138

صفی

از کتاب: آثار هرات

نامشان فخر علی است پسر ملّا حسین واعظ میباشند با حضرت مولوی جامی قرابت معنوی و ظاهری داشته روزگار زندگانی شان در هرات سپری شده است. مشارالیه به قول تمام تذکره نویسان و هـم بـه ملاحظه آثار گرامی که در موضوعات مختلفه نظماً و نثراً باقی گذاشته یکی از علمای متورّع و خبیر هرات به قلم میرود. کتاب رشحات را در ذکر خلفای نقشبندیه و خصوص شرح حالات حضرت خواجه عبیدالله احراری تألیف فرموده و کتابی هم بر وزن لیلی و مجنون در حکایت محمود و ایاز نوشته است. صاحب روضة الصفا این معاصر بزرگ خود را با کمال احترام ستوده و در موعظه اوشان را با زبان مؤثر و عبارات غرایی مانند پدرش تمجید می.کند در صد نهم وفات نموده و قبرشان در هرات .است در خطاب به مرشد خود خواجه عبیدالله احراری رحمة الله علیه میگوید:

دین پناها تویی آن قبله حاجات که خلق 

بیخود از هر جهتی روی به تو می آرند 

همه با طوق وفا حلقه به گوشان تواند 

گر عبیدند در این راه و گر احرارند 

جاهلانی که سر از ربقه امرت پیچند 

در چراگاه بلاهت خر بی افسارند 

گه سراسیمه فتاده به ته تیه ضلال 

گاه حیرت زده در بادیه ادبارند 

ناکسانی که از احسان تو محروم زیند

بر لب بحر جگر تشنه چو بوتیمارند 

آن حریفان که می از ساغر عشقت نوشند 

گر چه بس بیخود و مستند، عجب هشیارند 

هر که شد غرقه بحر تو، فزود آب رُخَش

اهل ساحل چو صدف ریزه بی مقدارند

جاودان غرقه در این بحر صفا باد صفی 

هرگزش یارب از این بحر برون نگذارند

این قطعه را در تاریخ اتمام کتاب رشحات سروده است.

آمد رشحات كثیر البركات

چون آب خِضِر منفجر از عین حیات

یابند محاسبان سنجیده صفات

تاریخ تمامش از حروف رشحات (۹۰۹)