32

راپور برنس از جلال آباد

از کتاب: تاریخ تجزیه شاهنشاهى افغان ، فصل چهارم ، بخش حوادث سیاسی افغانستان

روسیه پیشنهادهای کونت نیسلرود را رد کرد و اکنون هم احتمال دارد که پیشنهادهای نمایندگان مخفی خود جی، کاتی و کاپیتان ویکویچ را رد نماید و یا مسئولیت انجام آنرا بپذیرد از مطالعات اوضاع آسیای میانه عقیده محکمی دارم که آنرا درینجا تکرار میکنم و میگویم که نتایج این اوضاع اگر دولت بریتانیه از ان ممانعتی ننماید، حتماً بروز کردنی است. این عقیده من ناشی از مطالعه نشرات موقوتۀ اروپا نیست، بلکه مبنی بر ملاحظۀ دسایسی است که دیده ام، و وظیفۀ خود میدانم تا آنرا به ما فوقان خود به حيث خدمتگار عامه تقدیم دارم.


درین هنگامیکه راپور هذا را از جلال آباد از نصف راه پشاور میفرستم اطلاعات مهمی را گرفته ام که بعد از حرکت ما امیر با ویکویچ خیلی نزدیکی جسته و باو گفته است تا بزودی از راه هزاره مستقیماً به هرات رود، تا خواهش های امیر را در مدت یک ماه بشاه و سفیر روسیه بقبولاند ویکویچ به مهاراجه رنجیت سنگه نیز خط و کتابت کرده و چون امیر ازو پرسید که آیا وی اختیار چنین امری را دارد؟ ویکویچ جواب داد بلی! وی خطی را بنام مشارالیه آورده که باثر آن عنقریب کارها خوب خواهد شد اطلاع جدید میرساند که حکمرانان کابل و کندهار اتحادیه جدیدی را با ایران و روسیه تشکیل داده اند، بعد از حرکت هیئت بریتانوی همان روز امیر با سردار مهر دل خان ملاقات خصوصی داشت که دران رشید اخوندزاده و میرزا سمیع خان هم شامل بودند، درین مجلس فیصله شد که محمد اعظم خان فرزند امیر و میرزا سمیع خان از کابل حرکت کرده و در کندهار با محمد عمر . خان و ملا رشید پیوسته به هرات ،روند و از طرف امیر کابل با محمد شاه ایران ملاقات نمایند.

سردار مهر دل خان نامه ای به محمد شاه فرستاده تا بعد از مهر برادرانش در کندهار بسرعت بحضور شاه ارسال شود باین مضمون:

"چون قنبر علی خان نماینده عالیحضرت همایونی به کندهار رسید ما فیصله کردیم که محمد عمر خان را از طرف سرداران کندهار بحضور شاهی بفرستیم. در همین اوقات بود که سر الكسندر برنس بحیث ایلچی بریتانیه به کابل رسید و برادر کلان ما امیر دوست محمد خان نامهای فرستاد تا محمد عمر خان را به حضور شاهی نفرستیم، زیرا دولت بریتانیه و رنجیت سنگھ بافغانان نزدیکترند و کشور محمد شاه بفاصله مسافرت سه ماه دور است، و امیر هراسان است که این دو نیرو میتوانند کار او را ویران سازند در حالیکه عالیحضرت شاه ایران نمیتواند مانع ایشان گردد. باحترام تفوق برادر ما امیر و رعایت منافع حکومتین محمد عمر خان را از گرشک به کندهار باز خواستیم، ولی چون اطلاع وصول موكب شاهی به هرات بما ،رسید من از کندهار به کابل آمدم و امیر را بدان واداشتم که سر الكسندر برنس را مرخص نموده و وزیر خود میرزا سمیع خان را بحضور عالیحضرت شاه بفرستد ولی از طرف کندهار ملا رشید و محمد عمر خان بحضور همایونی خواهد رسید. اما مضمون نامۀ امیر دوست محمد خان به محمد شاه قاجار چنین بود:

"چون قنبر علی خان به کندهار رسید، سر الکسندر برنس نیز از طرف دولت برتانیه به کابل امد و مانع شد که من در اتحادیه ذات شهریاری شما داخل نشوم چون موکب همایونی هنوز به هرات نرسیده و خیلی بعید بود، برنس را بمذاکرات بهانه جویانه مشغول داشتم اکنون چون یقین شد که موکب همایونی به هرات رسید او را مرخص کردم و فرزند خود محمد اعظم خان را فرستادم تا بحضور شاهی مشرف گردد و در آینده باوامر شاهی فرمانبردار خواهم بود." نامه مذکور بوسیله چاپار در هرات بحضور شاه ایران فرستاده شد و میرزا سمیع خان باکمال فراست با ویکویچ به مذاکره پرداخته و وعده :گرفت که شاه ایران عند الوصول ، هرات مبلغ چهل لک را با امیر خواهد فرستاد، و همواره او را حفاظه خواهد کرد و یکویچ بعد از رفتن هیئت بریتانوی هر روز بحضور امیر میرود و مذاکرات او جاریست. 

صبح روز سه شنبه شخصی که نامش بهار و از خدمتکاران سردار کهن دل خان است به کابل رسیده و نامه نمایندۀ روسیه را که همرکاب شاه ایران است به و یکویچ آورد الله داد که با قنبر علی خان رفته بود نیز واپس به کندهار آمده، و نامه های شاه ایران و نماینده روسیه را بنام سرداران کندهار آورده است سفیر روسیه به شاه ایران سفارش داده، تا به هر قیمتی که باشد سردارانِ کندهار و امیر کابل را راضی داشته و آنچه بخواهند بدهند تا همواره نامه های خود را به وسیلهٔ ویکویچ فرستاده و دوستی روسیه را قبول فرمایند. اکنون امیر کابل ویکویچ را بکمال عزت و آبرو ترخیص کرده تا با سردار مهر دل خان به کندهار برود، و از طرف امیر دوست محمد خان حبو خان بارکزئی معتمد دربارش را بحضور شاه ایران ببرد. سرداران کندهاری شاه را بلافاصله خواهند دید و ویکویچ مقدمه کار آنها ترتیب خواهد کرد در کابل گفته میشود که امیر یک نفر قاصد خاص خود را مستقیماً از راه هزاره به هرات میفرستد. (امضای برنس)