"خودی" در بیان بیدل
خودی یا ایگو ego در بیان بیدل، از نگاه
اتنولنگویستیک ethnolinguistique
لنگویستیک فن شناخت چگونگی های کلام است. هرگاه ایجابی سبب ایجاد لغتی گردد، این فن با در نظر داشت شرائط اجتماعی - فرهنگی هم از ایجاب و هم از ایجادش رسیدگی میکند و اتنو لنگویستیک (ethnolinguistique) فن شرح کلام است در فرهنگ های مختلف.
اما خودی یا ایگو را هم در یک سیمینار و هم در مضمونی نوشته ام که یک مختصر آن روی همین فیسبوک نشر شده، دریجا صرف تعریفش را یاد آور میشوم: خودی نیروی آرزو ساز است که انسان را با زندکی دمساز میسازد، هرگاه آرزو برآوده شود آز آن احساس لذت بدست می آید گویا خودی زمینه ساز لذت است و ایجاد گر اصل تلذذ.
بیدل خودی را خواست گفته است که بسیار به جا ومعقول است.
بهاوالدین مجروح آنرا اژدهای خودی گفته زیرا خودی خوش دارد که همه چیز برایش ممکن شود، در حالیکه دستور مشکل تراش جامعه در برابر خواست های خودی کار شکنی ها دارد. بیدل با این همه مطالب آشنائی عمیق دارد و بار ها گفته است که نیروی آرزو ساز تعلیم بیرونی ،اکتسابی و ادراکی نیست. مثلی که در روانشناسی بار ها گفته شده، بیدل هم میگوید که انسان درین جدال تنهاست و گفته است:
با که باید گفت بیدل، ماجرای گفت وگو
آنچه دل خواه من است ادراک نیست
در مورد مشکل پسندی ها و مشکل تراشی های دستور ستمگر جامعه که خودی را هر آن به مخاطره میاندازد بیدل انسان را به تلاش و مجادله تشویق میکند و میگوید:
زندگی در بند و قید رسم عادت مردن است
دست، دست تست، بشکن این طلسم تنگ را
درست است که بیدل از فکر رسا برخوردار بود بخش عمده از بیانش پیداوار این فکر رساست خودش هم بار ها از تحقیق، تعمق و تفکر خودش مطالبی گفته است اما به یقین بی مطالعه نبوده، و آنچه را از مدارک و منابع آموخته، به فکرش اثر گزار بوده است اما به ذکر مدارک چندان عادت ندارد. درین بیت بالا که انسان را به تلاش توصیه میکند هم دستور قرأنی وجود دارد که در والسَعاء انسان را به کوشش توصیه میکند و در زمان های ماقبل ازاسلام هم در تفکر هندی در زمان چنبش فکری نایا Naya همین توصیه با عین عبارت بیان شده و بعد ها در نایا سوترا Naya Sutra به این فکر قداست داده اند به حدی که شکل دین را به خود گرفته و این تلاش را عبادت گفته اند و این فکر به نایا تَرکا Naya Tarka انجامیده که شاید ترکا شروع کلمۀ طریقت باشد، این همه توصیه به تلاش است، در نیا ترکا گفته شده که موجودیت انسان(خودی) مثل شعلۀ شمع است زیرا خاموشی اش مردنش میشود، بیدل گفته است:
شعلۀ بیتاب مارا آرمیدن مردن است
فکر واسیکا wasikaیک فلسفۀ هندی دیگریست که بودا Buddha هم ازان پیروی کرده و اما با دیگران فرقی ندارد. فکر فلسفی زِن Zen که در اصل چینائی میباشد و در هند هم به نیکی استقبال و پیروی شده و عبارت است از ادغام تمرین و تفکر برای نجات خودی ازین بلا ها، که در غیر آن دامن گیرش میشوند. این تفکر را بیدل در یک بیان برخور دار از استعاره زیبا گفته است:
مرا از بی بَری هم راحتی حاصل نشد ورنه
بهار سایۀ رنگین تر از گل داشت بید اینجا