32

لتخیص نامه لارد گرینول به لوفتنس

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل چهارم ، بخش حوادث سیاسی افغانستان

وزارت خارجه لندن، ۷ جنوری ۱۸۷۴م:

حکومت علیا حضرت ملکه در بررسی دقیق تر این مسئله عملاً سودی نمیبیند که آیا عملیات کنونی (بین روسیه و خان خیوا) تا چه اندازه موافق عین اطمینانی است که در جنوری گذشته کونت سچوالو chouvalow رو به من داده بود، و بعد ازان در اثر کداممقاصد بر خیوا لشکر کشی بعمل آمده است؟ و آیا این عملیات در ایجاد بیم و وسوسه نهائی ایکه اکنون درین سر زمین موجود است توسیع نفوذ روسیه را در آسیای وسطی، خطری به سلطنت بریتانیه در هند تصور میکنند، تا چه اندازه دخیل است؟

به هر صورت اکنون یک مفاهمه واضح و پاکیزه بین مملکتین در بارۀ منافع بریتانیه و روسیه در آسیای وسطی مطلوب بوده و حکومت علی حضرت ،ملکه بریتانیه درست می شمارد، تا بر مکاتبات سابقه که درین باره بعمل آمده تجدید نظر بعمل آید و وضع آیندۀ مسایل روشن گردد. و ضمناً تمنیات پرنس گورچاکوف که به تاریخ ۲ نومبر ۱۸۶۹م در ملاقاتی با سر بوکانین A. Buchanan. اظهار کرده بر آورده شود. وی گفته بود: به لارد کلیریندون برسانید، اکنون که حکومتین از ها تمام بد بینی و نظریات جاه طلبانه و احساسات غیر دوستانه گذشته اند باید در بارۀ مسائل آسیای وسطی بکمال صراحت بحث رانده و وسائل سوء تفاهم سابقه را از بین بردارند. در بهار ۱۸۶۹م لارد کلیریندون در مذاکرات متعدد خود که بر موضوع آسیای وسطی با بارون برونو کرده بود، توجه او را به پیشرفت های سریع عساکر روسیه دران سرزمین معطوف داشته و تجویز کرد که برخی از اراضی باید بین انگلیس و روسیه "بی طرف" شناخته شده و بیرون از حدود تصرف طرفین باشد، و هر دو کشور بی طرفی آنرا بشدت مراعات نمایند.

چون بارون برونوف این تجویز پرنس گورچاکوف را به لارد کلیریندون رسانید وی پاسخ گفت: " نظریه اینکه سرزمینی بین متصرفات دو امپراطوری در آسیا بوجود آورده شود، تا این دو سلطنت را از تماس یکدیگر دور دارد، همواره از طرف امپراطور بنظر قبول دیده شده و به بارون برونوف اختیار داده است، که به وزیر خارجه دولت علیا حضرت ملکه بریتانیه اطمینان مثبتی را بدهد که عالیحضرت امپراطور همواره افغانستان را کاملاً بیرون از مناطق نفوذ خود میداند. و به هیچ صورت در آزادی آن کشور مداخله را جایز نشمرده است. دولت علیا حضرت ملکه با کمال مسرت فرصت را مغتنم شمرده و رویۀ دوستانۀ مملکت امپراطوری را در قبول نظریات بریتانیه کبیر در بارۀ سرحدات افغانستان بار دیگر بنظر استحسان می بیند. طوریکه آگاهی دارید ما نظریات خود را بوسیلۀ نامه ۱۷ اکتوبر ۱۸۷۲م به جلالتمآبی ارسال داشته و موافقه دولت امپراطوری را در باره تعیین نهائی سرحدات افغانستان در نامه ۷ دسمبر ۱۸۷۲م و نامه ۱۹ جنوری ۱۸۷۳م پرنس گورچاکوف که بنام برون برونوف صادر شده گرفته بودیم و بچنین صورت بین دو کشور موافقه بعمل آمده بود. دولت علیا حضرت ملکه بنوبۀ خود با وضاحت تام مدعی است که با تمام قوۀ خود موافقۀ مذکور را مخلصانه بمنصه عمل گذارده است. ولی ضرورت نیست که درین موقع یک سلسله اوضاعی را که با وجود بی میلی دولت روسیه، موجب لشکر کشیهای تازه ایشان بر خیوا گردیده باز یاد آوری نمائیم.

با در نظر گرفتن وقایع و حوادث فراموشی ایجابات حفاظت خویش و دفع تاخت و تازهای قبائل ترکمن، که شاید عامل لشکر کشیهای روسیه بران قبائل شده باشد، کار دانشمندانه بنظر نمی آید.

نظر به موافقه ایکه بین حکومتین موجود است حکومت علیا حضرت ملکه تذکار هر گونه تاکیدی را در بارۀ اینکه افغانستان بکلی از طرحای خصمانه روسیه مصئون است غیر ضروری میداند. ولی به اطلاع میرساند: که البته امیر (ازین پیشرفتهای روسیه) هراسان بوده و بنابران تمناست که در آینده در لشکر کشیهای خود بر قبائل ترکمن نهایت محتاط باشند تا امیر کابل از نتایج آیندۀ آن متوهم نگردد.

باید طرفین با کمال اخلاص اظهار دارند که آزادی افغانستان برای بهبود و حفظ هند بریتانوی و آرامی آسیا، نزد هر دو خیلی مهم است.

(ص ۵۰۸ هملتون) 


تلخیص جواب نامه


پرنس گورچاکوف به تاریخ ۲۱ جنوری ۱۸۷۴ نامۀ فوق را چنین جواب داد: که بوسیله کونت برونوف به تاریخ ۷ فروری به اول گروینول تقدیم شد:

پتر سبرگ ۲۱ جنوری ۱۸۷۴ نظریات دولت علیا حضرت ملکه بریتانیه را بر مسئله وضعی که طرفین در آسیای وسطی تصمیم دارند، دانسته و رضای کامل خود را به سفیر کبیر بریتانیه اظهار داشته ام، و بعقیدۀ من اکنون مفاهمه ما بدرجه کمال رسیده است که منتج به صداقت و منافع سیاسی طرفین خواهد بود. و تا هنگامیکه چنین روحیۀ بهی خواهی متقابل موجود باشد، تمام وسایل ایجاد سوء تفاهم سیاسی از بین خواهد رفت.

من بنوبۀ خود پروگرام موافقه متقابله را که نتیجه مذاکرات و تبادل نظر من با لارد کلیریندون و مفاهمات حکومتین است با خلوص نیت تلقی میکنم، و به لاردا لوفتس ایقان مثبتی داده ام، که حکومت امپراطوری، افغانستان را بکلی خارج مناطق عملیات خود میداند.

اگر دولتین بغرض نگهداری خویش از هر گونه تجاوز تنها بر کشورهائی که در تحت نفوذ طبیعی ایشان واقع شده است حکمرانیکنند، پس میتوان توقع کرد، که به آرامش آسیای میانه خطری متوجه نیست و مقاصد نشر تمدن که مد نظر هر دو شاهنشاهی عظیم است نیز بسر خواهد رسید.

بهتر است که این توضیحات را به لارد گرینویل رسانیده و به جلالت مآبشان باز خاطر نشان فرمائید چون دولتین خواهش مشترکی دارند که بوسیله دسایس خوانین آسیائی روابط حسنه خود را تیره نساخته و با حسن نیت و اعتماد متقابل زیست نمایند پس آرامی آسیای میانه را در مقابل هر گونه حوادث نگهداری و ضمانت خواهند کرد.

(ص ۵۱۰ هملتون)


نامۀ دیگر


به تاریخ ۲۸ جنوری ۱۸۷۴ سفیر کبیر بریتانیه از پترسبرگ به لارد گرینول اطمینان دهی مزید نایب السلطنه روسیه را چنین خبر داد:

(تلخیص) از لارد لوفتس به ارل گرینول پترسبرگ ۱۹ جنوری ۱۸۷۴م "... والاحضرت (چانسلر روسیه) در بارۀ افغانستان بمن مكرراً خاطر نشان کرد که دولت امپرطوری این مملکت شاهی را ماورای مناطق عملیات سیاسی خود دانسته و هر چیزیکه در داخل ان کشور روی میدهد ، دولت امپراطوری در ان مداخله نمیکند."

(ص ۵۱۱ هملتون)