جای وفات سبکتگین
در تحشیه و تصحیح طبقات ناصری به تحقیق برخی از اماکن تاریخی موفق گردیدم. که یکی از آن جای وفات سبکتگین است که در مقالت ذیل شرح داده میشود: منهاج سراج جوزجانی در طبقات ناصری گوید: که سبکتگین به حدود بلخ در دیه ( برمل مدوری یا مادر و موی یا مدروی یا ملدریوی یا بارمل مادروی ) فوت شده و نام این دیه به اختلاف نسخ خطی به صور بالا آمده وراورتی در ترجمۀ خود همه را ذکر کرده است و گوید که در یک نسخه ترمذ هم نوشته شده .
ابن اثیر در الکامل ( ج ۹، ص ۵۴ ) گوید: سبکتگین در بلخ میزیست و به سبب طول مرض به غرض تبدیل هوا به طرف غزنه حرکت کرد و در راه بلخ و غزنه از جهان رفت و میت وی را به غزنه آورده در در آنجا دفن کردند . ابن خلدون ( ج ۴، ۳۶۳ ) و بستانی در دائرة المعارف خود ( ج ۹، ص ۴۶۲ ) مخصوصآ قول ابن اثیر را نقل میکنند و هیچ یکی موقع انتقال وی را اشارتی نکرده اند گردیزی ( ص ۴۵ ) نیز عزیمت امیر سبکتگین را از بلخ به غزنین و مردن او را در راه اشاره میکند ولی جای مردن آن را ذکر نکرده است.
برخی از مؤرخان متأخر مانند فرشته و کسانیکه ازو اقتفا کرده اند وفات سبکتگین را به ترمذ نوشته اند (۱) چون مورخین دیگر مانند گردیزی و ابن اثیر و غیره به موقع فوت امیر سبکتگین اشارتی نکرده اند بنابران باید گفت که ماخذ فرشته در تعیین جای انتقال سبکتگین به ترمذ نیز شاید همین طبقات ناصری باشد. زیرا محمد قاسم در دیباچۀ کتاب آنرا از ماخذ خود میداند. چون در یکی از نسخ روارتی ترمذ نوشته شده بنابران به یقین اقرب است که در نسخۀ مأخذ محمد قاسم هم شاید (ترمذ) نوشته شده بود یکی از مؤرخانمعاصر دوکتور محمد ناظم در کتابی که بر حیات سلطان محمود نگاشته نیز بدون تحقیق همان ( مادر و موی ) متن ترجمۀ راورتی را محل وفات سبکتگین مینویسد (۱) ولی به عقیدۀ نگارنده این همه به صحت نزدیک نیست زیرا که ترمذ بین راه بلخ و غزنه واقع نبوده و شهری بود بر ساحل ماورای جیحون چنانچه حدود العالم ( ص ۶۶ ) گوید: « شهریست خرم و بر لب رود جیحون نهاده .... » و بقایای تاریخی ترمذ تاکنون به همین نام معروف و موازی بلخ و ولایت مزار بر آن طرف آمو افتاده و شهرکی است که به همین نام یاد میشود و نگارنده سطور آنرا در زمستان ( ۱۳۲۴ ش ) دیده ام . اگر به قول فرشته این شهر را محل وفات سبکتگین بدانیم. این قول مؤرخان سابق که وی در بین بلخ و غزنه مرد نقص می گردد پس باید سراغ جایی که سبکتگین در بین بلخ و غزنه در آن مرده باشد از بین قراء و مواقع موجوده جستجو کرد. و درین مورد نویسندۀ سطور بعد از تجسس و تحقیق به دو نتیجۀ ذیل رسید :
۱ - در حدود جنوبی بلخ به جنوب شرق مزارشریف موجوده به فاصلۀ ۲۰ تا ۳۰ میل در منطقۀ کوهستانی که در حدود پنج هزار فت از سطح بحر کاین است قریه ایست که اکنون آنرا مارمل یا مرمل گویند و عین بر جادۀ کوهستانی واقع است، که از آنجا به طرف بامیان و کابل روند. و به همین نام کوچۀ در شهر مزار به نام ( کوچۀ مارمل ) نامزد است، که گذر مذکور به آن طرف شهر افتاده که مردم از آنجا به سوی مارمل آیند. ولی این راه اکنون به سبب دشواری متروک گردیده عراده رو نیست. یاقوت نیز این جا را ذکر کند و گویند : « مارمل : بالفتح ثم السکون قریة فی جبال نواحی بلخ (۱) چون در نسخه های خطی طبقات ناصری نام قریه ایی که سبکتگین در آن جا مرده نزدیک به اشکال و مارمل و مرمل نوشته شده پس توان گفت: که جای مردن آن پادشاه همین دیه باشد که تاکنون هم آنرا مرمل یا مارمل گویند. چون این راه کوهستانی از بلخ به بامیان نزدیکترین راه هاست.
شاید در آنوقتی که عراده ها وسیلۀ حمل نقل نبود. مردم ازین راه به بامیان آمد و شد می کردند.
۲ – یک راه دیگری نیز از بامیان به سوی ولایت مزار و بلخ میرود که در بین کوهستان صعب المروری می گذرد بر جاده موجوده عراده روی که از پروان و درۀ غوربند غوروند سابق به کوتل شیبر می گذرد و بعد از آن به ( دو آب ) میرسدراهی به سوی بامیان جدا می گردد. تا حدود بامیان جادۀ عراده رود موجود است و بعد از آن در بین کوهسار بر اسپ یا پیاده میتوان رفت راه دراز و عراده روی که اکنون مورد استفاده است از درۀ شکاری در بطن کهسار هندوکش گذشته به دو آب و دوشی و کیله گی و بالاخره به پلخمری و ایبک میرسد و از آنجا به سوی مزار و بلخ در دشتهای وسیعی بعد از طی کوهسار تاشقرغان می گذرد ولی راه دشواری که از حدود دو آب دامنه های هندوکش به بامیان میرود از آنجا ذریعۀ یک راه کوهستانی به طرف شمال شرق به ایبک سابق الذکر می پیوندند و از بامیان به سوی ایبک منازل ذیل موجود است:
۱- بامیان
۲- سیغان
۳- کهمرد
۴- مدر
۵- روئی
۶- خرم و سارباغ
۷- ایبک
در نام های منازل اگر (مدر) و (روئی) را یکجا بنویسم ( مدرروئی ) میشود و به صورت ضبط نسخ خطی طبقات نزدیکی میرساند و میتوان گفت که سبکتگین از بلخ به ایبک آمد و از آنجا میخواست از منازل سابق الذکر به سوی بامیان بگذرد و هم در این جا به دنیای دیگر انتقال کرده باشد..
والله اعلم بالصواب