111

تسيخر فضا

از کتاب: درکوچه های سرخ شفق ، معاصر

آنروز جهان به شادمانی

برداشت شراب ارغوانی

آنروز تمام مردم دهر

بود ند به عیش و شادمانی

آنروز رسید مژده نو

انسان به فضای آسمانی

آن مرد بزرگ گاگارین

کیهان نورد کیهانی

فرزند بشر در آسمانها

جو بندۀ سر کهکشانی

بنمود برای صلح گیتی

تسخير فضا به قهرمانی


بنوشت بشر بخط زرین

نامش به کتاب زندگانی

آنروز بنام نامی او

صد کوچه و جاده شد نشانی

روزی به هزار عزت و شان

آمد به دیار باستانی

بگذاشت قدم به کشور دوست

بر رسم ورواج میهمانی

بگذشت بهار و هم خزانی

بگذشت همه به شادمانی

يكباره سپهر نیلگون گشت

يکباره برنگ ارغوانی

یکباره قبای سرخ پوشید

یکباره چه ما تم جهانی

گفتم چه الم سپهرسر کرد

از بهر کی است نوحه خوانی

گفتند که بسوخت گاگارین

در حادثه طیاره رانی


پروانه صفت بسوخت " گیروی "

بر شمع وطن به نوجوانی

یکباره جفا نمود گردون

یکباره فراق جاودانی

بر کند نهال آرزوها 

گردون به تکان ناگهانی

در دفتر خاطرات مردم

ثبت است دو روز باستانی

روزیکه بشر بآسمان رفت

پیمود فضا به قهرمانی

روزیکه فضانورد شورا

جان داد به عین نوجوانی