احمد شاه و تیمور شاه
حاجی جمال و پاینده خان
در عنوان این مقاله از چهار نفر نام برده شده و شهرت آنها در تاریخ دورۀ سدوزائی افغانستان به اندازه ایست که همه کس شخصیت های ایشان را میشناسند . همه میدانند که احمد شاه و تیمور شاه پدر و پسر پادشاهان درانی، سدوزائی هستند که یکی بعد دیگری به پادشاهی رسیده اند و حاجی جمال و پاینده خان بارک زائی پدر و پسر در دوره های متقابله شاهان مذکور زیست داشتند . چیز یکه در این مقاله میخواهم اهمیت آنرا خاطر نشان سازم ، بزرگی از خود گذری ، بیغرضی ، مصلحت جوئی این دو نفر رؤسای مقتدر ، با نفوذ و خیراندیش است که هر بحیث مشاور درجه اول پادشاه معاصر خود محسوب میشد و در حقیقت سلطنت احمد شاه و تیمور شاه درانی به پشتیبانی و حسن تدبیر و همکاری صمیمانۀ آنها استوار بود.
در موقعیکه بنا بود در زیارت شیر سرخ قندهار سران قبایل افغان از میان خود شاهی انتخاب کنند قبیلۀ سدوزائی از نقطه نظر شمار خانواده یا افراد قبیله از همۀ قبایل دیگر کوچکتر بود و اگر تناسب تعداد خانوادۀ دو قبیله سدوزائى و بارکزائی در نظر گرفته شود اولی نسبت به دومی در حدود یک نهم یا یک دهم بود. چنانچه مورخین یکی از علل انتخاب شدن احمدخان را به پادشاهی همین خوردی نسبتی قبیله او میدانند تا اگر خلاف مصالح قوم رفتار کند عزل او آسان باشد بهر حال با صفات بارزی که در شخص شخیص سردار سدوزائی دیده میشد به پادشاهی انتخاب شد و بنام اعلیحضرت احمد شاه و به عنوان "در دران" و بصفت "بابای ملت" شهرت پیدا کرد . حاجی جمال خان رئیس قبیلۀ نیرومند بارکزائی که در قطار انتخاب شوندگان چانس بزرگی داشت اغراض شخصی را که چون مرض سارى و مهلک دامنگیر همۀ بزرگان قوم بود ، زیر پا گذاشته و با بیعت به پادشاه اساس دولت درانی سدوزائی افغانستان را مستحکم ساخت و مثال بسیار برجسته و قابل تعریف از خود گذری خویش در یک موقع بسیار حساس در تاریخ افغانستان ثبت نمود احمد شاه با با تا آخر حیات منزلت این پیر مرد موقر و خیراندیش را طوریکه شایسته مقام او بود نگه میداشت و از جزئی تا کلی امور مملکت داری خویش را به مشوره وصوا بدید او اجرامی کرد .
تا اینکه شده در ۱۷۷۳ از جهان فانی در گذشت و کمی بعد حاجی جمال خان هم عقب او به جوار رحمت ایزدی پیوست و بعد از پاره تحولات مقدمه کار طوری فراهم شد که پسران ایشان یعنی تیمورشاه و پاینده خان روی صحنه سیاست و کشور داری بیایند . حاجی جمال خان ، چهار پسر داشت :
رحیمداد خان ، پاینده خان ، هارون خان ، بها در خان . اگر چه بعد از وفات احمد شاه درانی و زیر او شاه ولی خان پسر خورد احمد شاه : سلیمان شاه داماد خود را بر تخت شاهی نشانید ولی دیری نگذشت که شهزاده تیمور از هرات آمده و طبق میلان و رضائیت عدۀ زیاد سران قوم تاج شاهی بر سر گذاشت (۱۷۷۳م) .
تیمور شاه ابتدا به رحیم داد خان اولین پسر حاجی جمال خان عطف توجه نمود و اورا بجای پدرش سردار بارک زائی شناخت اما چون صفات بزرگی قوم در او نبود و شخص ممسک بود و افغانها عموماً به دور آدم بی دستر خوان جمع نمیشوند ، افراد قبیله کم کم از او اظهار انزجار نمود و در اثر بلند شدن شکایات شاه سردار پاینده خان را با اعطای لقب سر فراز خان به ریاست قبیله بارک زائی برداشت . سردار پاینده خان در استحکام سلطنت تیمور شاه ، صرف مساعی و جان فشانیهای زیاد نمود . اولین کامیابی سردار پاینده خان مغلوب ساختن درانی هائی بود که به تحریک وزیر شاه ولیخان به دور عبدالخالق خان کاکای احمد شاه جمع شده و میخواستند او را به شاهی بردارند . پاینده خان با وجودیگه قوه کافی در دست نداشت برهنگامه طلبان درانی فایق آمد . سپس در کشمیر به همراهی دلاورخان اسحقزائی مصدر خدمات شد و بعد از ان در جمع آوری مالیات شال وکویته طوری با مردم خوش رفتاری کرد و طوری به حسن صورت وظیفۀ مرجوعه را انجام داد که از ان بهتر امکان نداشت . شاه از و به مراتب خوشنود شد و بیرق غلزائی ها نیز به او مفوض گردید و جایگاهی قریب تخت شاهی احراز نمود . همین قسم در غایله پشاور و در شورش بلخ که هر دو برای شخص تیمور شاه و سلطنت او خطرات مدهشی در برداشت اظهار شخصیت و کاردانی نموده قلب تیمورشاه وقلب سلطنت او را قوی نگه داشت . طوریکه در تاریخ قضاوت شده است تیمور شاه صفات بارزه احمد شاه درانی را نداشت وفاقد سجایاى عالیۀ پدر خود بود . اگر نیک ملاحظه شود عاملی که سلطنت او را مدت بیست سال نگه داشت بیشتر حسن تدبیر ، شجاعت ، فکر صائب ، و از خود گذری شخص سردار پاینده خان بود.
دو فرد از کتیبه مزار سردار پاینده خان
زپا فتاد چوبر خاک سر فراز جهان
بلند نالۀ افغان شد از همه افغان
ز عقل سال وفاتش سوال بنمودم
جواب داد که قل هم شهادت لرحمن