادوات جنگی از دره های دوطرفۀ پامیر عبور دادن کاری است مشکل و عزم پادشاه کوشان وقوه اداره ژنرال های او را ثابت میکند.
* * *
خاندان کدفیزس در داخل و خارج سیاستی داشتند مشخص و خطوط آن تا اندازه خوب معلوم میشود هر دو کدفیزس میخواستند که دولت آنها در داخل قوی و نیرومند باشد. از ملکان قوم کسی سر بلند نکنند و ملوک الطوایفی یک قلم ناپدید گردد. دولت مرکزی مقتدر باشد و خاک های آریانا تحت نظام ادارۀ واحد در اید استقلال مملکت را همسایگان محترم شمارند و بهر قیمتی که باشد از ان دفاع بعمل آید. هر دو کدفیزس این نظریات را مراعات کردند و زمانیکه دومین خاندان همان های چین بنای تجاوز را به "علاقه های غربی" گذاشت ویما کدفیزس مانند امرای محلی کاشغر و ختن حاضر به اطاعت خاقان چین نشده و برای مقابله آنها لشکر کشید و اگر به نام و برای چندی باج گذار هم شد بعد از شکست در میدان جنگ بود که نهم به استقرار روابط او با سائر ممالک تاثیری افگنده نتوانست. سیاست خارجی کدفیزس ها مقدم بر همه این بود که خاندان های سلطنتی ملل بیگانه هیچگاه ایشان را پست تر از خود تلقی نکنند و او خاقان های چین یا امپراطوران رومن باشد چنانچه این مطلب از القاب مجلل و طرز رفتار کدفیزس دوم بکلی اشکار است مشار الیه در حالیکه پادشاه یا شهنشاه کوشانی بود به رویه خاقان های چین خود را "پسر آسمان" و به طرز امپراطوران رومن خود را امپراطور میدانست و بهمین اساس دختر خاقان چین را خواستگاری نمود و برای معرفی خود و خاندان خود و فتوحات خویش نماینده به دربار "تراجان" به روما فرستاد. خاندان کدفیزس پس از نقطه نظر بلند بردن شئونات سلطنتی کوشانی و ارتقای مقام خاندان شاهی رول بی سابقه در تاریخ قدیم افغانستان بازی کرده اند و معلوم میشود که از روی ماده و معنی آرزومند تعالى کشور و سلطنت و مملکت بودند. معاصر یشان دو دولت قوی در شرق و غرب وجود داشت در شرق در خاک های آسیا در دیار چین دومین دودمان هان و در غرب در خاک های اروپا وحتى در سواحل آسیائی مدیترانه امپراطوران رومن، پارت ها هم هنوز درین وقت وجود خارجی داشتند ولی ضعیف شده و در صف دوم قرار گرفته بودند در میان این دو دولت بزرگ و قوی، امپراطوری کوشانی واقع شده و کدفیزس ها پوره به اهمیت مقام خود فهمیده بودند و میخواست در خط مشی سیاست خارجی از موقعیت جغرافیائی امپراطوری خود کار بگیرند چنانچه گرفتند و به این مسئله بعد از ذکر دومین خاندان سلطنتی کوشانی های بزرگ یعنی خاندان کنیشکا مراجعه خواهیم کرد. یکی از ممیزات سیاست خارجی کدفیزس ها فتوحات هند است که کدفیزس اول بنای آنرا گذاشته و کدفیزس دوم عملی نمود. چون شرق و شمال و غرب در تصرف یا تحت اثرهان ها ورومن ها بود ایشان مجرای آسانی جز به این سمت نداشتند.
* * *
تجارت آریانا در عصر خاندان کدفیزس منبسط شد و حیات اقتصادی سر و صورت بهتری بخود گرفت. باشندگان باختر و تخارستان پیش از ظهور دولت کوشانی هم مردمان تجارت پیشه بودند و علاوه بر مواد ومال التجاره خود کشور انتقال پیداوار ومال التجارۀ هندی و چینی بطرف غرب بدست ایشان صورت میگرفت با فتوحات ویما کدفیزس در هند و با تعلقات او با چین و امپراطوری رومن در تجارت و اقتصادیات مملکت بهبودی بارزی رخ داد با ظهور خاندان دوم "هان" چین مجدداً به تحکیم ارتباط به علاقه های غربی تمایل نشان داد و رومن ها را جنگ های پارت ها چندی پیشتر از ظهور خاندان کدفیزس کوشانی در ارمنستان و پارتیار سانینه ومسکوکات طلائی آنها مقارن شروع عهد مسیحی بازارهای شرق را فرا گرفته بود چنانچه پیشتر دیدیم که هر دو کدفیزس از روی مسکوکات امپراطوران روم سکه ها بضرب رسانیدند و وفور طلای امپراطوری روم سبب شد که ویما کدفیزس هم به وزن و شکل اوری های رومن سکه طلا بضر ب رساند از نقطۀ نظر مراودات "راه شمالی" و "راه جنوبی" که اولی بطرف چین و دومی از طریق درۀ کابل جانب هند میرفت از داخل قلمرو امپراطوری کوشانی میگذشت و کنترول آن در دست دولت کوشانی بود. این راه ها را بعد تر مفصل تحت عنوان "راه ابریشم" مطالعه خواهیم نمود. در اینجا که مصروف مطالعه اوضاع تجارت و اقتصاد مملکت در عصر کدفیزس ها میباشیم همین قدر متذکر میشویم که پول رومن به مقداد زیاد وارد آریانا شده و راه جنوب و شمال تازه برای انتقال اموال بطرف غرب باز شده بود.
* * *
چون کوشانی ها در افغانستان تحت نفوذ تهذیب باختری آمدند در ۸۰ سال دوره سلطنت خاندان کدفیزس که روی هم رفته سه خمس قرن اول وخمس اول قرن ن دوم مسیحی را در بر میگیرد و ما عجالتاً مصروف مطالعه عمومیات همین عصر هستیم، آئین اوستائی و بودائی هر دو معمول بود. طبیعی آتش پرستی از حوالی دو قرن قبل باین طرف جای خود را به آئین بودائی صاً مخصو در علاقه های شرقی آریانا خالی کرده و فلسفۀ "ساکیا مونی" توسعه می یافت معذالک دین زردشتی بکلی محو نشده و قراریکه بعد تر در همین فصل خواهیم دید در عصر کنیشکا که آئین بودائی به منتهای عروج خود میرسد باز هم روی مسکوکات بادشاه مقتدر کوشانی اشکال ارباب النواع اوستائی دیده میشود. بهر حال در عصر سلطنت خاندان کدفیزس دیانت بودائی آهسته آهسته انبساط می یافت. کدفیزس اول در بعضی مسکوکات خود را به صفت "درامانتی تاسا" یعنی (دین دار) خوانده است. اگرچه از این صفت عقیده و آئین او پوره معلوم نمیشود معذالک شاه با دیانتی بوده مسکوکات پسر او کدفیزس دوم چه طلائی وچه مسی به موضوع دیگر روشنی می اندازد که عبارت از احترام شیوا است پیشتر متذکر شدیم که در مسکوکات او شیوا و کاوش ناندی و نیزۀ سه دندان که سلاح ممیزه اوست بضرب رسیده ازین همه واضح معلوم میشود که کدفیزس دوم یا "پیرو شیوا" بوده چنانچه جمعی را عقیده برین است و یا اقلا بعد از فتوحات هند از نقطه نظر سیاست در بعضى مسکوکات طلا و مس خو در اپیرو یا مشوق این دیانت معرفی کرده و این رویه ایست که کشور کشایان برای جلب خاطر اهالی خاک هاى مفتوحه پیش میگرفتند.
* * *
صنعت یا همان صنعت زیبا و پختۀ یونان و که شرح ظهور و انبساط و ترقی آن در صفحات (۹۸ تا ۱۰۳) همین جلد گذشت در پایان تقریباً سه قرن حیات در شروع عهد مسیحی تنزل کرد و این تنزل تا اندازه زیاد از روی مسکوکات دودمان کدفیزس معلوم میشود و اگرتنها موضوع از روى مسکوکات قضاوت شود اعتراف باید نمود که تنزل مذکور فاحش بوده زیرامیان مسکوکات زیبا و قشنگ پادشاهان یونان و باختری و سکه های خاندان کدفیزس نسبتی نیست مخصوصاً سکه های کدفیزس اول بسیار خراب و از نزاکت های صنعتی عاری است. باز مسکوکات کدفیزس دوم بهتر است. ولی تنها از روی مسکوکات هم قضاوت نمیتوان کرد جز اینکه باید گفت حکاکی روی فلزات و صنعت کندن نقوش بر سنگ های قیمتی که دو قرن پیشتر ترقی شایانی داشت تنزل فاحش نموده بود. از نقطه نظر هیکل تراشی تنها اینقدر میتوان گفت که صنعت"کریک و بودیک" یا یونان و بودائی که شعبه یا مدرسه از صنعت یونان و باختری است در عهد کنیشکا موسس دومین خاندان سلطنتی کوشانی در آخر قرن اول و شروع قرن دوم مسیحی ترقی و انبساط یافته است. به این ترتیب دوۀ سلطنت خاندان کدفیزس تقریباً در عصر تنزل مدرسۀ "یونان و باختری" و شروع ترقی مدرسۀ "یونان و بودائی" واقع شده است بناء علیه ممیزه قابل ذکری از نقطه نظرصنائع جمیلۀ ندارد. و بعضی ها هم "صنعت کوشان"صنعتی را گویند که با کنیشکای کبیر شخصیت حاصل کرده است.
در دورۀ سلطنت خاندان کدفیزس رسم الخط یونانی و خروشتی هرد و معمول بود ولی به این ترتیب که اولی رو به تنزل میرفت و دومی هنوز آینده در پیش داشت رسم الخط یونانی که با فتوحات اسکندر در شرق منتشر و با سلطنت شاهان مستقل یونان و باختری در آریانا و هند عم ومیت حتی رسمیت یافته بود بعد از سقوط آخرین احفاد شاهان یونان و باختری یکدفعه از بین نرفت بلکه در تنزل تدریجی گرفتار گردید و استعمال آنهم بیشتر منحصر به مسکوکات بود کدفیزس های کوشانی محض به تقلید مسکوکات متقدمین خود آنراهنوز در مسکوکات خود استعمال میکردند ولی چندین حرف شکل تازه تری بخود گرفته بود که حاکی از نابلدی منشیان زمان ایشان میباشد.
برعکس رسم الخط خروشتی که در جایش از آن مفصل و در یک مبحث مستقل حرف خواهیم زد و رسم الخط محلی خود آریانا بود آینده در پیش داشت و در اقطار امپراطورى کوشانی مخصوصاً در کتیبه های روی ظروف وغیره بیشتر استعمال میشد.
* * *
این بود خطوط عمدۀ دوره سلطنت خاندان کدفیزس که بعد از تحلیل منابع چینی و شهادت مسکوکات و نظریات مدققین تا اندازه شرح یا فت بلا شبهه با ذهنیتی که تولید میکند عصر دوم تاریخ کوشانی های بزرگ یعنی دورۀ زمامداری کنیشکای کبیر واولادۀ او خوب تر فهمیده خواهد شد.