32

دارا بن داراب

از کتاب: تاریخ گردیزی (زین الخبار) ، فصل کیانیان ، بخش طبقه دوم
25 January 1968

چون دارا بر تخت سلطنت بنشست. سخت با کبر بود، اما بررعیت مهربان بود. و اسکندر بمقدونیای روم بپادشاهی بنشست و چون دار بروم فرستاد بسبب مالی که هر سال پدر اسکندر بفارس میفرستاد، ذوالقرنین نداد، و بروی بیرون آمد و حرب کرد ، و اورا ۶ هزیمت شد. و اندران هزیمت بندگان او بروی بیوفائی کردند و اورا بکشتند، و سراوپیش اسکندر بردند.

چون اسکندر بدانست که ایشای بندگان او بودند، یکی وزیر او بود، و دیگر امیر 

-------------------------------------------------------------- 

۱-هردو نسخه، هندان اما بنای همدان در کتب تاریخ به همای منسوب نیست .

۲-ب:برآورد؟

۳-ب:که دخل                   ۴-برید الطلاع رسانی و پوسته

۵-هر دو نسخه داراب بکرد؟

۶-ب:و دارا هزیمت

حرس ۱ بفرمود اسکندر ۲ تا هر دوزا پوست کندند و پس بردار کردند و ندا کردند که این جز ای آن کسی است که بر خداوند خویش بیوفائی کند.

و دارا بزمین جزیره شهری بنا کرد و اورا دارابو ۳ نام کرد و آنرا آبادان کرد، و اندر و حصاری ساخت و از همه چیز ها اندر و بنهاد.

-------------------------------------- 

۱-امیر حرس: افسرگارد شاهی . ۲- هر دو نسخه: تا اسکندر هر دورا.

۳-کذا در هر دو نسخه در مجمل (ص۵۶) و سفی ملوک (ص ۲۹) گویند که دارا بر بالای نصیبین شهری  کرد بنام خوش دارابان (داران) که انرا داریا خواند و تا کنون بجای است