نگاه مخمور

از کتاب: دیوان محجوبه هروی ، غزل

چه خوش بود که بنوشی بنو بهار قدح

میان گلشن و بر طرف جویبار قدح

خوش است باده ء گل خوشتر آنکه نوش کنی

به دلبران سمن بوی گل عذار قدح

هزار نشئه دهد یک نگاه مخمورت

فدای نرگس مست توصد هزار قدح

مرا ز خون جگر پر شود و صراحی و جام

چو بی جمال تو نوشم به لاله زار قدح

سرم به جام جم اکنون فرو نمی آید

که نوشم از کف آن سرو گلعذار قدح

ز رشک لؤلؤ شهوار بارم از دیده

که سوده است بدان لعل آبدار قدح

چه سود شرب قدح چون نمی برد ز سرم

خمار نرگس  مست ترا هزار قدح

جدا ز لعل شکر بار یار «محجوبه»

بود هلاهل و ز قوم و زهر مار قدح