سخنی با خواننده
ادبیات و در آن جمله شعر ما ، در سلول تاریک نظام ملاکی، هوایی برای تنفس نداشت و گلویش گرفته بود و زیر چکمه های سلطنت از سالی به سالی شکسته تر می شد و این چراغ پر فروغ در باز پسین سده ها شمع سحر گاهی را میماند که در مسیر بادش برافروخته باشند. به سده های هفده ، هژده و نزدۀ گاهنامۀ ادبی کشور ما نگاه کنید ، اگر نام چند شاعر را نشماریم و از نخستین نیمۀ سدۀ بیستم نیز فقط چند تن را به گوشه بگذارید این عرصه تقریباً بی گرد سواریست که پیام آور طلوع استعدادی باشد. درست در دومین نیمه سده بیستم است که نمایندگان اقشار و طبقات فرودست جامعه در آثار ادبی راه شانرا فراختر میگشایند و قصه و نمایشنامه و شعر به زندگی و تلاش توده ها نزدیک میشود و گویا نوعی واقع گرایی در
نگرش نویسندگان و شعر او آفرینش ادبی شان شکل می گیرد و قهرمانها با ویژگیهای طبقاتی شان، البته تا حدودی ، وارد معرکه میشوند و امیدی به بالندگی شعر و نوشته دست می دهد.
آن شمارۀ نویسندگان و سخنورانی که تا انقلاب خوشبختی آور ثور از دردهای مردم سخن گفتند و در نبرد طبقاتی در صف توده ها پافشاری کردند و آثار ریاليتیک آفريدند ، جوانه جنبش انقلابی مردم ما را با شیرۀ روان خویش سیراب کرده اند که ارج شان باید نهاد و حق شانرا نباید از یاد برد و شماری از همانها اند که با موجی نوخاسته از مرز انقلابی می گذرند و در پهنۀ وسيع و داغ جامعۀ انقلابی به سرایش و نگارش می پردازند.
با انقلاب، قهرمانان تازه و تازه دمی وارد ادبیات میشوند مانند کارگر، دهقان و سرباز انقلابی و روشنفکری که سر بر سر آرمان زحمتکشان میگذارد و همۀ آنها در نبرد گرم انقلابی با ضد انقلاب تصویر میشوند و در وادی شعر و قصه صدای انقلاب طنین می اندازد و نام بزرگ پرخاشگرانی از سپاهیان و مدافعین انقلاب بر نخستین برگهای دفتر فرهنگ انقلابی ما ثبت میشود .
پس از انقلاب ثور و به خصوص مرحلۀ نوین تکاملی آن است که فرهنگیان آگاه کشورما با باور رویین به مشی انسان دوستانۀ ح . د . خ . ا. و دولت ج . د . ا . دست بدست هم میدهند و اتحادیه های نویسنده گان ، هنرمندان وژورنالستان را پی ریزی می کنند.
پس از سر آغاز مرحلۀ نرین انقلاب است که شورای فرهنگی پوهنتون کابل بنا نهاده میشود و به ویژه در این سازمان ها و جمعیت هاست که پاسداران فرهنگ کشور ما در صفوف متعدد برضد دشمنان وطن و مردم شان به سنگر زانو میزنند و شعر و نوشته را چون جنگ افزار مطمئنی به کار می اندازند .
شعر امروز شعر نبرد انقلابی مردم ماست. شعر متعهد است متعهد تنها در برابر مردم و خواسته ها و نیازهای شان. شعرا روز اگر از اعماق زندگی مردم بر نخاسته باشد و تا فرودین لایه های جامعه راه نگشاید شعر امروز نیست. شعر بیطرف و ادبيات بيطرف وجود ندارد .
اگر شعر و ادبیات به انقلاب رو نیاورد بیگمان از آن رو می گرداند. نمیتوان در عین حال بر دو چوکی نشست و هم نمیتوان از خط میان دو سنگر رفت.
امروز بسیاری از شعرا و نویسندگان ما پوره درک کرده اند که بیشترین ارج را صمیمیت و صداقت شاعر دارد نسبت به وجدان خودش ، نسبت به هنرش و نسبت به مردمش و از آن رودلیرانه و بیباک مواضع خویش را مشخص کرده اند و سنگستان نبرد انقلابی را با گام های فراخ رستمانه طی میکنند و انقلاب مردم را ستایشگراند. سروده هاییکه در این دفتر گرد آمده است اندکی از بسیار است. از آن رقم اعتنا برانگیزی که تاکنون لحظهای گرم پیکار برحتى مردم ما برضد آدمکشان و کتاب سوزان مزدور دالر و کلدار و امپریالیزم بدنام تصویر کرده است و گزیده یست از آن همه تصاویری که سخنوران رزمنده ما از گوشه های گوناگون زندگی انقلابی مردم ما کشیده اند .
شورای فرهنگی پوهنتون کابل بختیار است که پس از گزیده شعرهای "زاد روز قیام" که سال پار به نشر رساندا ينک این مجموعه " در کوچه های سرخ شفق " را به شیفتگان مردم، انقلاب و ادبیات و شعر پرخاشگر و انقلابی پیشکش می کند. به امید آنکه این گام آغازی باشد برای ادامه بهتر و تلاش صادقانه یی پنداشته شود در خدمت مردم و انقلاب مردمی ما .