32

اندر شرح عیدهای هندوان

از کتاب: تاریخ گردیزی (زین الخبار) ، فصل باب شانزدهم
25 January 1968

اکنون شرح سببهای و رسمهاء هر عیدی را از آن هندوان بگویم، برآن جمله که اندر کتب یافتم.

1-این روز را اکدوس گویند، و این عید اهل کشمیر است، و سبب این بوده است، که متی ملک ایشان ظفر یافت بر ترکان که هندوستان گرفته بودند.

و بنزدیک ایشان چنان است که این متی ملک همه جهان بود، و بیشتر از آن پادشاهان خویش را همچنین دانند و آن تاریخ متی را بزرگ دارند. اما نه چنانست که ایشان گویند. هر چند که ممن باشد، که همچنانکه یکی پارسی، با یکی ترکی با یکی عربی، با یکی رومی جهان را بگیرد، عجب نباشد اگر هند و نیز بگیرد. اما همه اخبار جهان مشهور است و اندر کتب مجلد است اما بهیچ جای نیامده است، که هندویی همه جهان و بگرفت. و لیکن جز هندوستان را جهان ندانند، و چون کسی همه هندوستان بگیرد گویند همه جهان او دارد.

ب: این روز را هندولی گویند، و این عیدیست ایشان را که همه بر دیوهر باسدیو گرد آیند و آن بغ اندر و ادیج نهند و همی جنبانند، چنانکه رسم و ادیج باشد. و بخانه های خویش اندرین روز همچنین و ادیجها افگنند و شادی کنند، و چون استقبال این ماه نباشد، آنرا بهند گویند، و آن روز عید زنان باشد، خویشتن را بیارایند، و پس شوهران خویش آیند و از ایشان هدیه خواهند.

ج: این روز را چینر جشت گویند، و این عیدیست که شادی کنند بر نام بهگبت و اندر سرها بشویند و صدقه دهند.

د: این گورتر عید زنان باشد بنام گور دختر کوه هماجل و او زن مهادیو بوده است. اندرین روز سر بشویند، و خویشتن را بیارایند، و نام او اندر سخن گویند، و چراغها بیفروزند، و تقرب کنند ببوی خوش، و هیچ نخوردند، و اندر و ادیج بازی کنند. و چون روز بود صدقه دهن و طعام بردارند.

و ادیج ریسمان درازیست که بر چوبی بسته اند، و برمیان این ریسمان تخته یا گهواره بسته اند، و بتان را در میان آن تخته یا گهواره نهند، و آنرا و ادیج خوانند و گاه مردان  و زنان و کودکان بر آن تخته نشینند و آنرا بجنبانند، و آنرا در فارسی گاز گویند.

هـ: این رز بسنت اندر دهم بیساک باشد اندرین روز برهمنان بصحرا بیرون شوند با پادشاهی حاضر باشند، و آتشهای بزرگ بیفروزند هر جای چهار آتش، و آن قربان یک برهمنی باشد تا چهار برهمنی بود بغدد چهار بید. پس روز شانزدهم باز گردند، و اندرین ماه شب باروز برار شود، و ایشان آنرا بحساب نگاه دارند، و آنروز عید کنند، و برهمنان اندران روز مهمانیها کنند.

و: این روز اول جیرت باشد که روز اجتماع باشد. اندرین روز عید کنند، و نوباوۀ کشت را بگیرند، و اندر آب اندازند بر سبیل تبریک و شادیها کنند.  روپ پنجه اندر استقبال جیرت باشد، و این عید زنان باشد.

ز: ماه اشار اندر آید، همه ماه صدقه دهند، و این را آهاری خوانند، و اندروی همه اداتها و خنورهای سفالینه نو کنند، و اندر استقبال سرابن مهمانیهای برهمنان بود، و آنرا چون عیدی دارند.

ح: مهانفسی یعنی روز هشتم اشوجج بود، که ماه اندر منزل مول بود نوزدهم منزل یعنی شوله. ابتدا کنند مکیدن نیشکر را و این مهنفمی خواهر باسدیو بوده است. به نوباوۀ قصب سکر قربان کنند، و بنزدیک آن بت برند. بهگبت خوانند و صدقۀ بسیار بدهند، و بزبچه کشند. کسی که چیزی ندارد پیش او ایستاده باشد. و باشد که خویشتن را پیش او بکشند.

ط: روزیهای بود و چنین گویند هندوان، که این نام باسدیو است، و اندران وقت که باسدیورا خال و کش بخوانده بود بکشتی گرفتن. و اکنون رسم گشته است که مردمان با جانوران دیگر بازی کنند، و یک بار دیگر کشتیها گیرند و مهمانیها سازند.

ی: شانزدهم او عید بود و اندر صدقه دهند مر برهمنان را، این روز را اسوک خوانند و آهوی نیز گویندش و انی آن وقت باشد: هفتم منزل یعنی ذراع این عید روز بازی و شادی کردن باشد.

یا: و اندرماه بهادر پت چون ماه بمنزل مگ رسد و هم منزل یعنی آن بت را پترپکش گویند یعنی پدران نیم ماه اورا پرستش کنند، زیراکه آمدن ماه بدین منزل باشد، اندرین وقت نزدیک استقبال باشد، و اندرین وقت صدقه دهند بنام پدران  پانزده روز.

یب: این روز را هر بالی گویند سدیگر پهادرپت باشد، و این عید زنان باشد. چنان سازند که بگیرند چیزی از خنورها، و از هر تخمی اندرو بکارند، و چون پرسته باشد، اندرین روز بیارند و گل و بوی های خوش بروی افکنند، و همه شب بازی کنند. چون بامداد باشد بیایند با آن نبات تا بسر حوضها،  آن نبات را بشویند و خویشتن را بشویند و پس صدقه هند.

یج: گابهت بود، و این روز ششم بود، که اندرین روز زندانیان را طعام دهند.

ید: دروب هر روز هشتم بود، که ماه نیم قرص خویش گردد. اندرین خویشتن را بشویند ودانگوها رسته کنند، و اندرین روز دانگوها خوش سازند و بخورند و فرزندان را ندهند، و این عید ها که زنان کنند و از بهر طلبیدن فرزند را کنند تا بارگیرند. 

یه: بر بت این روز پانزدهم بهادرپت باشد. اندرین روز ریسمانی سازند دراز، در مقدار بالا بت سادن و آن ریسمان ملمع را بر بت خوانند. پس آن ریسمان را بنزدیک سادن هدیه برند، و چنین گویند که این ریسمان بر اندازۀ باسدیو است و اندر گردن سادن افکنند چنانکه تا پای او برسد. و پس نشاط کنند، و این روز عیدی بزرگ باشد ایشان را.

یو: این را کراره گویند و این شانزدهم بهادر پت باشد، و مدت این عید هفت روز باشد. کودکان را بیارایند و بوی خوش کنند، و با جانوران دیگر بازی کنند. و چون روز هفتم باشد، مردان خویشتن را بیارایند، و برهمنانرا صدقه دهند، و اعمال خیر کنند.

یز: و چون ماه بمنزل روهنی آید چهارم منزل، یعنی  دیران را گونا لهید گویند، سه روز عید کنند و شادی ها نمایند و بازی کنند. و چنان گویند، که با سدیو اندرین زایید.

چنین گویند فراز آورندۀ این کتاب، ابو سعید عبدالحی بن الضحاک، که چنین شنیدم از خواجه ابو الریحان محمد بن احمد البیرونی رحمة الله، که گفت: جیبشرم هندو چنین گفت: که مردمان کشمیر روز بیست و ششم و بیست و هفتم بهادر پت عید کنند بسبب آنکه اندرین دو روز پارۀ چوب که آنرا گنه گویند آب بهت بیارد، و میان قصبۀ ادشتان آرد که دار الملک کشمیر است.

و چنین گویند ایشان، که آن چوب مهادیو فرستد، و خاصیت آن چوب آنست، که اگر کسی قصد کند که آن چوب را بگیرد نتواند گرفت، و این بدست نیاید. و بعضی از اهل کشمیر گویند: که این از حوض برآید که اورا کودیشهر گویند، و این حوض بر چپ آب بهت است. و این اندر نیمۀ بیساک باشد بقول اهل کشمیر و ممکن تر باشد، زیرا که بیسا که وقت آب خیز باشد و این نزدیکست بدانچه بگرگان است، که هر سال بوقت آب خیز، چوبی در مقدار دو مرد بالای، از آب بر آید و چند روز بباشد و نا پیدا شود، که هیچکس را دست بدو نرسد.

یط: گوان با تریج این روز سدیگر منگهر باشد، و این عید زنان باشد که بنام گور کنند. اندرین روز بخانهای توانگران گرد آیند، وهمه بتان گور را که سیمین باشند گرد آرند و بر کرسی بنهند و عطر کنند اورا و همه شب بازی کنند و دیگر روز صدقها دهند. روز استقبال منگهر همچنان (عید) زنان باشد.

ک: این روز پوهول، چهارم پوش باشد، و ایشان اندرین روز پوهول ، طعام شیرین سازند، و از آن طعام خورند.

کا: این را عید اشتک گویند، و این روز هشتم پوش باشد، اندرین روز برهمنان را گرد کنند و طعام سازند از باست و اوسرمه باشد و بدان برهمنان دهند، تا بخورند،  و پس بسیار نکوئی کنند ایشانرا.

کب: این روز بیست و سوم پوش باشد، و این روز را «ساگارتم» گویند، و اندرین روز طعامهاء شلغم خورند.

کج: این را هتریج گویند، و این سدیگر ماگ بود، و این عید زنان باشد، برنام گور کنند همه گرد آیند بخانهای آن مهتران خویش نزدیک بت گور و پس اندر گردا گرد او جامه های فاخر بنهند و عطرهای خوشبوی و خورشهای پاکیزه و اندر هر مجمعی که این عید بکنند، باید که صدو هشت پاره اوانی نهاده باشد، همه پر آب کرده تا آن آب سرد شود، وبدان آب خویشتن را بشویند چهار بار از ارباع این شب. پس دیگر روز صدقه دهند، و عروسیها و مهمانیها پیوسته کنند. و اندرین ماه، زنان خویشتن را بر عموم به آب سرد بشویند و اندر آخر این ماه روز بیست و نهم بدان وقت که از شب یکساعت و خمس مانده باشد، اندر آب شوند، و هفت بار به آب فرو شوند.

کد: این ما نسرنگ روز بست و سیوم ماگ باشد، و اورا «ماهاتن» نیز خوانند. اندرین روز، مهمانیها کنند، و طعام از گوشت و ماش سیاه بزرگ دانه سازند.

که: این روز را پورارتگ گویند، و این هشتم پالگن باشد. اندرین روز از بهر برهمنان طعامها سازند از آرد و روغن گاو. از هر گونه طعام بدیشان دهند تا بخورند تبرک را.

کو: این روز را « او داد» گویند و این روز اندر استقبال پالگن باشد، و این عید زنان است، و این را «هولی» نیز گویند. مغاکها بجویند، و اندران مغاکها آتشهاقوی بیفروزند، و اورا چاماه» گویند، وپس از آتش بهر جانبی بیندازند بیرون ده.

کز: و چون او داد بگذرد ودیگر شب از وی « شوراتر» گویند، اندرین شب همه شب بیدار باشند و نخسپند و خدمت مهادیو کنند، و بویهاء خوش و سپرغمها هدیه برند.

کح: این روز را پویتن گویند، و این روز بیست و سیوم پالگن باشد، اندر و برنج خورند با روغن شکر.

***

این مقدار یافتم از عیدهای ایشان که یاد کردم. این بود تمامی عیدها که یاد کردیم از آن پنج امت چون: مسلمانان و جهودان و ترسایان و مغان و هندوان . و تمام شد مقالت عیدها و شرحها آن و از پس ازین سخن معارف و انساب گویم، و توفیق از خدای عزوجل خواهم بتمامی آن.

انه خیر موفق و معین