وقایعی که در هرات رخ داد
چون خدای متعال میخواست دولتی با آن همه بزرگی و حشمت زوال شود و سلطانی چون مسعود که نیرومند ترین فرمان فرمایان شرق بود از پا در افتد شب ها آبستن رنج و بلا بود و هر صبح فتنه نو می زائید استبداد راى وغرور مسعود و عصبانیتی که در اواخر بمزاج وی حادث شده بود و ستم های که در اوائل دوبارۀ خانه واده و خدمتگاران پدر خود نموده بود مردم صادق و وفادار را از بارگاه وی دور میکرد سالاران عصر محمود نیز پیر شده و اعتماد شار از سلطان جوان سلب گردیده بود و این همه مایۀ آن بود که نظام سلطنت مختل گردد و علاقه خدمتگاران از مملکت کاسته گردد و هر کس مساعی خو درا تنها برای حفظ آبرو و عرض خود بکار افگند بنابر این حال سلطنت مسعود روز بروز بدتر میشد سلطان نخست کاری که در هرات نمود این برد که به غزنه به بوعلی کوتوال فرمان صادر کرد که لوازم و سامان جنگ بیابان را ساخته به هرات بفرستد پس از آن به نشاط و شکار مشغول گردید امرای بی رحم وی سر تا سر هرات و بادغیس بر مردم بیچاره قیامت ها بر پا نمودند و به بهانه اینکه با ترکمنان موافقت کرده اند چندین در هم و دینار از مردم ستدند حتى کسانی را که به ترکمنان هیچ علاقه نداشتند و به سبانی و سپاهیان هزیستی سلطان معاونت نموده بودند نیز بیازردند از آن جمله بوطلحه شیبانی عامل هرات بود که سلطان او را گرفتار کرد و هر چه داشت گرفت وام داد خودش را پوست و تا پاکی به تن وی میرسید جان سپرد.
در این وقت اطلاع رسید که طغرل دوباره به نیشاپور رفت و داؤد بسرخس
مقام نمود و دیگرانش به نسا و باورد رفتند .