32

نزاع برادران و ظفر شیر شاه سوری

از کتاب: تاریخ افغانستان در عصر گورکانیان (تیموریان) هند ، فصل دوم

شاهنشاهی همایون را روز اول اختلاف برادرانش بفنا تهدید میکرد، ولی همایون توانست این خطره تا چند سال به ابذال و بخشش از خود دور سازد، از طرف دیگر شاهنشاهی گورگانی در هند با یک خطر هولناک دیگری  مصادف بود، که زور آزمایی و تدابیر جنگجویانۀ بابر آنرا موقتا خاموش ساخته بود، اقوام و قبایل سلحشور و پرشور پښتون مدتها در هند حکمرانی ها نموده و بران سر زمین از مدت چندین قرن پادشاهی داشتند، این مشعل فروزان بشهادت آخرین شاهنشاهی لودی سلطان ابراهیم در میدان پانی پت در تاخت. بابر گل شد، و پښتونهای هند که موقتا خود را با قوای گورگانی همسر ندیدند، بنا بران بهر گوشه آتشی پنهان ماند و راد مردان پښتون از میدان مبارزت خود را بکنار کشیدند و این حالت تا موت بابر دوام کرد. 

بعد از آنکه همایون بر تخت شاهنشاهی نشست، سالی چند نگذشت که آن آتشهای خاموش از تۀ خاکستر فوران کرد و قوای پښتون به جنبش و حرکت در آمد، اولین شخصی که موید این حرکات ملی شد راد مرد بزرگ افغان فرید خان بن حسن بن ابراهیم خان شیراخیل سوری است که این مرد بزرگوار پښتون مدتها در دربار بابر و رجال آن دوره راه داشت و از همان وقت در صدد استیصال ریشه حکومت مغول از هند بر آمده بود، و بعد از آنکه بارها اوضاع در بار بابررا بچشم خود دید با رفقای خود همدست شد که حکمرانی موروثی پښتون را در هند تازه سازد، ومغولها را از هند بکشد(۶) 

فرید خان مشهور به شیرشاه باین عزم از دربار بابر بسوی بنگال رفت و در آنجا قوای پښتون را که مدتی پراکنده و از هم پوشیده بود فراهم آوری نمود و چون قوت را بهم رسانید آنرا در حدود سهسراو تمرکز داد.

در ماه صفر(۹۴۴ه‍) که همایون متوجه جونپور بود، شیرخان در قلعۀ چنار بنگال محصور گردید و حاکم بنگال سلطان محمود از دست جلال خان فرزند دلاور شیر خان مجروح شده و بدربار همایون گریخت، بنابران همایون در اوایل (۹۴۵ه‍) بدفع شیرخان همت گماشت و بنگال را تسخیر کرد و شیرخان باقوای خود بکوهستان چهار کند رفت(۷)، تا که بعدازن برادر همایون میرزا هندال در آگره علم مخالفت افراخت و سکه و خطبه را بنام خود کرد و دهلی را به محاصره انداخت.‌میرزا کامران چون اوضاع را بدین منوال دید وی نیز بکفر پادشاهی افتاد و باده هزار سوار از لاهور بدهلی حرکت کرد و در محاصره آنجا با هندال شرکت ورزید. همایون که دشمن قوی ودلاوری‌چون شیر شاه پیش روی داشت از اختلاف برادران سراسیمه و‌پریشان گردید و با برادران خود در صدد مفاهمت آمد، ولی شیر شاه که شخص دلاور و مدبر و راد مرد سلحشوری  بود فرصت را غنیمت شمرده و بدشمن خود وقت نداد و در نهم صفر (۹۴۶ه‍) بر قوای مغول مردانه تاخت و در موضع به از مضافات بهوجپور آنها را شکستی داد فاحش. که همایون با چند نفر سوار از میدان گریخت و در دریا افتاد و به مدد سقاوی از گرداب هلاک بیرون جست، اما رجال مشهور در بار همایون با هشت هزار مغول اسلاف لودی خود را بدینطور از اخلاف بابر کشید و ننگ افغانی خود را چنین مردانه بجا آورد(رجوع به منظره نمره ۴).