لوگر

از کتاب: افغانستان در پرتو تاریخ

موقف تاریخی و جغرافیائی

کابل با موقعیت جغرافیائی خود درنقطه کهستانی افتاده که پرده های کوه ها از بسیارنزدیک تا دورترها آنرا فشرده.درشمال و جنوب این شهر تاریخی دوساحه نسبتأ وسیع و بسیار حاصل خیزی(افتاده که هردو انبارخانه کابل بشمارمیرود.همانطورکه جلگه کاپیسا(کوهستان کوهدامن)از نظرسرسبزی و کثرت جمعیت و میزان حاصل خیزی و بسط زراعت و بقایای آثار تاریخی در شمال کابل مشهوراست؛ تقریبأ به همین فاصله درسمت مقابل یعنی در جنوب پایتخت علاقه دیگری داریم بنام(لوگر) که عینأ مثل صفحات شمال کابل خاکسترخیز،حاصل خیز،شاداب و پرجمعیت.این دو علاقه با شباهت هائی که ازیک نقطه نظر دارند و آن حاصل خیزی تفاوتی هم دارند به این معنی که اولی یعنی کاپیسا بیشتر باغ و تاکستان دارد و بیشترمیوه باز میدهد و لوگردرمقابل بسیارغله خیزاست.کذا از لحاظ کثرت رودخانه های خروشان،اب های جاری،نقاط بدیع طبیعی،گردشگاهای معروف،آبشارها و حوض های خاص روی ستیغ کوهها بسیارتر دارد ودردومی فقط یک رودخانه خوب تقسیم شده و خوب تربه اراضی میرسد و خوب تر از آن در آبیاری کشت زارها استفاده میشود؛ حال آنکه قسمت بیشترآب هائی رودخانه هائی که به دند کاپیسا سرازیر میشود؛ سریع حرکت میکنند و زود میگذرند و آنطوریکه باید استفاده زیاد از آنها بعمل نمی آید.

(لوگر)مانند(کاپیسا)علاقه ایست که درمرور تاریخ دوره های بزرگی را گذرانیده منتها درعلاقه اول الذکر درنقاط مختلف مانند(بگرام).(گایتاوه)،(شترک)وغیره حفریات و تحقیقات باستان شناسی بعمل آمده حال آنکه متاسفانه درلوگرحتی دریک نقطه هم کاوش های علمی عملی نشده است.تنها موقعیت این علاقه میان کابل و گردیز وغزنی که هر سه دراعصارمختلف کانون بزرگ اداری و سیاسی و فرهنگی بوده خودنشان میدهد که موقف این علاقه درتاریخ چقدربزرگ است.

تاحال برای اسم (لوگر)کدام سابقه دیگری جزتذکاربطلیموس جغرافیه نگاریونانی مصری که در قرن دوم مسیحی می زیست نیافته ایم قرارنوشته های وی درعلاقه(پاروپامیزادی)که عبارت ازکابلستان باشد حوزه کابل یارودخانه کابل و معاونین آن ازجاهای مختلف اسم میبرد که یکی آن(لوکرنا)است و کننگهم آنگلیسی و عده دیگر از دانشمندان همین(لوکرنا) را ازلحاظ شباهت نام و موقعیت(لوگر)فعلی تعبیر کرده اند.

چون(گر)به معنی (کوه) میباشدو(لو) مخفف(لوی) است میتوان حدس زد که شاید در دوره باستان این اسم(لویغر)یعنی(کوهساربزرگ) بوده و به تدریج در زبان عوام که طرفدار و متمایل اختصاراست به شکل(لوغر)و(لوپر) درآمده باشد.

علاقه لوگردرازمنه باستان یکی ازمناطقی بود که زبان(اورمری)در آن رواج داشت و هنوزبقایای آن در(برکی برک)دیده میشود؛ مطالعه ریشه این نام وبسا نام های دیگراین علاقه که از آن مختصرذکری خواهم نمود محتاج تتبع است و مطالعه درزبان(اورمری)کمک شایانی خواهد نمود.شنیدن نام های اماکن،نهرها،کاریزهای ناحیت لوگر واقعا مفکوره مشخصی درذهن تولید میکند؛ازقبیل”کاریز رسن،کاریزتسن،کاربروشن(نام حالیه کاریز درویش)کاریزخزر،بل جوگی،نهرراجان،نهر منچ،نهرپند،جوی بابوس ده کشن،غندی کشن،پادخواب،شآنه وغیره.همین تسمیه(برکی برک)که الان هم چند خانواده محدود درآنجا به زبان(اورمری) تکلم میکنند؛ اسمی عحیب نیست.همین قسم تسمیه(برکی زاجان).بقایای زبان(اورمری)علاوه بر(برکی برک)لوگردرعلاقه(کانی گرام)وزیرستآن هم باقی مانده است.

درلوگرنقاط متعددیست که اهالی ازآنجاها شواهدی یافته و یا دیده و سراغ دارند.از(موسهی)که اینهم یکی ازهمان نام عجیبی است که صورت صحیح آنرا نمیدانم چطوربنویسم؛ مجسمه های کوچک سگ و سوارکاراز گل پخته پیدا میشود که یکی دونمونه آن درموزه کابل هم موجود است و نظیرآن با کمی اختلاف از بگرام هم پیدا شده ومعمولأ از نظر تاریخ آنرا به اواخرعصرکوشانی های بزرگ به قرن سوم مسیحی نسبت داده میتوانیم.

اززمین های زراعتی و باغ های اطراف(پادخواب شانه)مسکوکات غزنویان و کوشانیان پیدا شده و می شود و برخی مجسمه های فلزی و مهرهای فلزی و غیره بدست می آید.در نقطه ئی موسوم به"خم هندو” که به شرق"کلنگار"واقع است؛ نظر به اظهارمردم مسکوکات زیاد پیدا میشود؛هکذا از نقاط دیگری مثل"دشت تخت شاه"و"رستی میدان"شواهد تاریخی گاه گاه بنظر میخورد.

شبهه ئی نیست که داستان های محلی و فولکلور اطراف بیشترنام های مذکور را فراگرفته.همین"پادخواب شانه"قصه های مختلف دارد.

برخی میگویند که اصل تسمیه"پاد_خوب"بوده و نسیم فرح بسختی در اینجا میوزید و"خوابگاه"با"خواب خانه"غزنویان دراینجا بوده و(پاد خواب شانه)را اصلأ"پادخواب شاهانه"تعبیرمیتوان کرد.برخ دیگر درچشمه های متعدد و مسلسل اینجا قصه های دیگری می بینند ومیگویند میان این چشمه ها چشمه های"سلطان پور"جلال آباد ارتباط زیرزمینی موجود است.شبهه ئی نیست که چشمه های پادخواب شانه لوگر و چشمه های سلطان پور جلال آباد درعرف اهل هنود کابل مفام متبرک داشته و هنوزهم سالانه میله های بزرگی دراین دوحدود بعمل می آید؛ خلاصه علاقه لوگرکه از تنگی"واغجان"تاکوتل"التمور"واز "چرخ"تا(سجاند) منبسط است علاقه بسیار وسیعی است که درازمنه تاریخی چه اسلامی و چه پیش از اسلامی دوره های مختلف فرهنگی را گذرانیده و شواهدی که درین ناحیه حد به حد دیده میشود حکم میکند که اینجا حتمی باید کاوش های بعمل آید.

19/4/47