صارمی

از کتاب: یادی از رفته گان

احمد قل صارمی در نیمۀ قرن دوازدهم میزیسته و یکی از روسای طائف ایماق بوده دیوان او نزد احفادش میباشد و همین طور صارمی تذکرۀ شعرای قرون اخیر را نوشته و بمیرزا بیدل ختم کرده اینکه نمونۀ کلام او :

بدست امدم زمام از دولت عمل رسا کم کم

شود از دام مرغ زیرک افتاده مر کم کم

تو این بادام الفت مرغ دانا رانمودن صید

تبسم می کند بیگانه گانرا آشنا کم کم

برومی خور ریا کم کن کزین  شیخ ریا پینه

ز لطفم پیر دردی کش نهانی داد این پاسخ

که درکش شکارا می که برهمی از ریا کم کم

ندانم کاروان دوست را منزل کجا شاد

ولی در گوش جان بازان رسد بانگ دراکم کم

مرا گر خون بریزد نرگس مستت چه با کم زان

ز زلف سر کشت خواهم گرفتن خون بها کم کم

مرنجان صارمی خاطر پی تأدیب هر نا اهل

که آید نا سزائیها یقین از ناسزا کم کم

در میکده دی در دی کش مست می ناب

می گفت و نداسنته ز مستی سرو پارا

زآتش کده و صومعه ره نیست چو هر گز

ای صارمی از میکده جو سر خدا را